ناشناس
روانشناسی: چه نوع عکس العملی درسته؟
سلام.همیشه،اگه چیزی خلاف میل من باشه،تند میشمو ممکنه سروصدا راه بندازم،قهر میکنم،کینه ب دل میگیرم،میرم تو خودم،ساکت و بی حوصله میشمو گریه و...و دیگه شاید تا هفته یا روزها حرف نمیزنم،میخاستم ببینم دلیل...
مشاور: احسان فدایی
با سلام و سپاس از همراهی شما با مشاورین «راسخون»، از اینکه ما را به عنوان راهنمای خود انتخاب نمودید سپاسگزاریم.
خواهر گرامی؛ در نگاه جدید به آسیب شناسی روانی بحثی به نام «تفکر قطعی نگر» و یا «تفکر باید نبایدی» مطرح شده که اطلاع از آن می تواند راهگشای شما در باره ی سوالتان گردد. تفکر قطعی نگر یکی از موضوعاتی است که نقش عمده در ایجاد آسیبهای ارتباطی میان فردی، بین زوجی و خانوادگی دارد، و موجب می شود که دارنده آن درمشکلات عدیده ی فردی و اجتماعی فرو غلتد و علاوه بر آزار خود موجب دیگر آزاری نیز بگردد، این طرز فکر کاملا مقابل انعطاف پذیری است، و معنی آن اینست که فرد در ذهن خود استانداردهای من درآوردی برای خودش تعریف می کند و روی آنها جمود می کند و به هیچ وجه از آن کوتاه نمی آید. «تفکر قطعی نگر»در مسائل غیراعتقادی مثل روابط زناشویی، روابط میان فردی و درون خانواده ریشه بسیاری از مشکلات زندگی مشترک زوجها و خانوادها است. مخصوصا در فرهنگ شیعی ما چیزی به نام امرقطعی وغیرقابل اصلاح وغیر قابل بازگشت نداریم، به عنوان مثال در معارف دینی ما موضوعی به عنوان بَداء مطرح است این اصل میگوید نا امیدی و قطعی نگری ممنوع زیرا حتّی اراده خداوند نیز در قبال اشخاصّ و اقوام قابل تغییر است. هیچ چیزی مساوی چیز دیگر نیست و می شود در آن تغییراتی اعمال کرد. مثلا در روایات داریم که روزی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم با اصحاب خویش از قریه ای می گذشتند که عروسی در آن برپا بود حضرت به یاران خود فرمود هنگام بازگشت خواهید دید که این مجلس عروسی به عزا تبدیل شده است، حضرت به همراه صحابه از آنجا رد شدند و موقع بازگشت دیدند که هنوز مجلس عروسی برپاست! اصحاب گفتند که شما فرموده بودید که این عروسی به عزا تبدیل خواهد شد پس چه شد! حضرت رسول فرمودند قرار بود ماری که در اتاق عروس و داماد پنهان شده داماد را نیش بزند و او را بکشد و لی به واسطه صدقه ای که داماد داد این بلا از او رفع گردید. گاهی شخص بخاطر خطاهای شناختی که در طول زمان در ذهنش نقش می بندد تفکرات قطعی در ذهنش بوجود می آید و همین موجب بروز مشکلاتی برای او می شود مثلا تک فرزندی که پدر و مادرش خیلی او را لوس و نُنُر با می آورند این فکر غلط در ذهن او بوجود می آید که همه باید! به او و خواسته های او احترام بگذارند و در صدد برآورده کردن دستورات و خواسته های او باشند، و وقتی مثلا به مدرسه وارد می شود و می بیند که مردم با پیش فرضهای اوقطعی او با او رفتار نمیکنند و لذا ضربه ی روحی و روانی شدیدی میخورد و روابط میان فردی او بشدت آسیب می بیند. زیرا مردم بر اساس احترام متقابل رفتار خود را تنظیم می کنند و فخر فروشی از سوی او را برنمی تابند. و یا فردی این غلط شناختی را در ذهن خود پرورانده که من باید همیشه بهترین باشم! در حالی که واقعیت اینست که دست بالای دست بسیار است و هرگز هیچ کس نمی تواند بالاترین وبهترین باشد، لذا وقتی که این شخص می بیند که در کلاس شاگرد سوم شده بجای خوشحال شدن درهم فرومی ریزد و به اختلالات خلقی و اضطرابی مختلف دچار می شود. اینجاست