ناشناس
روانشناسی: ارتباط خود ارضایی با وسواس فکری عملی چیست؟
با عرض سلام وخسته نباشید خدمت مشاورین محترم راسخون سوال بنده این هستش که ایابین ocdوخودارضایی ارتباطی وجودداره چون همون طور که میدونید اختلال وسواس فکری وعملی رابطه ی تنگاتنگی نیز باافسردگی داره ایا افرادی که این اختلال وسواس فکری وعملی وافسردگی شدید رودارن ممکنه به خودارضایی ناخواسته مبتلا بشن ووابستگی که در اینچنین افراد وجود داره میتونه این عمل رومتوالی بکنه وفردازسروابستگی اینکار روانجام بده یابه رابطه نامشروع با فرد دیگه دست بزنه دست اخر این رو اضافه کنم انجام گناه هیچ وقت باعث توجیه اون بااوردن نام اینکه فرد مبتلا به اختلالی هست نمیشه ولی با این وجود میخاستم بدونم این از نظر علوم روانشناسی ثابت شده یانه؟و این عمل فرد در فرزندانش هم تاثیر گذار هست یانه؟باتشکر
مشاور: خانم موحدنساج
سلام به شما پرسشگر محترم و سپاس بابت اعتمادتان به راسخون، امیدوارم این پاسخگویی زمینه ای باشد برای رفع مشکل شما.
دوست عزیز، اینگونه که از شواهد امر پیداست، آشنایی نسبتا خوبی در رابطه با اختلالات روانشناختی دارید. ولی این گونه مشکلات به یک دلیل مشخص ایجاد نمی شوند، بلکه زنجیره ای از زمینه ها باعث شکل گیری این گونه اختلالات می شود. مثلا در رابطه با خود ارضایی ما با سلسله ای از عوامل جسمانی، روانی مواجه هستیم که به مرور و پله پله فرد را به این سمت می کشاند. اکثر افرادی که با این مشکل مواجه می شوند، در کودکی از مشکل جسمانی که منجر به حساس شدن ناحیه تناسلی، اضطراب فراوان، تثبیت در مراحل رشدی، برخورد نامناسب والدین با اولین مشاهده گری ها و ... رنج می بردند. از آنجایی ما با برخورد اشتباه و عکس العمل های تند، کودکان را وادار به مخفی کاری می کنیم، این کودکان در ابتدا شروع به پنهان کردن خودارضایی خود می کنند، تا جایی که این عمل در آنها تثبیت شده، و وقتی والدین به آن پی می برند که مدتی است کودک به آرامش کسب شده از این عمل عادت کرده است. در همه وسواسها و خودارضایی ما شاهد اضطراب فراوان هستیم. افسردگی جزء علائم ثانویه این دو اختلال است، یعنی با مجاورت زیاد فرد با خودارضایی یا وسواس، به دلیل عدم رضایت فرد از خود، به مرور شاهد شکل گیری افسردگی در این افراد هستیم. در حالی که اضطراب جزء عوامل زمینه ساز وسواس و خود ارضایی است. پس امکان دارد که شخصی هم دچار وسواس باشد و هم خود ارضایی، ولی دلیلی بر لزوم همراهی آنها وجود ندارد. تا جایی که تحقیقات نشان داده اند، به دلیل زمینه نسبتا مشترک روانی آنها در برخی موارد شاهد همراه بودن دو اختلال با هم هستیم. اما تفاوت زمینه شکل گیری این اختلالات از دیدگاه زیستی یا عوامل ژنتیکی و فیزیولوژیکی است. وسواس جزء مشکلات ژنتیکی شناخته می شود، و در اکثر موارد ما شاهد بروز آن در خانواده هایی با سابقه فامیلی هستیم. در حالی که خودارضایی از لحاظ فیزیولوژیک به میزان گرم مزاجی فرد، حساسیت ناحیه تناسلی و ... بر می گردد. درباره سوال دوم شما در رابطه با احتمال ایجاد وابستگی در شرایط افسردگی یا عادت متوالی به خود ارضایی باید گفت که این عمل به شدت اعتیادزاست. در واقع فرد به دلیل آرامش آنی، ترشح آدرنالین ، لذت، فراموشی نسبی مشکلات در لحظه، حساس تر شدن ناحیه تناسلی به دلیل تداوم این عمل و... به آن معتاد می شود. هر اعتیادی در زمان افسردگی و ناامیدی به نقطه اوج خود می رسد و تکرار به مجاورت با آن برای فرار از خود افزایش می یابد. پس با افزایش افسردگی یا حتی تکرار مداوم بدون افسردگی، ما انتظار افزایش این رفتار را داریم. و باز هم تاکید می کنم افکار وسواسی شاید با عمل خود ارضایی همراه شوند ولی دلیل آنها اضطراب مشترک است، در واقع وسواس لزوما دلیل خود ارضایی نیست، اما در برخی از انواع آن با توجه به شکل گیری نوعی تفکر می توان انتظار افزایش خودارضایی را داشت. خودارضایی به شکلی غیرواقعی میل جنسی را افزایش می دهد، که البته این افزایش بیشتر از بعد روانی و وابستگی به لذت است و حساس شدن ناحیه تناسلی. در حالی که اکثر آنها از لحاظ هورمونی و جسمی توانایی این توالی تکرار را ندارند، و به همین دلیل با تکرار، بدنشان ضعیف می شود.پس حتی این میل به ارتباط نامشروع هم غیر واقعیست، و با درمان خود ارضایی رفع می شود. تاثیر هر نوع اعتیاد بر فرزندان کاملا مشهود است، که می توان آن را در افراد مبتلا به خودارضایی نیز شاهد بود، پس نیاز به مداوای سریع دارند تا از صدمات احتمالی به روابط اجتماعی و خانوادگی و ضربات غیر قابل جبران به فرزندان جلوگیری شود.
بیشتر بخوانید: