ناشناس

مشاوره خانواده: از زندگی مشترکم ناراضیم، نمیدونم چیکار کنم"

به نام خدا و با عرض سلام چند سال است که ازدواج کرده ام. قبل از ازدواج بسیار دوست داشتم همسرم کار و درآمد داشته باشد ولی بنا به دلایلی موفق به همچین ازدواجی نشدم و همسرم در حال حاضر خانه دار هستند. همین مسأله و پایین تر بودن سطح درآمدم نسبت به خانواده خودم و همسرم منشاء حسادت و حسرت خوردن زندگی آنها بصورت شدید شده است و دلیل همه این اتفاقات را کار نکردم همسرم می دانم و بهمین دلیل نمیتوانم به ایشان محبت کنم و ارتباطمان روز به روز بدتر می شود. همینطور ارتباطم با خانواده خودم و همسرم. حسادت، حسرت خوردن، پشیمانی از ازدواج، عدم تمایل به بچه داری، بهم خوردن را بطه با همسر و خانواده پدری، لذت نبردن از زندگی و کار و ... همه مشکلاتی است که مرا آزار می دهد و نمی دانم چه عکس العملی باید نشان بدهم. با تشکر از کمک شما
جمعه، 1 تير 1397
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: سیده نرجس رضایی
موارد بیشتر برای شما

ناشناس

مشاوره خانواده: از زندگی مشترکم ناراضیم، نمیدونم چیکار کنم"

ناشناس ( تحصیلات : کم سواد ، 31 ساله )

به نام خدا و با عرض سلام
چند سال است که ازدواج کرده ام. قبل از ازدواج بسیار دوست داشتم همسرم کار و درآمد داشته باشد ولی بنا به دلایلی موفق به همچین ازدواجی نشدم و همسرم در حال حاضر خانه دار هستند.
همین مسأله و پایین تر بودن سطح درآمدم نسبت به خانواده خودم و همسرم منشاء حسادت و حسرت خوردن زندگی آنها بصورت شدید شده است و دلیل همه این اتفاقات را کار نکردم همسرم می دانم و بهمین دلیل نمیتوانم به ایشان محبت کنم و ارتباطمان روز به روز بدتر می شود. همینطور ارتباطم با خانواده خودم و همسرم.
حسادت، حسرت خوردن، پشیمانی از ازدواج، عدم تمایل به بچه داری، بهم خوردن را بطه با همسر و خانواده پدری، لذت نبردن از زندگی و کار و ... همه مشکلاتی است که مرا آزار می دهد و نمی دانم چه عکس العملی باید نشان بدهم.
با تشکر از کمک شما


مشاور: علی محمد صالحی

عرض سلام و احترام.
نکته اول، این خیلی خوبه که از مسائل و کم و کاستیهای اخلاقی خودت آگاهی، و میخوای اونا رو برطرف کنی، حسادت و حسرت خوردن نسبت به زندگی دیگران مسائل طبیعیه و ممکنه برای هر کسی پیش بیاد ولی اون چیزی که مهمتره اینه که اجازه ندیم حسرت و حسادت، در زندگی طبیعی ما مشکل جدی بوجود بیاره.
نکته بعد اینکه، مردانی که همسرشون شاغل هستند، معمولا بخاطر مسائل و مشکلاتی که دامن گیر اونها شده گِله دارن و دنبال راهکاری برای حل مسائلشون هستن، و شما برعکس بقیه، بخاطر اینکه همسرت شاغل نیست ناراحتی و دچار مشکلات شدی، یعنی درسته که همسر تو شاغل نیستی و تو بخاطر این قضیه شاکی هستی، ولی اگه شاغل هم بود، در کنار درآمدی که داشتید، مسلماً در زندگی مشترکتون مشکلات متنوعی هم داشتید، که نیاز به بیانش نیست. نکته بعد، خودت گفتی «قبل از ازدواج بسیار دوست داشتم همسرم کار و درآمد داشته باشد»، یعنی یکی از مولفه هایی که در رابطه با انتخاب همسر، برای تو اهمیت زیادی داشته این بوده که همسرت شاغل باشه، با این وجود با انتخاب خودت، همسری رو انتخاب کردی که شاغل نبوده، خب این وسط همسر بیچارت چه تقصیری داره که تو به مولفه هایی که مدنظرت بوده پایبند نبودی و با فرد دیگه ای ازدواج کردی؟ مثل این میمونه که همیشه دوست داشتی ماشینی بخری که رنگش نقرآبی باشه، بعد چند جا میگردی و پیدا نمیکنی، و از یک ماشین دیگه با رنگ سفید خوشت میاد و میخری، بعد پشیمون میشی و میزنی ماشینی که خریدی رو درب و داغون میکنی و میگی تقصیر توه که من ماشین نقرآبی نخریدم!؟! مسلّمه که ماشین بیچاره این وسط تقصیری نداره، در مورد ازدواج تو هم، همسرت هیچ تقصیری نداره و تنها جرمش اینه که تو از اون خوشت اومده، پذیرفتیش و باهاش ازدواج کردی. پس قدر همسرتو بدون و برای اینکه زندگی مشترک رضایتمندتری داشته باشی و بتونی مشکلات رو یکی یکی حل کنی، حتما به همسرت محبت کن و با خودت تکرار کن که همسر من تقصیری نداره که درآمد من کمه . علاوه بر این، بر فرض اگه همسرت هم درآمدی داشت باز هم مشکل پایین تر بودن سطح درآمد تو، حل نمیشد، چون درآمد همسرت بخودش تعلق داشت و اجباری برای اینکه برای خونه و زندگی مشترک هزینه کنه نداشت، و یکی از مسائلی که گفتم زنان شاغل با همسرانشون دارن همینه که در رابطه با هزینه کردن درآمد زن با مشکل بر میخورن، چون برخی زنها میگن درآمد ما به خودمون تعلق داره، و شوهر هم میگه درآمدت رو باید تو خونه زندگی خرج کنی و این مسئله موجب اختلاف و تنش های زیادی میشه. نکته دیگه، مقایسه کردن سطح درآمد تو با سطح درآمد خانواده خودت و خانواده همسرت هم درست نیست، چون نمیتونی درآمد خودت رو با درآمد اونها مقایسه کنی، چون شما متعلق به دو نسل متفاوت هستید و تو هم اگه به اندازه کافی تلاش و کوشش کنی وقتی بیشتر از این رشد کردی و سالها تجربه کسب کردی، درآمدت از آنچه الان هست بمراتب بیشتر خواهد بود پس اصل این مقایسه، مقایسه درستی نیست. بنابراین مشکل و مسئله اصلی تو، همسرت و شاغل نبودن اون نیست، بلکه مسئله اصلی تو اینه که از سطح درآمدت راضی نیستی، و برای حلش هم باید تمام تمرکز و تلاشت رو بکنی برای اینکه راهی پیدا کنی که سطح درآمد خودت رو افزایش بدی، نه اینکه انتظار داشته باشی همسرت شاغل بشه تا سطح درآمد تو بالا بره. پس مواظب باش که مسیر رو اشتباه نری، هرچه که به همسرت کمتر محبت و توجه کنی، زندگی مشترک و ارتباطت با همسرت، روز به روز بدتر میشه، و آسیب این مسئله بمراتب از درآمد کم داشتن، بدتره و ممکنه تو از جهت روحی آسیب بیشتری ببینی.
موفق و پیروز باشی.

بیشتر بخوانید:
نقش احساس قدردانی در رضایت از زندگی



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.