ناشناس
کمکم کنین. نمیدونم چیکار باید بکنم میخوام خودکشی کنم"
یه دختر 17ساله ام خیلی مشکل تو زندگیم دارم کم اوردم دیگه نمیدونم چیکار باید بکنم میخوام خودکشی کنم
مشاور: خانم فهمیده
با سلام و تشکر از اعتماد شما به تیم راسخون
دوست عزیز گاهی این گونه حس ها در دل ما ایجاد میشود ولی بهتر است دقت کنید که این حس ها گذرا هستند. تقریبا اغلب انسان های دنیا تجربه فکر به خودکشی را در زندگی داشتهاند. اما آنچه که باید به آن توجه کنید این است که به هر حال هر یک از ما برای هدفی خلق شدهایم البته به خوبی درک میکنم که در مواقعی انسان احساس پوچی میکند و به نظرش زندگی بی ارزش است و بهتر است که تمام شود. اما دوست خوبم حس شما ممکن است دو حالت داشته باشد. حالت اول را در ابتدا مطرح کردم.
حالت اول آن است که شما از برخی مسائل دور و برتان خسته شدهاید و به این ترتیب برای به پایان رسیدن این مشکلات به خودکشی و مرگ فکر میکنید.
حالت دوم آن است که این فکر یک نشانه از افسردگی باشد، افسردگی نشانههای فراوانی دارد که برایتان ذکر میکنم:
تغییر خواب (پر خوابی یا کم خوابی نسبتا شدید که به چشم آید)
تغییر در خوراک (پرخوری یا کم خوری به نحوی که ۵ درصد از وزنتان را از دست دهید و یا ۵ درصد به وزنتان اضافه شود)
احساس پوچی
احساس بی ارزشی
احساس فقدان انرژی (به نحوی که گویی نمیتوانید کارهای روزمرهتان را انجام دهید)
خلق پایین
عدم لذت بردن (حتی از کارهایی که پیش از این مورد علاقه تان بودهاست)
فکر به خودکشی
اگر این علایم را در خودتان میبینید (حتی سه یا چهار موردشان را) حتما برای تشخیص دقیق تر به یک مرکز مشاوره (روانشناس مجرب) و یا مطب روانپزشک مراجعه کنید.
این علایم میتواند نشان دهنده افسردگی در شما باشد که باید جدی گرفته شوند. حتما دقت کنید که آیا این علایم در فصول خاصی به وجود میآیند؟ یا مثلا آیا این علایم با سیکل عادت ماهانه شما مرتبط میباشند؟
هر یک از این موارد را با پزشک و روانشناس خود در میان بگذارید چرا که میتواند به آنان در تشخیص بهتر کمک کند. اما در حال حاضر برای بهتر شدن حالتان چند راهکار ساده و عملی به شما پیشنهاد میدهم.
اول این که به شکل منظم و با برنامه ورزش کنید (چه بهتر که باشگاه رفته و زیر نظر یک مربی ورزش کنید) بهتر است برنامه غذایی مناسبی داشته باشید (حتی غذایتان را در ساعات مشخصی میل کنید به طور مثال ناهار را بین ۱۲ تا ۲ میل کنید نه این که یک روز ساعت ۱۲ ظهر و روزی دیگر ۵ عصر ناهار میل کنید.) برای خواب بهتر برنامه ای دقیق تدوین کنید و خواب بین ۶ تا ۸ ساعت در شبانه روز را داشته باشید.
بهتر است که پیش از ساعت ۱۲ شب به خواب روید و صبح ها ساعت ۵ صبح یکبار حداقل از خواب بیدار شوید (معمولا افرادی که دچار افسردگی میشوند در طی خواب و مراحل آخر آن که بیشتر مراحل REM است خواب های ناامید کننده میبیننند که میتواند بر روی خلقشان اثر مخرب بگذارد. بهتر است که تا حد امکان ساعت ۵ صبح بیدار شوید و تا یک ربع بیدار باشید و سپس دوباره به خواب روید تا این روند معمول خواب را کمی برهم بزنید. برای زندگیتان هدف گذاری کنید (هدف باید رسیدن به یک نقطه معین در زمان معین باشد) اهدافتان واقع بینانه باشد و بیش از اندازه دور از دسترس نباشد. برای زندگی روزمره تان اهداف ساده تعیین کنید به طور مثال بافتن یک شال یا مطالعه یک کتاب در مدتی معین مثلا یک ماه اما برای هر روز میزانی معین داشته باشید که حتما آن را انجام دهید. برای رسیدن به اهدافتان جایزه تعیین کنید. بعد از رسیدن به اهدافتان به خودتان جایزه های تعیین شده را بدهید.
