ناشناس

با همسر زورگو و مامانی چکار کنم؟

باسلام خدمت مشاورین محترم! اینجانب خانمی26ساله هستم پنج ساله ازدواج کردم و حاصل ازدواجم پسر دوسالست!همسرم28ساله و دیپلمه!همسر من از اول که با خانوادش برا مهریه آمدن زورگویی میکردن حرف حرف خودشون بود ولی خانواده من چون خونواده نجیبی هستن قبول کردن دو سال از عقد گذشت و ما سر خونه زندگی رفتیم و متوجه شدم همسرم با خانمی رفیق هست خلاصه داغ کردم وهمسرمم ککش نگزید فقط به مادرش زنگ زد و مادرش بهم گفت کسی نفهمه از این موضوع و پا در میانی کرد و من بخشیدمش و شوهرم پشیمون شد و قول داد از این کارا نکنه!!در همه کارها مادرش باید در جریان باشد اما خیلی اهمیت به خانواده من نمیده و من از این موضوع ناراحتم چند باری جنگ سر این موضوع بوده که چرا به خونواده من کم توجه هست گفته جو سنگینه درصورتی که پدر مادر من مهربان هستن تا میرن باهاش صحبت کنن همسرم جواب کوتاه میدهد و سرش پایین مینداره و گوشی بازی میکند همسرم انگار میخاد منو از خونوادم جدا کنه همش میگه چقدر به مادرت زنگ میزنی شده یه بار به مادر منم زنگ بزنی در صورتی که گاهی به مادر همسرمم تلفنی زنگ میزنم ولی بچشمون نیست!هر وقت خواسته باشیم بریم بیرون دور بزنیم حتما میگه بریم به مادرم سر بزنیم منم گاهی وقتا با بی میلی میرم گاهی اوقات میگم همینطور که به مادرت سر میزنی به مادر منم سر بزنبم به من میگه مادری و دعوامون میشه!اخیرا دعوایی بینمون شده بخاطر اینکه من دو روز پشت سر هم خونه مادر خودم بودم هیچ وقت نتونسته ببینه دو روز خونه مادرم باشم همش شک داره میگه مادرت چیزی یادت میده در صورتی که مادرم همچین زنی نیست ولی من دیدم مادر شوهرم چیزی یاد دخترش میده شاید چون مادر خودش اینطور هست برا مادر منم همین فکرو میکنه !درضمن من باخانواده شوهرم رابطه خوبی دارم ولی شوهرم اصلا به چشمش نیست ولی اون بزور خونه مادر من میاد هرکاریش کردم پیش مشاور نمیاد کمکم کنید پنج ساله سر مسایل مختلفی دارم تحمل میکنم الان بخاطر بچم دارم تحمل میکنم و الا شرایط برام سخته هر چند میدونم ذهن همسرم بچگانست با بچگیش داره میرنجوندم لطفا خواهشا راهنمایی کنید ممنون
دوشنبه، 19 آذر 1397
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

ناشناس

با همسر زورگو و مامانی چکار کنم؟

ناشناس ( تحصیلات : لیسانس ، 26 ساله )