که نقش انعطاف پذیری در سلامت روان انسان هویدا می گردد. ما در متون دینی داریم که هیچ گاه فکر نکن که همیشه باید جسمت در سلامت کامل باشد و یا همیشه باید تمکن مالی داشته باشی زیرا اولا جهان جهان ماده است و سلامت و یا پولداری ما به هزار عامل بستگی دارد که به محض خدشه دار شدن یکی از آنها تمام آنچه را که چیده ایم به هم می خورد و دوم اینکه در نگرش اسلامی ما، جهان، جهان آزمایشات و ابتلاات است، و هردم ممکن است خداوند به خاطرآزمودن ایمان ما چیزی را از ما بگیرد، و لذا اگر سیستم فکری ما «باید و نبایدی» و قطعی نگرانه باشد احتمال اینکه از کوره در برویم و ایمان خود را خدشه دار سازیم بسیار زیاد است. لذا در متون اسلامی آمده است که تکیه کلامتان در وقایع و حوادث این باشد که« الحمد للله علی کل حال» یعنی راضی هستیم به رضای خدا و در هر شرایطی که او برای ما می پسندد حمد و سپاس خدا بر دل و زبانمان جاری است. حال روانشناسان ازهمین مسئله، یک تکنیک برای مقابله با افسردگی واضطراب استخراج کرده اند. زیرا یکی از ریشه های مهّم افسردگی و اضطراب قطعی نگری وتفکر تساوی گونه است. شخص مضطرب و یا افسرده، اعتقاد راسخ دارد که« این مساوی آنست و این طرز فکر من هم قطعی است و هیچ احتمال خطایی در آن راه ندارد» و این یعنی موجبیّت گرایی، حتمیّت گرایی، و جبرگرایی. و همین طرز فکر شخص موجب اضطراب وافسردگی شخص خواهد شد. ما درروایاتی که ازامیرالمومنین و امّام موسیکاظم (علیهما السلام) داریم که میفرمایند: نشانه مومن اینست که تعادل بین خوف و رجاء و بیم وامید دارد. این خوف همان ترس روان شناختی است که سر سلسله بسیاری از مشکلات روانی از جمله افسردگی و اضطراب است. امّام علیه السلام می فرماید که ترس و اضطراب باید بالانس باشند تا سیستم روانی شخص میزان باشد. و اگر یکی را وزن کنیم هموزن دیگری باشد. لذا اگر میخواهیم تعادل بین خوف و رجاء ایجاد کنیم باید از قطعی نگری در امورزندگی بپرهیزیم، مثلا وقتی زن وشوهری که کارشان به جدایی نزدیک شده با ما تماس می گیرند، ابتدا از ردّ قطعی نگری و حمله به این نقطه شروع می کنیم، زیرا مثلا خانم اعتقاد دارد که دیر آمدن آقا، مساوی با دوست نداشتن وی است، ما به او می گوییم که این تساوی را و قطع به آن را از کجا آورده ای؟ حال اگربتوانید این موضوع را در ذهن خودتان جا بیندازید، تا حد زیادی از جمود و عدم انعطاف دور شده اید و به دامان ارامش بخش انعطاف پذیری نزدیک شده اید. و حتی میتوانید با توضیح آن به سایر دوستان و آشنایان خود که دچار افسردگی واضطراب شده اند، برنامه ریزی موثری داشته باشید. روانشناسان برای این دو مفهوم، آزمون نیز ساخته اند ، که نشان می دهد بین قطعی نگری در امورزندگی وافسردگی واضطراب همبستگی بسیار قوی وجود دارد. و هر چقدر که قطعی نگری در امور زندگی بالا می رود میزان افسردگی و اضطراب نیز افزایش مییابد. حتی در مقالات متعدد مربوط به خانواده درمانی ذکر شده که هر چقدر قطعی نگری در امور زندگی بالا رود رضا مندی زناشویی نیز پایین میآید از نکات جالب توجه دیگر همبستگی غیر قابل انکار قطعی نگری با تمام خواهی(پرفکشنیسم) است که یکی دیگر از اختلالات روانشناختی می باشد. تمامت خواهی به این معنی است که شخص مبتلاء به آن تمام و کامل همه چیز را می خواهد، و این نیز یکی از اختلالاتی است که آسیب گسترده ای برای فرد در عرصه های درون فردی، و میان فردی و زندگی زناشویی، ایجاد می نماید.