امیدوارم حالتان روز به روز بهتر شود.
دوست عزیز گاهی این گونه حس ها در دل ما ایجاد میشود ولی بهتر است دقت کنید که این حس ها گذرا هستند. تقریبا اغلب انسان های دنیا تجربه فکر به خودکشی را در زندگی داشتهاند. اما آنچه که باید به آن توجه کنید این است که به هر حال هر یک از ما برای هدفی خلق شدهایم البته به خوبی درک میکنم که در مواقعی انسان احساس پوچی میکند و به نظرش زندگی بی ارزش است و بهتر است که تمام شود. اما دوست خوبم حس شما ممکن است دو حالت داشته باشد. حالت اول را در ابتدا مطرح کردم.
حالت اول آن است که شما از برخی مسائل دور و برتان خسته شدهاید و به این ترتیب برای به پایان رسیدن این مشکلات به خودکشی و مرگ فکر میکنید.
حالت دوم آن است که این فکر یک نشانه از افسردگی باشد، افسردگی نشانههای فراوانی دارد که برایتان ذکر میکنم:
تغییر خواب (پر خوابی یا کم خوابی نسبتا شدید که به چشم آید)
تغییر در خوراک (پرخوری یا کم خوری به نحوی که ۵ درصد از وزنتان را از دست دهید و یا ۵ درصد به وزنتان اضافه شود)
احساس پوچی
احساس بی ارزشی
احساس فقدان انرژی (به نحوی که گویی نمیتوانید کارهای روزمرهتان را انجام دهید)
خلق پایین
عدم لذت بردن (حتی از کارهایی که پیش از این مورد علاقه تان بودهاست)
فکر به خودکشی
اگر این علایم را در خودتان میبینید (حتی سه یا چهار موردشان را) حتما برای تشخیص دقیق تر به یک مرکز مشاوره (روانشناس مجرب) و یا مطب روانپزشک مراجعه کنید.
این علایم میتواند نشان دهنده افسردگی در شما باشد که باید جدی گرفته شوند. حتما دقت کنید که آیا این علایم در فصول خاصی به وجود میآیند؟ یا مثلا آیا این علایم با سیکل عادت ماهانه شما مرتبط میباشند؟
هر یک از این موارد را با پزشک و روانشناس خود در میان بگذارید چرا که میتواند به آنان در تشخیص بهتر کمک کند. اما در حال حاضر برای بهتر شدن حالتان چند راهکار ساده و عملی به شما پیشنهاد میدهم.
اول این که به شکل منظم و با برنامه ورزش کنید (چه بهتر که باشگاه رفته و زیر نظر یک مربی ورزش کنید) بهتر است برنامه غذایی مناسبی داشته باشید (حتی غذایتان را در ساعات مشخصی میل کنید به طور مثال ناهار را بین ۱۲ تا ۲ میل کنید نه این که یک روز ساعت ۱۲ ظهر و روزی دیگر ۵ عصر ناهار میل کنید.) برای خواب بهتر برنامه ای دقیق تدوین کنید و خواب بین ۶ تا ۸ ساعت در شبانه روز را داشته باشید.
بهتر است که پیش از ساعت ۱۲ شب به خواب روید و صبح ها ساعت ۵ صبح یکبار حداقل از خواب بیدار شوید (معمولا افرادی که دچار افسردگی میشوند در طی خواب و مراحل آخر آن که بیشتر مراحل REM است خواب های ناامید کننده میبیننند که میتواند بر روی خلقشان اثر مخرب بگذارد. بهتر است که تا حد امکان ساعت ۵ صبح بیدار شوید و تا یک ربع بیدار باشید و سپس دوباره به خواب روید تا این روند معمول خواب را کمی برهم بزنید. برای زندگیتان هدف گذاری کنید (هدف باید رسیدن به یک نقطه معین در زمان معین باشد) اهدافتان واقع بینانه باشد و بیش از اندازه دور از دسترس نباشد. برای زندگی روزمره تان اهداف ساده تعیین کنید به طور مثال بافتن یک شال یا مطالعه یک کتاب در مدتی معین مثلا یک ماه اما برای هر روز میزانی معین داشته باشید که حتما آن را انجام دهید. برای رسیدن به اهدافتان جایزه تعیین کنید. بعد از رسیدن به اهدافتان به خودتان جایزه های تعیین شده را بدهید.
امیدوارم حالتان روز به روز بهتر شود.