ناشناس
هیچ تمایلی به ادامه زندگی با شوهرم ندارم، چیکار کنم؟
فوری - تو عقدیم من از بیشتر اخلاقای شوهرم راضی ام و بنظرم پسر خوبی میومد اما همیشه بهش شک داشتم و بیشتر اوقات تو گوشیش کنکاش میکردم تااینکه یک هفته پیش متوجه شدم با پسرخالش برای رفتن به خونه خالی بایه دختر قرار گذاشتن حالا باهاش قهرم گرچه خیلی برام قسم خورد که اون نبوده و نرفته بازم باور نکردم و دیگه هیچ تمایلی به ادامه زندگی ندارم خواهش میکنم راهنماییم کنین باید چیگار کنم؟؟بنظرتون طلاق راهشه؟
مشاور: علی محمد صالحی
عرض سلام.
برای یک دختر جوان در این سن و سال، و در دوران نامزدی، واقعا سخته که متوجه همچین چیزی از طرف شوهرش بشه. اما بیان کردی که «همیشه بهش شک داشتم و بیشتر اوقات تو گوشیش کنکاش میکردم»، نگفتی چرا همیشه بهش شک داشتی؟، و با وجود کنکاشی که میکردی، ظاهرا در این مدت متوجه نکته منفی در مورد شوهرت نشدی، و اگر چیزی بود حتما متوجه میشدی، نکته بعد اینکه نسبت به همین قضیه هم، واقعا نمیتونی مطمئن باشی که شوهرت همچین کاری کرده و نسبت به تو خیانت کرده، چون خودش میگه اون نبوده و نرفته، هرچند که احتمال اینکه دروغ بگه هست، ولی احتمال اینکه راست هم بگه وجود داره، پس نمیتونی مطمئن باشی که همچین اتفاقی افتاده، چون حتی بر فرض اینکه همچین قراری گذاشته باشن، باز هم معلوم نیست که واقعا این اتفاق هم افتاده باشه؟ چون صد تا مسئله ممکنه پیش بیاد، مثلا اون دختره نیاد، شوهرت پشیمون شده باشه، کاری پیش اومده باشه که نتونسته باشن برن و...، هر چند که من درکت میکنم و میفهمم که حتی اگه در واقع این اتفاق هم نیفتاده باشه، باز هم همین اندازه که پیامی در این زمینه رد و بدل شده باشه هم برای تو بسیار سخت و ناراحت کننده است و طبیعی هست که بقول خودت تمایلی به ادامه زندگی با اون رو نداشته باشی، اما از طرف دیگه خودت گفتی که «از بیشتر اخلاقای شوهرم راضی ام و بنظرم پسر خوبی میومد»، منظورم اینه که به هر حال تو از اخلاقای شوهرت راضی هستی و پسر خوبیه و هر شخصی ممکنه تحت تاثیر دوست یا رفیقش یا مسائل دیگه، اشتباهاتی رو مرتکب بشه، شوهر تو هم ممکنه بخاطر هزار دلیل، قصد چنین کاری رو کرده باشه، ولی قطعا نمیشه گفت که رابطه غیر متعارفی هم رخ داده باشه، و در این شرایط اگه بخوای جدا بشی، علاوه بر این ضربه روحی که بهت وارد شد، باید متحمل یک ضربه روحی شدیدتر و طولانی مدت تری هم بشی، همچنین ممکنه پیامد این جدایی، آینده تو رو تحت تاثیر قرار بده و ضربه سختی به آینده تو وارد کنه، و خانوادت هم متحمل سختی و ناراحتی های زیادی میشن. در عین حالی که بخاطر این مسئله خیلی اذیت شدی، توصیه من به تو اینه که، بعد از اینکه تا حدودی آرومتر شدی و به آرامش بیشتری دست یافتی، به شوهرت بگو: «من ایندفعه حرفت رو قبول میکنم و بنا رو میذارم بر اینکه حرف تو راسته و تو نبودی و نرفتی، اما مطمئن باش اگه یک بار دیگه همچین قضیه ای پیش بیاد، هیچ چیز بین ما باقی نمیمونه و هر اتفاقی ممکنه بیفته... و اینکه زندگی مشترک ما حیفه که بخاطر هوس بازی تو دچار مشکل بشه و کار بجایی برسه که دیگه کاریش نمیشه کرد، چون تحمل این مسائل برای ما زنها خیلی سخت و دشواره»، منظورم اینه که، اگه شوهرت مسئله دیگه ای نداشته و غیر از این موضوع، مشکل خاصی نداره، ایندفعه رو گذشت کن ولی تعهد محکم بگیر که دیگه احتمال همچین مسائلی هم، پیش نمیاد. و مطمئن باش اگه خدای ناکرده شوهرت مسئله ای داشته باشه، مدت زیادی پنهون نمیمونه و تو متوجه میشی، اگر هم مسئله ای نداشته باشه، بسلامتی و بدون ناراحتی سر زندگیتون میرید، و این مسئله ناراحتی بیشتری رو برات ایجاد نمیکنه. البته مدتی طول میکشه تا تو ناراحتی همین قضیه رو بتونی فراموش کنی، ولی به هر حال باید تحمل کنی تا حالت بهتر بشه.
