ناشناس
احساس پوچی دارم؛ لطفا هدف از آفرینش انسان را توضیح دهید.
سلام وخسته نباشید.میخاستم توصیحی درمورد هدف افرینش انسان و کتابی بهم معرفی کنید.چندوقتیه احساسخ پوچی و غیرمفیدبودن در دنیاو جامعه دارم چکاری انجام بدم ک حس مفیدبود خاص بودن بهم دست بده
مشاور: احسان فدایی
با سلام و سپاس از همراهی شما با مشاورین «راسخون»، از اینکه ما را به عنوان راهنمای خود انتخاب نمودید سپاسگزاریم.
این سؤال سابقة دیرینهای داشته و مانند برخی از مسائل فلسفی، برای همگان مطرح است. غالب مردم مایلند بفهمند که هدف از آفرینش هستی چه بوده است؟ اما در واقع این سؤالات فلسفی زمانی به ذهن اکثر انسان ها می رسد که از زندگی فعلی خود احساس خستگی و ناکارآمدی می کنند. در واقع سؤال شما بیشتر ناظر به قسمت دوم آن است که احساس پوچی به شما دست داده و گویی از تنهایی و نداشتن اشتغالات کافی کم کم ذهن شما سرالات فلسفی را نیز ساخته است. به صورت کلی نباید تصور کنید تا کنون انسان مفیدی برای جامعه ی خود نبوده اید بلکه قطعا تاکنون نیز خدمات ارزشمندی را در زندگی تان انجام داده اید. استاد مطهری در مورد سعادت انسان می نویسد: «مگر سعادت جز شکوفا شدن همه استعدادها و پرشدن همه ظرفیت ها و فعلیت رسیدن همه قوّه ها و پیمودن صراط مستقیمی که انسان را به عالی ترین و مرتفع ترین قلّه های وجود برساند، چیزی هست؟» ولی برای رسیدن به این هدف والا باید استعدادیابی کرد. ایشان در این مورد می فرماید: «البته همه استعدادها در همه افراد هست، ولی در همه افراد یکنواخت نیست. به همین دلیل می گویند انسان یکی از چیزهایی که باید کشف کند خودش است و انسان خودش را در آزمایش، با کار و با تجربه کشف می کند. مثلًا کسی که استعداد سخنوری دارد، گاهی اتفاق می افتد که اصلاً خودش نمی داند که یک چنین استعداد سرشاری در او نهفته است. یک مدتی که عمل می کند می بیند استعداد در او بروز می کند، یعنی خودش با عمل و تجربه خودش را کشف می کند... و خیلی وقتها هم اتفاق می افتد که آدم خیال می کند استعداد یک کار را دارد بعد می بیند ندارد، یا خیال می کند استعداد یک کار را ندارد بعد می بیند که دارد، که اینها خیلی دیده شده، و لهذا می گویند برای هر کسی استعدادیابی لازم و ضروری است. جزء مسائل ضروری جامعه مسئله استعدادیابی است».
جهت استفادهى بهینه از پتانسیل جوانى و بکارگیرى آن در مسیر رشد و توسعه خود و جامعه اش باید به تدابیر زیر عمل نمایید.
1. شناخت هویت فردى و شخصى: افرادی که دقیقا مىدانند در چه موقعیتى از زمان، جامعه، تاریخ و عمر خود واقع شدهاند، تدبیر مناسبترى براى رشد و توسعه ى زندگى خواهند داشت. شناخت هویت ملى، فرهنگى و اسلامى نیز مکمّل هویت فردى و شخصى است،
2. دانش اندوزى: تحصیل علم، اولین و مهمترین تکلیف شب و روز یک انسان است. اگر شرح حال زندگانى مردان بزرگ و خلاّق روزگار را مورد مطالعه و بررسى قرار دهیم. خواهیم دید که تلاش در راه تحصیل دانش، چه میزان در سعادت و نیکبختى جامعه و جاودانگى آنان تأثیر داشته است.
3. وقت شناسى: اگر جوانى، بهار عمر است، وقت سرمایهى همه فصول عمر است و به تعبیرى، وقت طلاست بلکه وقت فراتر از طلا و طلاساز است. پروین اعتصامى، در باب ارزش وقت چنین مىسراید: گهر وقت، بدین خیرگى از دست مده***آخر این درّ گرانمایه، بهایى دارد.
