ناشناس

ایا من هنوز وابستگی عاطفی دارم؟

سلام علیکم با عرض خدا قوت. بنده پسری 23 ساله هستم در دوران دانشجویی خودم عاشق (البته عاشق به معنای متعارف)پسری دیگر شدم.و به نوعی از لحاظ عاطفی به او وابسته شدم.بعد از مدتی دوستی او با دیدن رفتار های من تصمیم به جدایی از من گرفت.و بعد از یک مدت سخت روحی دوباره دوستی ما شروع شد ولی گویا وابستگی من هنوز وجود داشت و برای مثال وقتی می دیدم با شخص دیگری روابط صمصیمی دارد حالم بد میشد و نمیتونستم این حالت رو تحمل کنم و چقدر اشک می ریختم.سوزناک و عاطفی.بعد از چند ماه که در دانشگاه دوستی ما ادامه پیدا کرد من فارغ التحصیل شدم ولی درس ایشان در دانشگاه هنوز ادامه داشت.من برای به نوعی خود درمانی عاطفی تصمیم گرفتم از ایشون فاصله بگیرم به مدت حدودا سه ماه فاصله گرفتم و در این مدت برای ایشون فقط یک هدیه فرستادم.ولی بعد از سه ماه که ایشون رو جایی دیدم وقتی رابطه صمصیمی ایشون با یکی از دوستانشون رو دیدم دوباره حالم بد شد. و بعد ها نیز بعد از بیشتر از دو ماه ایشون رو جایی دیدم توی مرتبه اول دیدار رابطشون با من صمیمی بود ولی در مرتبه دوم نسبتا سر سنگین و سرد با من رفتار کردند.و من دوباره حالم بد شد و انگار دوباره زخم های گذشته باز شد. من در مورد این فرد چه رفتاری رو اتخاذ کنم؟رابطه ی من با ایشون چطور باید باشه؟ ایا من هنوز وابستگی عاطفی دارم؟ در حالی که فکر می کردم به طور کامل از این قضیه خارج شدم. ممنون خدا اجرتون بده
جمعه، 26 بهمن 1397
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

ناشناس

ایا من هنوز وابستگی عاطفی دارم؟

ناشناس ( تحصیلات : لیسانس ، 23 ساله )

سلام علیکم با عرض خدا قوت. بنده پسری 23 ساله هستم در دوران دانشجویی خودم عاشق (البته عاشق به معنای متعارف)پسری دیگر شدم.و به نوعی از لحاظ عاطفی به او وابسته شدم.بعد از مدتی دوستی او با دیدن رفتار های من تصمیم به جدایی از من گرفت.و بعد از یک مدت سخت روحی دوباره دوستی ما شروع شد ولی گویا وابستگی من هنوز وجود داشت و برای مثال وقتی می دیدم با شخص دیگری روابط صمصیمی دارد حالم بد میشد و نمیتونستم این حالت رو تحمل کنم و چقدر اشک می ریختم.سوزناک و عاطفی.بعد از چند ماه که در دانشگاه دوستی ما ادامه پیدا کرد من فارغ التحصیل شدم ولی درس ایشان در دانشگاه هنوز ادامه داشت.من برای به نوعی خود درمانی عاطفی تصمیم گرفتم از ایشون فاصله بگیرم به مدت حدودا سه ماه فاصله گرفتم و در این مدت برای ایشون فقط یک هدیه فرستادم.ولی بعد از سه ماه که ایشون رو جایی دیدم وقتی رابطه صمصیمی ایشون با یکی از دوستانشون رو دیدم دوباره حالم بد شد. و بعد ها نیز بعد از بیشتر از دو ماه ایشون رو جایی دیدم توی مرتبه اول دیدار رابطشون با من صمیمی بود ولی در مرتبه دوم نسبتا سر سنگین و سرد با من رفتار کردند.و من دوباره حالم بد شد و انگار دوباره زخم های گذشته باز شد. من در مورد این فرد چه رفتاری رو اتخاذ کنم؟رابطه ی من با ایشون چطور باید باشه؟ ایا من هنوز وابستگی عاطفی دارم؟ در حالی که فکر می کردم به طور کامل از این قضیه خارج شدم. ممنون خدا اجرتون بده


مشاور: احسان فدایی

با سلام و سپاس از همراهی شما، از این که ما را امین خود دانستید کمال تشکر وقدردانی را داریم. ما قدر ارتباط با شما را می دانیم.