موفق و صبور و سربلند باشی.
بیشتر بخوانید:
چگونه سوءتفاهم را مدیریت کنیم؟
برای یک دختر جوان در این سن و سال، و در دوران نامزدی، واقعا سخته که متوجه همچین چیزی از طرف شوهرش بشه. اما بیان کردی که «همیشه بهش شک داشتم و بیشتر اوقات تو گوشیش کنکاش میکردم»، نگفتی چرا همیشه بهش شک داشتی؟، و با وجود کنکاشی که میکردی، ظاهرا در این مدت متوجه نکته منفی در مورد شوهرت نشدی، و اگر چیزی بود حتما متوجه میشدی، نکته بعد اینکه نسبت به همین قضیه هم، واقعا نمیتونی مطمئن باشی که شوهرت همچین کاری کرده و نسبت به تو خیانت کرده، چون خودش میگه اون نبوده و نرفته، هرچند که احتمال اینکه دروغ بگه هست، ولی احتمال اینکه راست هم بگه وجود داره، پس نمیتونی مطمئن باشی که همچین اتفاقی افتاده، چون حتی بر فرض اینکه همچین قراری گذاشته باشن، باز هم معلوم نیست که واقعا این اتفاق هم افتاده باشه؟ چون صد تا مسئله ممکنه پیش بیاد، مثلا اون دختره نیاد، شوهرت پشیمون شده باشه، کاری پیش اومده باشه که نتونسته باشن برن و...، هر چند که من درکت میکنم و میفهمم که حتی اگه در واقع این اتفاق هم نیفتاده باشه، باز هم همین اندازه که پیامی در این زمینه رد و بدل شده باشه هم برای تو بسیار سخت و ناراحت کننده است و طبیعی هست که بقول خودت تمایلی به ادامه زندگی با اون رو نداشته باشی، اما از طرف دیگه خودت گفتی که «از بیشتر اخلاقای شوهرم راضی ام و بنظرم پسر خوبی میومد»، منظورم اینه که به هر حال تو از اخلاقای شوهرت راضی هستی و پسر خوبیه و هر شخصی ممکنه تحت تاثیر دوست یا رفیقش یا مسائل دیگه، اشتباهاتی رو مرتکب بشه، شوهر تو هم ممکنه بخاطر هزار دلیل، قصد چنین کاری رو کرده باشه، ولی قطعا نمیشه گفت که رابطه غیر متعارفی هم رخ داده باشه، و در این شرایط اگه بخوای جدا بشی، علاوه بر این ضربه روحی که بهت وارد شد، باید متحمل یک ضربه روحی شدیدتر و طولانی مدت تری هم بشی، همچنین ممکنه پیامد این جدایی، آینده تو رو تحت تاثیر قرار بده و ضربه سختی به آینده تو وارد کنه، و خانوادت هم متحمل سختی و ناراحتی های زیادی میشن. در عین حالی که بخاطر این مسئله خیلی اذیت شدی، توصیه من به تو اینه که، بعد از اینکه تا حدودی آرومتر شدی و به آرامش بیشتری دست یافتی، به شوهرت بگو: «من ایندفعه حرفت رو قبول میکنم و بنا رو میذارم بر اینکه حرف تو راسته و تو نبودی و نرفتی، اما مطمئن باش اگه یک بار دیگه همچین قضیه ای پیش بیاد، هیچ چیز بین ما باقی نمیمونه و هر اتفاقی ممکنه بیفته... و اینکه زندگی مشترک ما حیفه که بخاطر هوس بازی تو دچار مشکل بشه و کار بجایی برسه که دیگه کاریش نمیشه کرد، چون تحمل این مسائل برای ما زنها خیلی سخت و دشواره»، منظورم اینه که، اگه شوهرت مسئله دیگه ای نداشته و غیر از این موضوع، مشکل خاصی نداره، ایندفعه رو گذشت کن ولی تعهد محکم بگیر که دیگه احتمال همچین مسائلی هم، پیش نمیاد. و مطمئن باش اگه خدای ناکرده شوهرت مسئله ای داشته باشه، مدت زیادی پنهون نمیمونه و تو متوجه میشی، اگر هم مسئله ای نداشته باشه، بسلامتی و بدون ناراحتی سر زندگیتون میرید، و این مسئله ناراحتی بیشتری رو برات ایجاد نمیکنه. البته مدتی طول میکشه تا تو ناراحتی همین قضیه رو بتونی فراموش کنی، ولی به هر حال باید تحمل کنی تا حالت بهتر بشه.
موفق و صبور و سربلند باشی.
بیشتر بخوانید:
چگونه سوءتفاهم را مدیریت کنیم؟