باسلام خدمت مشاورین محترم!
اینجانب خانمی26ساله هستم پنج ساله ازدواج کردم و حاصل ازدواجم پسر دوسالست!همسرم28ساله و دیپلمه!همسر من از اول که با خانوادش برا مهریه آمدن زورگویی میکردن حرف حرف خودشون بود ولی خانواده من چون خونواده نجیبی هستن قبول کردن دو سال از عقد گذشت و ما سر خونه زندگی رفتیم و متوجه شدم همسرم با خانمی رفیق هست خلاصه داغ کردم وهمسرمم ککش نگزید فقط به مادرش زنگ زد و مادرش بهم گفت کسی نفهمه از این موضوع و پا در میانی کرد و من بخشیدمش و شوهرم پشیمون شد و قول داد از این کارا نکنه!!در همه کارها مادرش باید در جریان باشد اما خیلی اهمیت به خانواده من نمیده و من از این موضوع ناراحتم چند باری جنگ سر این موضوع بوده که چرا به خونواده من کم توجه هست گفته جو سنگینه درصورتی که پدر مادر من مهربان هستن تا میرن باهاش صحبت کنن همسرم جواب کوتاه میدهد و سرش پایین مینداره و گوشی بازی میکند همسرم انگار میخاد منو از خونوادم جدا کنه همش میگه چقدر به مادرت زنگ میزنی شده یه بار به مادر منم زنگ بزنی در صورتی که گاهی به مادر همسرمم تلفنی زنگ میزنم ولی بچشمون نیست!هر وقت خواسته باشیم بریم بیرون دور بزنیم حتما میگه بریم به مادرم سر بزنیم منم گاهی وقتا با بی میلی میرم گاهی اوقات میگم همینطور که به مادرت سر میزنی به مادر منم سر بزنبم به من میگه مادری و دعوامون میشه!اخیرا دعوایی بینمون شده بخاطر اینکه من دو روز پشت سر هم خونه مادر خودم بودم هیچ وقت نتونسته ببینه دو روز خونه مادرم باشم همش شک داره میگه مادرت چیزی یادت میده در صورتی که مادرم همچین زنی نیست ولی من دیدم مادر شوهرم چیزی یاد دخترش میده شاید چون مادر خودش اینطور هست برا مادر منم همین فکرو میکنه !درضمن من باخانواده شوهرم رابطه خوبی دارم ولی شوهرم اصلا به چشمش نیست ولی اون بزور خونه مادر من میاد هرکاریش کردم پیش مشاور نمیاد کمکم کنید پنج ساله سر مسایل مختلفی دارم تحمل میکنم الان بخاطر بچم دارم تحمل میکنم و الا شرایط برام سخته هر چند میدونم ذهن همسرم بچگانست با بچگیش داره میرنجوندم لطفا خواهشا راهنمایی کنید ممنون


مشاور: احسان فدایی

با عرض سلام و تقدیم احترام خدمت شما پرسشگر محترم! ارتباط شما با ما گویای این است که در صدد انتخاب مسیر صحیح هستید و امیدواریم ما نیز راهنمای خوبی برایتان باشیم.

وضعیتی را که در ارتباط با همسر خود با آن مواجه هستید به خوبی درک کرده و خوب می‌دانیم که ممکن است خواه ناخواه با برخوردها و حرف‌های شوهرتان نسبت به خانواده خود و درخواست قطع ارتباط با آن‌ها آزرده شده باشید.

همسر شما در برخورد با خانواده‌اش فانتزی‌ها و حساسیت‌هایی دارد که متأسفانه خیلی از آنها بجا نیست و یا ناعادلانه و غیر منصفانه است؛ اما به شما توصیه می‌کنیم تا حد امکان این فانتزی‌ها را برآورده کنید تا او دلخور نشود ولی مواردی که واقعا غیر منطقی است را ردّ کنید ولو اینکه همسرتان ناراحت می‌شود، به هر حال او با شما کنار خواهد آمد و شما نیز باید ناراحتی او را تسکین دهید تا به خشم تبدیل نشود.

اما راهکارها:

1- پیامبر اکرم‏ (صلى الله علیه وآله وسلم) فرموده است: «هرگاه یکى از شما به دوست خود علاقه‏مند شد، محبت خود را به او ابراز کند. این کار افراد را بیشتر به هم پیوند مى‏دهد». علاقه قلبى و ابراز آن، مهم‏ترین گشاینده راه ارتباط مفید و مؤثر است. این دوستی می تواند حتی بعدها نتیجه دهد. یعنی بعدها تحت تاثیر برخورد منطقی و محبت امیز شما رفتار خود را ترک کند. پس عجله نکنید که با توجه به اینکه مرد است، ممکن است غرورش لطمه ببیند و لج کند و دیگر به هیچ وجه راضی نشود.