در پاسخ باید عرض نماییم اینکه این موضوع برای شما تبدیل به یک دغدغه و نگرانی شده و حتی از بابت آن احساس افسردگی کرده اید، نشان می‌دهد که علاقه و عشق شما به جنس موافق (همان دوست تان)، از حد عادی آن گذشته و یک چیزی طبیعی نیست .چرا که بیش از اندازه فکر شما را به خود مشغول ساخته است. درباره پیدایش این حس همین قدر بدانید که شما به عنوان یک نوجوان در دوران بلوغ به سر می برید در این دوره تغییرات جسمی، روحی و هیجانی بسیاری در نوجوان  اتفاق می افتد که از جمله آنها خروج تدریجی از حالت خود خواهی به سوی دیگر خواهی است که در نهایت به ازدواج می انجامد ولی در این تغییرات گاهی جابجایی صورت می گیرد و نوجوان از آنجا که نمیتواند رابطه و علاقه ای به جنس مخالف داشته باشد و زمینه ای وجود ندارد ؛احساسات و عواطف خود را صرف جنس موافق می کند. از سوی دیگر اساس و پایه دوستی ها در سن نوجوانی و جوانی که با جذبه و شور زیادی همراه است، غالبا بر مبنای عواطف و احساسات شکل می گیرد و نه بر اساس منطق و عقل. مقدمه این دوستی ممکن است جاذبیت یک فرد از نظر ظاهری یا شخصیتی یا پاره ای از صفات اخلاقی باشد که او را برای فرد دیگر دوست داشتنی می سازد که توانسته در روح و روان او تأثیر عمیقی بگذارد و خلأ عاطفی اش را به وسیله آن پر کند. ماهیت این دوستی گرچه در ابتدا دوستانه، پاک و بی شائبه است، ولی امکان آلوده شدن آن به مسایل دیگر وجود دارد. زمانی که این علاقه به اوج خود می رسد، آنها را دچار سرگردانی می کند که اکنون چه باید بکنند. این سرگردانی ممکن است با بعضی آثار مخرب دیگری همراه شود و موجب مشکلات عاطفی و جنسی در آینده شود.

بنابراین عشق و علاقه به همجنس فقط تا زمانی می تواند مفید و سازنده باشد که به صورت معمول و طبیعی آن باشد و برای فرد وابستگی و دغدغه ای ایجاد نکند. اما اگر بیش از حد باشد مانند آنچه برای شما پیش آمده یا این علاقه به محدوده لذت جنسی و شهوانی کشیده شود، این حتی از نظر روان شناسی نیز نوعی انحراف جنسی محسوب می گردد که باید آن را درمان کرد. نکته قابل توجه در این زمینه این است که متاسفانه اگر فرد چنین گرایشی پیدا نماید و درمان نگردد، معمولا دیگر متوقف نمی گردد و تا نهایت خود پیش می­رود و چه بسا به بیماری هم منتهی شود . بنابراین برای سرعت بخشیدن به از بین رفتن این حالت و کاهش مشکلات حاصل از آن باید به این توصیه ها عمل کنید و بعد از مدتی نتیجه آن را برای ما گزارش کنید.

1) برای شبانه روز خود برنامه دقیق و مشخصی داشته باشید. از بیکاری اجتناب کنید و اوقات خود را بیهوده نگذرانید. برای این که خلأ عاطفی به جود آمده از آن را پر کنید لازم است به فعالیت های هنری، فکری و عملی روی بیاورید و خود را به آنها مشغول کنید تا به تدریج این فعالیت ها جایگزین آن روابط قبلی شود. امام علی(علیه السلام) در این باره می فرماید: «نفس خود را اگر مشغول نکنی، او تو را مشغول می کند» شما باید از همین الان این کار را هر چند برایتان سخت باشد انجام دهید.