از منظر دین نیز، اولین پرسشهایى که در قیامت از انسان مى شود از چند چیز است از جمله: 1. از عمرش که در چه راهى فنا کرده است، 2. از جوانی که در چه چیزى گذرانده است، 3. از مال که از چه طریقى بدست آورده است، 4. از محبّت اهل بیت (امامشناسى، خصال صدوق، ج 1، ص 253) با نگاهى اجمالى به سخن گرانسنگ معصومین(ع)، جایگاه و اهمیت دو سرمایه ى جوانى و عمر به خوبى، آشکار مى شود و هر کس که بتواند در دریاى زندگى شنا کرده و این دو گوهر گرانبها را صید کند، قطعا به ساحل نجات و رستگارى دست خواهد یافت. بزرگان چون چنین بودند، گشتند آنچنان. البته در ارج گذارى به وقت، علاوه بر وقت خویش باید براى وقت دیگران نیز ارزش قایل شد، و همه ى این مراحل به سرانجام نمى رسد مگر این که فرهنگسازى کنیم و همگان به این نکته برسند که وقت سوزى، گناهى است بس بزرگ و نابخشودنى، و این شعار جا بیفتد که: وقتسوزى یعنى خودسوزى.
3. برنامه ریزى صحیح: برخى از مردم عزیز، در تنظیم زندگى و فعالیتهاى تحصیلى خویش دچار ابهام و سرگشتگى هستند و نمى توانند تعادل لازم را میان خواستها و امکاناتشان بوجود بیاورند. اصولاً، برنامه ریزى، زمینه ساز کامیابى و موفقیتهاى همگان به ویژه جوانان است، زیرا از یک سو به آنان شیوه صحیح به کار گرفتن فرصتها را مىآموزد و از سوى دیگر با نیل به هدفهاى کوتاه مدت و میان مدت، رضایت خاطرشان را فراهم مىسازد.
به صورت کلی از شما پرسشگر محترم نیز می خواهیم که از عمر مفیدتان نهایت استفاده را ببرید و سعی کنید با برنامه های متعددی از جمله هنر آموزی، ادامه تحصیل، انتقال دانش به دیگران، استفاده از برنامه های ورزشی و ... کمال استفاده را از عمر شریفتان ببرید.
موفق باشید.
این سؤال سابقة دیرینهای داشته و مانند برخی از مسائل فلسفی، برای همگان مطرح است. غالب مردم مایلند بفهمند که هدف از آفرینش هستی چه بوده است؟ اما در واقع این سؤالات فلسفی زمانی به ذهن اکثر انسان ها می رسد که از زندگی فعلی خود احساس خستگی و ناکارآمدی می کنند. در واقع سؤال شما بیشتر ناظر به قسمت دوم آن است که احساس پوچی به شما دست داده و گویی از تنهایی و نداشتن اشتغالات کافی کم کم ذهن شما سرالات فلسفی را نیز ساخته است. به صورت کلی نباید تصور کنید تا کنون انسان مفیدی برای جامعه ی خود نبوده اید بلکه قطعا تاکنون نیز خدمات ارزشمندی را در زندگی تان انجام داده اید. استاد مطهری در مورد سعادت انسان می نویسد: «مگر سعادت جز شکوفا شدن همه استعدادها و پرشدن همه ظرفیت ها و فعلیت رسیدن همه قوّه ها و پیمودن صراط مستقیمی که انسان را به عالی ترین و مرتفع ترین قلّه های وجود برساند، چیزی هست؟» ولی برای رسیدن به این هدف والا باید استعدادیابی کرد. ایشان در این مورد می فرماید: «البته همه استعدادها در همه افراد هست، ولی در همه افراد یکنواخت نیست. به همین دلیل می گویند انسان یکی از چیزهایی که باید کشف کند خودش است و انسان خودش را در آزمایش، با کار و با تجربه کشف می کند. مثلًا کسی که استعداد سخنوری دارد، گاهی اتفاق می افتد که اصلاً خودش نمی داند که یک چنین استعداد سرشاری در او نهفته است. یک مدتی که عمل می کند می بیند استعداد در او بروز می کند، یعنی خودش با عمل و تجربه خودش را کشف می کند... و خیلی وقتها هم اتفاق می افتد که آدم خیال می کند استعداد یک کار را دارد بعد می بیند ندارد، یا خیال می کند استعداد یک کار را ندارد بعد می بیند که دارد، که اینها خیلی دیده شده، و لهذا می گویند برای هر کسی استعدادیابی لازم و ضروری است. جزء مسائل ضروری جامعه مسئله استعدادیابی است».