2- گاهی برخی آدم‌ها گمان می کنند در انتخاب راه زندگی و در انتخاب گرایش‌های فکری خود باید و یا دوست دارند آزاد باشند و دیگران به آن احترام بگذارند و معمولا نسبت به تحمیل و شرایط زور و تهدید و اجبار، واکنش منفی و معکوس نشان می‌دهند؛ یعنی اگر احساس کنند که چیزی به آنها تحمیل می شود، لج خواهند کرد و مقاومت نشان خواهند داد و بر خطاهای خود اصرار می‌ورزند. بنابراین ما حتی اگر کسی اشتباه می‌کند، نباید به خاطر کارهایی که انجام می دهد به او بی‌احترامی کنیم و مدام با تهدید یا با خشونت او را وادار به ترک عملش نماییم.

3- بى تردید هر شخصى از نقطه پذیرشی که در عرف مردم به آن رگ خواب مى‏ گویند، برخوردار است. همسر شما نیز از این قانون مستثنى نیست. شما براى وارد شدن به فضاى ذهن او و تأثیر گذاشتن بر رفتارش باید از این نقطه پذیرش وارد شوید. لذا ابتدا لازم است این نقطه را بشناسید. مثلاً مى‏ گویند فلانى با محبّت دیدن سر به راه مى‏شود و یا با دادن یک هدیه به فلانى مى‏توان او را مطیع ساخت و... . پس ابتدا نقطه و راهى را که مى‏توان از آن طریق با وى ارتباط برقرار نمود و تحت تاثیر قرار داد، به دست آورید.

 4- در برخى موارد نقطه و کانال ورود به شخصیّت یک فرد در کمک گرفتن از فرد دیگرى نهفته است. فردی که در نظر همسر شما از یک جایگاه ویژه برخوردار است؛ به گونه‏اى که حاضر نیست سخن او را نادیده بگیرد چه او برایش یک شخص بزرگ و مهمّ معرفى شده است. در این حال اهداف خود را به صورت غیر مستقیم از طریق این فرد دنبال مى ‏کنید. مانند بچه ‏اى که از مادر خود حرف شنوى ندارد ولى همان سخن را اگر پدر بگوید - بنابر هر علتى - گوش سپرده و اطاعت مى‏کند. چنین فردی را شناسایی کنید و از او بخواهید در این رابطه به صورت مستقیم یا اگر همسرتان ناراحت می‌شود به صورت غیر مستقیم با او صحبت کند.

5- رفتار شما با وى باید به گونه‏ اى باشد که تحت تأثیر اخلاق، عواطف و نحوه برخوردتان قرار گیرد تا جایی که به افکار و اندیشه ‏هاى شما علاقه‏مند شود و با نفوذ در قلب و دل او، بتوانید تغییرى در فکر و اندیشه وى ایجاد کنید.

6- ایجاد تغییر و اصلاح رفتار به صورت ناگهانی بسیار دشوار است؛ بنابراین باید صبر و تحمل خود را افزایش دهید تا به تدریج و آهسته رفتار او را اصلاح کنید.

7- در پایان تاکید می کنیم تا می‌توانید خواسته‌های همسرتان را برای حفظ زندگی‌تان برآورده سازید ولی به او یاد ندهید که همیشه برای مرد سالار باشد و حرف آخر را بزند. در ارتباط با خانوادة ایشان نیز دوری و دوستی مورد توصیه است ولی اگر همسرتان ارتباط بیشتر را دوست دارد می‌توانید او را قانع کنید که فقط در زمان‌های معینی یا هر وقت توانستید به منزل پدری‌ اش می‌روید.

امیدواریم با صبر و حوصله بر مشکلات فائق آیید...

موفق باشید.



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مشاوره مرتبط