ناشناس

خسته شدم از تلاش بی فایده؛ از محبت های بی جواب. چیکار کنم؟

سلام. من واقعا خسته شدم خیلی تلاش کردم که همسرمو برگردونم سمت خودم. خیلی تلاش کردم علاقمندش کنم به خودم. هر نوع محبتی که فکرشو کنید بهش کردم احترام گداشتم. روی حرفش حرف نزدم ولی بازم فایده نداره. نمیدونم چقدر زمان لازمه؟ ولی هرکاری کردم نشد. انگار عادت کرده که منو نخواد. دلتنگم نشه. فکر من نباشه. اصلا اونقدری که من دوستش دارم اون دوستم نداره. احساس کمبود محبت میکنم از طرفش. اوایل اینطور نبود همه چی خوب بود. حالا از حرف نزدنش از سکوتش از بی محلی هاش واقعا خستم‌. چون هرکاری کردم بی نتیجه بوده. دلم میخواد خودکشی کنم. مثل خودش هم رفتار کنم بدتر میشه‌ یعنی اصلا نمیفهمه. براش مهم نیست. مثلا راه گذاشتم برای گرفتن محبت بهش نچسبیدم اویزونش نبودم. ولی اون نیومده اصلا نفهمیده که رفتارمو تغییر دادم ‌که به خودش زحمت بده و درست بشه. پدرش هم رابطه سردی با زنش داره اصلا محل نمیده بهش. توی خانوادشون محبت وجود نداره که اونم بلد بشه. ولی از منم یاد نمیگیره که مثلا کارهایی که من میکنم رو برگردونه در عوضش.
يکشنبه، 9 دی 1397
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

ناشناس

خسته شدم از تلاش بی فایده؛ از محبت های بی جواب. چیکار کنم؟

ناشناس ( تحصیلات : دیپلم ، 22 ساله )

سلام. من واقعا خسته شدم خیلی تلاش کردم که همسرمو برگردونم سمت خودم. خیلی تلاش کردم علاقمندش کنم به خودم. هر نوع محبتی که فکرشو کنید بهش کردم احترام گداشتم. روی حرفش حرف نزدم ولی بازم فایده نداره. نمیدونم چقدر زمان لازمه؟ ولی هرکاری کردم نشد. انگار عادت کرده که منو نخواد. دلتنگم نشه. فکر من نباشه. اصلا اونقدری که من دوستش دارم اون دوستم نداره. احساس کمبود محبت میکنم از طرفش. اوایل اینطور نبود همه چی خوب بود. حالا از حرف نزدنش از سکوتش از بی محلی هاش واقعا خستم‌. چون هرکاری کردم بی نتیجه بوده. دلم میخواد خودکشی کنم. مثل خودش هم رفتار کنم بدتر میشه‌ یعنی اصلا نمیفهمه. براش مهم نیست. مثلا راه گذاشتم برای گرفتن محبت بهش نچسبیدم اویزونش نبودم. ولی اون نیومده اصلا نفهمیده که رفتارمو تغییر دادم ‌که به خودش زحمت بده و درست بشه. پدرش هم رابطه سردی با زنش داره اصلا محل نمیده بهش. توی خانوادشون محبت وجود نداره که اونم بلد بشه. ولی از منم یاد نمیگیره که مثلا کارهایی که من میکنم رو برگردونه در عوضش.


مشاور: خانم قربانی

سلام و ادب بر شما همراه گرامی سایت راسخون
نیاز زن به دریافت محبت از نیازهای اساسی اوست و زمانی که تامین نشود دلسرد میشود. احساس شما قابل درک است، به نظر میرسد انگیزه و شور اشتیاق زندگی را از دست داده اید و امیدی برای به ثمر رسیدن تلاش خود نمی بینید.
دوست عزیز، از نتایج تلاشهای خود سخن گفتید اما نگفتید که در پی چه رفتاری همسر شما نسبت به قبل تغییر موضع داده است (با توجه به اینکه بیان کردید " اوایل همه چیز خوب بود" )؟ محبت و توجه شما به همسرتان منفعلانه بوده و یا در عین جرات مندی و بیان تقاضا و در راستای ارتباط موثر عمل نموده اید؟ پرسیدید چقدر زمان نیاز است که او تغییر کند باید بگویم به همان اندازه که او این رفتار را برای خود نهادینه کرده، زیرا انسان موجود پیچیده ای است و هر چه پیچیدگی بیشتر تغییر زمان برتر خواهد بود و به این زمان باید طول دوره خوداگاهی و نیاز به تغییر را نیز افزود چون تا خود ادمی تعارضی را در رفتار خود حس نکند، امید و انگیزه ای برای رشد و تغییر در او مشاهده نخواهد شد. اگر همانطور که میگویید قبلا همه چیز خوب بوده باید به دلیل این تغییر رفتار برگردید، و ان را بیابید و اصلاح کنید. صبور باشید زیرا که همیشه ساختن زمان برتر از تخریب است. بدون فهم علت یافتن راه حل ممکن نخواهد بود و تلاش شما نیز بی نتیجه است. دوست عزیز بدانید که قرار نیست که ما کسی را تغییر دهیم فقط میتوانیم او را تحت تاثیر خود قرار دهیم و با توجه به رفتار خود، واکنش های او را به عنوان بازخورد دریافت کنیم. و باز توجه کنید که این شما بودید که با اختیار خود این فرد را با تمام انچه هست انتخاب نموده اید و لازم است به ان پایبند باشید و در صورت بروز مشکل راه با توجه به مختصات ان، سازگاری را بیاموزید.
ضمن توصیه به تامل در رفتار و عملکرد خود و توجه به نکات بالا، به نظر میرسد که نیاز است که مسئله شما به صورت حضوری مورد بررسی کارشناس خانواده قرار بگیرید تا با دید وسیع تر و دقیق تری، به راه حل نزدیک شوید.
شاد و سلامت باشید.



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.