2)فعالیت های ورزشی به شرطی که متناسب با سن و جنس شما باشد، علاوه بر این که موجب پرورش جسم و صحت آن می شود، روحتان را نیز پاکیزه می کند. شما با ورزش کردن و خصوصا اگر سعی کنید به صورت شرکت در مسابقات و تیم های ورزشی باشد، دل و اندیشه و بدن خود را به آن مشغول می کنید و انرژی های متراکم خود را به شکلی سالم برون ریزی و تخلیه می نمایید. بدین ترتیب چیزهایی که اکنون شما را به این دوستی افراطی جذب کرده، کشش و جذابیت خود را از دست خواهد داد.

3)تقویت بعد معنوی و ایمان قلبی: اگر سعی کنید همراه ورزش و تحصیل و پرداختن به فعالیت های هنری و علمی، به عبادت و ایجاد رابطه قلبی با خدای مهربان و بزرگ، یعنی کسی که همه زیبایی ها از اوست، اهمیت بیشتری دهید، بسیاری از دغدغه های فکری آزاردهنده شما برطرف خواهد شد. در حدیثی آمده: «شخصی از امام صادق (علیه السلام) پرسید: علت گرفتار شدن برخی دل ها به عشق چیست؟ فرمود: دل هایی که از یاد و محبت خدا خالی است گرفتار این گونه عشق ها و دوستی های بی ارزش می شود». بنابراین هر چه انسان خود را به خدا و معنویت نزدیک تر کند، از این دلبستگی های دردآور دورتر می شود. پیشنهاد ما در این باره این است که سعی کنید برنامه ای منظم برای عبادت و خلوت کردن با خدا داشته باشید. برنامه هایی مثل قرائت منظم قرآن در شب ها و صبح ها، نماز اول وقت و با حضور قلب، دعا برای امام زمان(عج الله و تعالی فرجه الشریف) و ایجاد رابطه قلبی با آن حضرت (مانند این که هر روز صبح دعای عهد را که در پایان مفاتیح الجنان آمده بخوانید) . توسل به اهل بیت(علیهم السلام) خصوصا امام زمان(عج الله وتعالی فرجه الشریف) و به یاد آنها بودن تأثیرات مثبتی در همه ما می گذارد.

4)دوستان مختلف و متعددی را برای خود شناسایی کنید و با آنها طرح دوستی بریزید و با فرد مورد نظر یا فرد دیگری به عنوان تنها دوست خود ارتباط نداشته باشید.

5)خداوند هر کس را به نحوی می آزماید وشاید آزمون شما تصمیم گیری درباره ی همین مورد حساس باشد پس بدانید نمرات بالا در امتحان باعث آرامش وشادی همیشگی درون و روان انسان خواهد شد.

6) سعى کنید نسبت به دشوارى دورى از دوستتان خونسرد باشید. مسلما به تدریج رنج این فراق کاهش خواهد یافت و عادى خواهد شد.

7)افکار خود را کنترل کرده واشتغالات ذهنی مفید برای خود فراهم کنید.

8) سعی کنید بویژه در تنهایی به ایشان فکر نکنید و ذهن‏تان را به چیزهای دیگر مشغول سازید.

9) با تمرکز روی برخی نقاط ضعف ایشان به تدریج از محبت و علاقه شدیدتان نسبت به او بکاهید.

10) به عواقب سوء و پیامدهای ناگوار اینگونه علاقه های خارج از محدوده عقل فکر کنید که آفت هایی مانند افت تحصیلی را به دنبال داشته است و اگر نتوانید آنرا کنترل کنید ممکن است مشکلات بزرگتری را به وجود آورد و موجب آسیب هایی در زندگی مشترک آینده شما گردد.

11) می توانید به صورت تدریجی از دوست خود جدا شوید این کار را می تواند با محدود کردن روابط، کم کردن ملاقات های یکدیگر و در نهایت ترک رابطه انجام شود.

موفق و سربلند باشید.



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.