به هر حال توصیه ی ما به شما این است که تا می توانید این موضوع را برای خودتان تمرین کنید و با خودتان قرار بگذارید مثلا برای یک هفته از حرف هیچ کس نرنجید و شرایط نابسامان و ناکامی را تحمل نمایید. پس از گذشت مدتی این مسئله برای شما طبیعی می گردد.
موفق باشید.
بیشتر بخوانید:
علائم افسردگی وضعیتی و روش مقابله با آن
خواهر گرامی؛ در نگاه جدید به آسیب شناسی روانی بحثی به نام «تفکر قطعی نگر» و یا «تفکر باید نبایدی» مطرح شده که اطلاع از آن می تواند راهگشای شما در باره ی سوالتان گردد. تفکر قطعی نگر یکی از موضوعاتی است که نقش عمده در ایجاد آسیبهای ارتباطی میان فردی، بین زوجی و خانوادگی دارد، و موجب می شود که دارنده آن درمشکلات عدیده ی فردی و اجتماعی فرو غلتد و علاوه بر آزار خود موجب دیگر آزاری نیز بگردد، این طرز فکر کاملا مقابل انعطاف پذیری است، و معنی آن اینست که فرد در ذهن خود استانداردهای من درآوردی برای خودش تعریف می کند و روی آنها جمود می کند و به هیچ وجه از آن کوتاه نمی آید. «تفکر قطعی نگر»در مسائل غیراعتقادی مثل روابط زناشویی، روابط میان فردی و درون خانواده ریشه بسیاری از مشکلات زندگی مشترک زوجها و خانوادها است. مخصوصا در فرهنگ شیعی ما چیزی به نام امرقطعی وغیرقابل اصلاح وغیر قابل بازگشت نداریم، به عنوان مثال در معارف دینی ما موضوعی به عنوان بَداء مطرح است این اصل میگوید نا امیدی و قطعی نگری ممنوع زیرا حتّی اراده خداوند نیز در قبال اشخاصّ و اقوام قابل تغییر است. هیچ چیزی مساوی چیز دیگر نیست و می شود در آن تغییراتی اعمال کرد. مثلا در روایات داریم که روزی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم با اصحاب خویش از قریه ای می گذشتند که عروسی در آن برپا بود حضرت به یاران خود فرمود هنگام بازگشت خواهید دید که این مجلس عروسی به عزا تبدیل شده است، حضرت به همراه صحابه از آنجا رد شدند و موقع بازگشت دیدند که هنوز مجلس عروسی برپاست! اصحاب گفتند که شما فرموده بودید که این عروسی به عزا تبدیل خواهد شد پس چه شد! حضرت رسول فرمودند قرار بود ماری که در اتاق عروس و داماد پنهان شده داماد را نیش بزند و او را بکشد و لی به واسطه صدقه ای که داماد داد این بلا از او رفع گردید. گاهی شخص بخاطر خطاهای شناختی که در طول زمان در ذهنش نقش می بندد تفکرات قطعی در ذهنش بوجود می آید و همین موجب بروز مشکلاتی برای او می شود مثلا تک فرزندی که پدر و مادرش خیلی او را لوس و نُنُر با می آورند این فکر غلط در ذهن او بوجود می آید که همه باید! به او و خواسته های او احترام بگذارند و در صدد برآورده کردن دستورات و خواسته های او باشند، و وقتی مثلا به مدرسه وارد می شود و می بیند که مردم با پیش فرضهای اوقطعی او با او رفتار نمیکنند و لذا ضربه ی روحی و روانی شدیدی میخورد و روابط میان فردی او بشدت آسیب می بیند. زیرا مردم بر اساس احترام متقابل رفتار خود را تنظیم می کنند و فخر فروشی از سوی او را برنمی تابند. و یا فردی این غلط شناختی را در ذهن خود پرورانده که من باید همیشه بهترین باشم! در حالی که واقعیت اینست که دست بالای دست بسیار است و هرگز هیچ کس نمی تواند بالاترین وبهترین باشد، لذا وقتی که این شخص می بیند که در کلاس شاگرد سوم شده بجای خوشحال شدن درهم فرومی ریزد و به اختلالات خلقی و اضطرابی مختلف دچار می شود. اینجاست که نقش انعطاف پذیری در سلامت روان انسان هویدا می گردد. ما در متون دینی داریم که هیچ گاه فکر نکن که همیشه باید جسمت در سلامت کامل باشد و یا همیشه باید تمکن مالی داشته باشی زیرا اولا جهان