ناشناس

همسرم اشتباهش رو قبول نمی کنه؛ چه باید کرد؟

سلام. خسته نباشید. ما طبقه بالای پدرشوهرم زندگی میکنیم. خانواده خواهرشوهرکوچکترم هم اکثر مواقع پایین هستند وزیاد رفت وآمد دارند. همسرم فردی با درک بالاست و درمواقع بجا تصمیم های بجایی هم میگیره. اما امروز بااینکه میدونست ما موتورمون رو لازم داریم ومیخواهیم دکتربریم، وقتی دامادشون موتور رو ازش خواست بهش مثل همیشه گفت برو بردار. دومادشون هم رفت و خیلی منتظرشدیم ونیومد. بعد شوهرم گفت پاشو باتاکسی بریم. منم گفتم بهش گفته بودی ک ما موتورو میخوایم گفت نه. این سوالت چه معنی داره وعصبانی شد. گفتم خود توک دیدی وقتی چندبارتاحالا موتورو برده دیرآورده بهش میگفتی خودمونم میخوایم. برگشته باعصبانیت میگه من صلاح دونستم پس موتورو دادم. منم هیچی نگفتم خیلی ازلحن حرفش ناراحت شدم. بعد میگه جوری حرف نزن انگار ک من بقیه رو ب زنم ترجیح میدم. گفتم قصد من همچین چیزی نبود ولی اگرم باشه اشتباه نبوده چون بااینکه میدونستی خودمون میخوایم بهش دادی ونگفتی لازمش داریم. اونم گفت ک من توروپیاده نمیبرم خیالت راحت و اینو بدون همیشه تو زندگی نباید تو راحتی باشی. توروخدا ببینید چی رو ب چی ربط میده شوهرم خیلی بهم برخورد چون حتی خودشم میدونه من زن خیلی صبوری هستم واصلا نازک نارنجی نیستم. حالا شما بگید حق باکیه من ک برای جلوگیری ازدعوا باناراحتی گفتم آره اصلا حق با توئه. ودیگه باهاش حرف نزدم. اونم چیزی نگفت الانم رفته بیرون.
سه‌شنبه، 16 مرداد 1397
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: سیده نرجس رضایی
موارد بیشتر برای شما

ناشناس

همسرم اشتباهش رو قبول نمی کنه؛ چه باید کرد؟

ناشناس ( تحصیلات : دیپلم ، 20 ساله )

سلام. خسته نباشید. ما طبقه بالای پدرشوهرم زندگی میکنیم. خانواده خواهرشوهرکوچکترم هم اکثر مواقع پایین هستند وزیاد رفت وآمد دارند. همسرم فردی با درک بالاست و درمواقع بجا تصمیم های بجایی هم میگیره. اما امروز بااینکه میدونست ما موتورمون رو لازم داریم ومیخواهیم دکتربریم، وقتی دامادشون موتور رو ازش خواست بهش مثل همیشه گفت برو بردار. دومادشون هم رفت و خیلی منتظرشدیم ونیومد. بعد شوهرم گفت پاشو باتاکسی بریم. منم گفتم بهش گفته بودی ک ما موتورو میخوایم گفت نه. این سوالت چه معنی داره وعصبانی شد. گفتم خود توک دیدی وقتی چندبارتاحالا موتورو برده دیرآورده بهش میگفتی خودمونم میخوایم. برگشته باعصبانیت میگه من صلاح دونستم پس موتورو دادم. منم هیچی نگفتم خیلی ازلحن حرفش ناراحت شدم. بعد میگه جوری حرف نزن انگار ک من بقیه رو ب زنم ترجیح میدم. گفتم قصد من همچین چیزی نبود ولی اگرم باشه اشتباه نبوده چون بااینکه میدونستی خودمون میخوایم بهش دادی ونگفتی لازمش داریم. اونم گفت ک من توروپیاده نمیبرم خیالت راحت و اینو بدون همیشه تو زندگی نباید تو راحتی باشی. توروخدا ببینید چی رو ب چی ربط میده شوهرم خیلی بهم برخورد چون حتی خودشم میدونه من زن خیلی صبوری هستم واصلا نازک نارنجی نیستم. حالا شما بگید حق باکیه من ک برای جلوگیری ازدعوا باناراحتی گفتم آره اصلا حق با توئه. ودیگه باهاش حرف نزدم. اونم چیزی نگفت الانم رفته بیرون.