جهت استفادهى بهینه از پتانسیل جوانى و بکارگیرى آن در مسیر رشد و توسعه خود و جامعه اش باید به تدابیر زیر عمل نمایید.
1. شناخت هویت فردى و شخصى: افرادی که دقیقا مىدانند در چه موقعیتى از زمان، جامعه، تاریخ و عمر خود واقع شدهاند، تدبیر مناسبترى براى رشد و توسعه ى زندگى خواهند داشت. شناخت هویت ملى، فرهنگى و اسلامى نیز مکمّل هویت فردى و شخصى است،
2. دانش اندوزى: تحصیل علم، اولین و مهمترین تکلیف شب و روز یک انسان است. اگر شرح حال زندگانى مردان بزرگ و خلاّق روزگار را مورد مطالعه و بررسى قرار دهیم. خواهیم دید که تلاش در راه تحصیل دانش، چه میزان در سعادت و نیکبختى جامعه و جاودانگى آنان تأثیر داشته است.
3. وقت شناسى: اگر جوانى، بهار عمر است، وقت سرمایهى همه فصول عمر است و به تعبیرى، وقت طلاست بلکه وقت فراتر از طلا و طلاساز است. پروین اعتصامى، در باب ارزش وقت چنین مىسراید: گهر وقت، بدین خیرگى از دست مده***آخر این درّ گرانمایه، بهایى دارد.
از منظر دین نیز، اولین پرسشهایى که در قیامت از انسان مى شود از چند چیز است از جمله: 1. از عمرش که در چه راهى فنا کرده است، 2. از جوانی که در چه چیزى گذرانده است، 3. از مال که از چه طریقى بدست آورده است، 4. از محبّت اهل بیت (امامشناسى، خصال صدوق، ج 1، ص 253) با نگاهى اجمالى به سخن گرانسنگ معصومین(ع)، جایگاه و اهمیت دو سرمایه ى جوانى و عمر به خوبى، آشکار مى شود و هر کس که بتواند در دریاى زندگى شنا کرده و این دو گوهر گرانبها را صید کند، قطعا به ساحل نجات و رستگارى دست خواهد یافت. بزرگان چون چنین بودند، گشتند آنچنان. البته در ارج گذارى به وقت، علاوه بر وقت خویش باید براى وقت دیگران نیز ارزش قایل شد، و همه ى این مراحل به سرانجام نمى رسد مگر این که فرهنگسازى کنیم و همگان به این نکته برسند که وقت سوزى، گناهى است بس بزرگ و نابخشودنى، و این شعار جا بیفتد که: وقتسوزى یعنى خودسوزى.
3. برنامه ریزى صحیح: برخى از مردم عزیز، در تنظیم زندگى و فعالیتهاى تحصیلى خویش دچار ابهام و سرگشتگى هستند و نمى توانند تعادل لازم را میان خواستها و امکاناتشان بوجود بیاورند. اصولاً، برنامه ریزى، زمینه ساز کامیابى و موفقیتهاى همگان به ویژه جوانان است، زیرا از یک سو به آنان شیوه صحیح به کار گرفتن فرصتها را مىآموزد و از سوى دیگر با نیل به هدفهاى کوتاه مدت و میان مدت، رضایت خاطرشان را فراهم مىسازد.
به صورت کلی از شما پرسشگر محترم نیز می خواهیم که از عمر مفیدتان نهایت استفاده را ببرید و سعی کنید با برنامه های متعددی از جمله هنر آموزی، ادامه تحصیل، انتقال دانش به دیگران، استفاده از برنامه های ورزشی و ... کمال استفاده را از عمر شریفتان ببرید.
موفق باشید.