جهان ماده است و سلامت و یا پولداری ما به هزار عامل بستگی دارد که به محض خدشه دار شدن یکی از آنها تمام آنچه را که چیده ایم به هم می خورد و دوم اینکه در نگرش اسلامی ما، جهان، جهان آزمایشات و ابتلاات است، و هردم ممکن است خداوند به خاطرآزمودن ایمان ما چیزی را از ما بگیرد، و لذا اگر سیستم فکری ما «باید و نبایدی» و قطعی نگرانه باشد احتمال اینکه از کوره در برویم و ایمان خود را خدشه دار سازیم بسیار زیاد است. لذا در متون اسلامی آمده است که تکیه کلامتان در وقایع و حوادث این باشد که« الحمد للله علی کل حال» یعنی راضی هستیم به رضای خدا و در هر شرایطی که او برای ما می پسندد حمد و سپاس خدا بر دل و زبانمان جاری است. حال روانشناسان ازهمین مسئله، یک تکنیک برای مقابله با افسردگی واضطراب استخراج کرده اند. زیرا یکی از ریشه های مهّم افسردگی و اضطراب قطعی نگری وتفکر تساوی گونه است. شخص مضطرب و یا افسرده، اعتقاد راسخ دارد که« این مساوی آنست و این طرز فکر من هم قطعی است و هیچ احتمال خطایی در آن راه ندارد» و این یعنی موجبیّت گرایی، حتمیّت گرایی، و جبرگرایی. و همین طرز فکر شخص موجب اضطراب وافسردگی شخص خواهد شد. ما درروایاتی که ازامیرالمومنین و امّام موسیکاظم (علیهما السلام) داریم که میفرمایند: نشانه مومن اینست که تعادل بین خوف و رجاء و بیم وامید دارد. این خوف همان ترس روان شناختی است که سر سلسله بسیاری از مشکلات روانی از جمله افسردگی و اضطراب است. امّام علیه السلام می فرماید که ترس و اضطراب باید بالانس باشند تا سیستم روانی شخص میزان باشد. و اگر یکی را وزن کنیم هموزن دیگری باشد. لذا اگر میخواهیم تعادل بین خوف و رجاء ایجاد کنیم باید از قطعی نگری در امورزندگی بپرهیزیم، مثلا وقتی زن وشوهری که کارشان به جدایی نزدیک شده با ما تماس می گیرند، ابتدا از ردّ قطعی نگری و حمله به این نقطه شروع می کنیم، زیرا مثلا خانم اعتقاد دارد که دیر آمدن آقا، مساوی با دوست نداشتن وی است، ما به او می گوییم که این تساوی را و قطع به آن را از کجا آورده ای؟ حال اگربتوانید این موضوع را در ذهن خودتان جا بیندازید، تا حد زیادی از جمود و عدم انعطاف دور شده اید و به دامان ارامش بخش انعطاف پذیری نزدیک شده اید. و حتی میتوانید با توضیح آن به سایر دوستان و آشنایان خود که دچار افسردگی واضطراب شده اند، برنامه ریزی موثری داشته باشید. روانشناسان برای این دو مفهوم، آزمون نیز ساخته اند ، که نشان می دهد بین قطعی نگری در امورزندگی وافسردگی واضطراب همبستگی بسیار قوی وجود دارد. و هر چقدر که قطعی نگری در امور زندگی بالا می رود میزان افسردگی و اضطراب نیز افزایش مییابد. حتی در مقالات متعدد مربوط به خانواده درمانی ذکر شده که هر چقدر قطعی نگری در امور زندگی بالا رود رضا مندی زناشویی نیز پایین میآید از نکات جالب توجه دیگر همبستگی غیر قابل انکار قطعی نگری با تمام خواهی(پرفکشنیسم) است که یکی دیگر از اختلالات روانشناختی می باشد. تمامت خواهی به این معنی است که شخص مبتلاء به آن تمام و کامل همه چیز را می خواهد، و این نیز یکی از اختلالاتی است که آسیب گسترده ای برای فرد در عرصه های درون فردی، و میان فردی و زندگی زناشویی، ایجاد می نماید.
به هر حال توصیه ی ما به شما این است که تا می توانید این موضوع را برای خودتان تمرین کنید و با خودتان قرار بگذارید مثلا برای یک هفته از حرف هیچ کس نرنجید و شرایط نابسامان و ناکامی را تحمل نمایید. پس از گذشت مدتی این مسئله برای شما طبیعی می گردد.
موفق باشید.
بیشتر بخوانید:
علائم افسردگی وضعیتی و روش مقابله با آن