مشاور: علی محمد صالحی

عرض سلام و ادب.
نکته اول، اینکه گفتی «همسرم فردی با درک بالاست و در مواقع بجا تصمیم های بجایی هم میگیره»، این خیلی خوبه که همسرت این ویژگی مثبت رو داره و واقعا باید قدر همسرت رو بدونی که درک بالایی داره و تصمیم های مناسبی میگیره، علاوه بر این همسرت حتما ویژگیهای مثبت دیگه ای هم داره، مثل اینکه بیان کردی: «میگه جوری حرف نزن انگار ک من بقیه رو به زنم ترجیح میدم»، صرف نظر از اینکه اون موقع در حال بحث با هم بودید، ولی این جمله همسرت نشون میده که معتقده همسرش نسبت به بقیه ترجیح داره و نباید کسی دیگه رو بر همسرش ترجیح بدهد، و این برای یک زن امتیاز خیلی زیادیه که همسرش همچین اعتقادی داشته باشه، البته معنای این حرف همسرت، این نیست که در عمل هم میتونه همیشه شرایطی رو فراهم کنه که این اتفاق بیفته، چون مواقع زیادی، همه مسائل در اختیار انسان نیست و افراد دیگه ای که مرتبط هستند ممکنه همراهی نکنند، مثل همین قضیه ای که بیان کردی، دامادشون موتور را به موقع بر نگردوند. در هر صورت همسرت ویژگیهای خیلی خوبی داره، البته خود شما هم حتما همین طور هستید. از طرف دیگه با توجه به ارتباط و تعامل نزدیک و صمیمی که بین زن و شوهر هست، گاهی اختلاف و بحث هم بینشون پیش میاد، و این مسئله اجتناب ناپذیره، چون هر چی رابطه نزدیکتر و صمیمی تر باشه، طرفین هم، زودتر از همدیگه ناراحت میشن، چون انتظارات و توقعاتی که زن و شوهر از همدیگه دارند از کسی دیگه ای ندارن، بخاطر همین ممکنه خیلی زود هم از یکدیگه ناراحت بشن. و خیلی از اوقات علت اصلی بحث و تنش بین همسران مسائل کوچیکه، ولی بخاطر سوء تفاهم و ادامه پیدا کردن داستان، ممکنه یک مسئله کوچیک، بزرگ و بُحرانی بشه، در این نمونه ای هم که بیان کردی، هیچ کدوم تقصیر ندارید و احتمالا بخاطر موقعیتی که در اون قرار گرفتید و وقت دکتر داشتید و اضطراب اینکه مبادا به موقع نرسید، باعث شده، تا حدودی بین شما بحث پیش بیاد، چون شوهرت مسئولیت سنگینی برعهده داره، از یک طرف باید به گونه ای با دامادشون برخورد کنه که اون ناراحت نشه، از طرف دیگه میبایست مواظب باشه که همسر خودش هم به سختی نیفته. خلاصه اینکه این مسائل بین زن و شوهر پیش میاد، ولی اون  چیزی که مهمه اینه که، بعد از پیش اومدن تنش یا چالشی، کینه ای نباشیم و اجازه ندیم تا یک مسئله موجب سردی رابطه ما و همسرمون بشه، و از جهت عاطفی بینمون فاصله بیفته و هرچی زودتر خود ما کوتاه بیاییم و گذشت کنیم، زودتر هم حالمون خوب میشه و رابطه ما و همسرمون هم به حالت عادی و مناسبی برمیگرده.
موفق و شاد و خوشبخت باشید.

بیشتر بخوانید:

عوامل سرد شدن روابط عاطفی همسران را بشناسیم



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مشاوره مرتبط