ناشناس

بین خانواده و همسرم؛ کدام را انتخاب کنم؟

سلام. من فردی عصبی و همچنین دارای یک فرزند ۵ ماهه هستم. سر کوچک ترین مسئله ناراحت و عصبی میشوم. چند دفعه به روانپزشک مراجعه کردم اما دیدم ساعتی که برای مشاوره میزاره کمه و خرجش زیاده نرفتم و قرص هایی که داده بود را ترک کردم و نمیخورم و روز به روز بدتر میشود و شوهرم و خانواده خیلی باعث آزارم هست. شوهرم از خانواده ام خوشش نمیاد و سر همین موضوع همیشه با من بحث دارد و خسته شدم از این بحث ها. همچنین شوهرم میگوید تو خانواده ات را میخواهی. همچنین الان مادرم چند روز دیگر زایمان دارد و شوهرم مخالف رفتن من هست و خیلی بحث دارد و از یک طرف هم مادرم میگوید برای زایمانم بیا و راستش خودم هم دوست دارم بروم. مادرم چون هم یک عمل و زایمان دارد برایش سخت هست دوست دارم کمکش کنم ولی شوهرم میگوید تو وقتی درد زایمان داشتی مادرت نیامد کمکت نکرد و تو اینجا تنها بودی و از درد نمیدانستی چکار کنی؟! منم هر چه میگویم بسه تمام کن اما انگار نه انگار. بحث های ما بیشتر میشود و کمتر نه! نمیدانم چکار کنم چند دفعه خواستم خودم را از بین ببرم. تو رو خدا کمکم کنید من بین مادر و شوهرم مانده ام از ان طرف مادر و پدرم ناراحت میشوند از این طرف شوهرم که ناراحت و بحث میکند و تازه هر چه فحش به دهنش می اید به خانواده ام میدهد. خیلی بد دهن هست من از نظر اعصاب خیلی اعصابم خرابه نمیتونم تحمل کنم. حتی گاهی شده فرزندم را زدم و بعد پشیمان شدم من نمیدانم با همسرم چه کنم؟ اصلا از ادمی که قبل بود تا الان فرق میکند دست بزن پیدا کرده. الان یکسال ازدواج کردیم فقط توی این سال من جز بدبختی چیزی ندیدم نمیدونم چیکارش کنم؟ لطفا یه راه حلی برام پیدا کنید!!
سه‌شنبه، 30 بهمن 1397
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

ناشناس

بین خانواده و همسرم؛ کدام را انتخاب کنم؟

ناشناس ( تحصیلات : کم سواد ، 18 ساله )

سلام. من فردی عصبی و همچنین دارای یک فرزند ۵ ماهه هستم. سر کوچک ترین مسئله ناراحت و عصبی میشوم. چند دفعه به روانپزشک مراجعه کردم اما دیدم ساعتی که برای مشاوره میزاره کمه و خرجش زیاده نرفتم و قرص هایی که داده بود را ترک کردم و نمیخورم و روز به روز بدتر میشود و شوهرم و خانواده خیلی باعث آزارم هست. شوهرم از خانواده ام خوشش نمیاد و سر همین موضوع همیشه با من بحث دارد و خسته شدم از این بحث ها. همچنین شوهرم میگوید تو خانواده ات را میخواهی. همچنین الان مادرم چند روز دیگر زایمان دارد و شوهرم مخالف رفتن من هست و خیلی بحث دارد و از یک طرف هم مادرم میگوید برای زایمانم بیا و راستش خودم هم دوست دارم بروم. مادرم چون هم یک عمل و زایمان دارد برایش سخت هست دوست دارم کمکش کنم ولی شوهرم میگوید تو وقتی درد زایمان داشتی مادرت نیامد کمکت نکرد و تو اینجا تنها بودی و از درد نمیدانستی چکار کنی؟! منم هر چه میگویم بسه تمام کن اما انگار نه انگار. بحث های ما بیشتر میشود و کمتر نه! نمیدانم چکار کنم چند دفعه خواستم خودم را از بین ببرم. تو رو خدا کمکم کنید من بین مادر و شوهرم مانده ام از ان طرف مادر و پدرم ناراحت میشوند از این طرف شوهرم که ناراحت و بحث میکند و تازه هر چه فحش به دهنش می اید به خانواده ام میدهد. خیلی بد دهن هست من از نظر اعصاب خیلی اعصابم خرابه نمیتونم تحمل کنم. حتی گاهی شده فرزندم را زدم و بعد پشیمان شدم من نمیدانم با همسرم چه کنم؟ اصلا از ادمی که قبل بود تا الان فرق میکند دست بزن پیدا کرده. الان یکسال ازدواج کردیم فقط توی این سال من جز بدبختی چیزی ندیدم نمیدونم چیکارش کنم؟ لطفا یه راه حلی برام پیدا کنید!!


مشاور: خانم قربانی

سلام و درود برشما همراه گرامی سایت راسخون
از پرخاشگری و عصبانیت خود شکوه کردید و اظهار داشتید که به دلیل اختلاف سلیقه هایی، بین مادر و همسرتان کدورت ایجاد شده و نمیتوانید بین این دو سازش ایجاد کنید. و اکنون که مادرتان نیاز به کمک مبرم شما دارد و شما نیز خواهان این مطلب هستید، به دلیل مشاجرات نمی توانید خواسته تان را دنبال کنید و مجموع اینها سبب شده تا از زندگی تان رضایت نداشته باشید.
همراه ارجمند، برای درمان پرخاشگری خود می بایست به رواندمانگر و یا مشاور مراجعه میکردید و در صورت صلاحدید ایشان به روانپزشک و مصرف دارو مبادرت می ورزیدید. البته دارودرمانی سبب نقض و رد مشاوره نیست و بیس اصلی درمان برای شما، همان مشاوره است. پس در ابتدا توصیه میکنم تا از این طریق مسیر را دنبال نمایید. دلیل دیگر پرخاشگری شما نوجوانی شماست. شما در اوج هیجانات هستید و انتظار نمی رود که به راحتی بر ان غلبه کنید. اما انچه معقول مینماید این است که با توجه به پختگی ناشی از تجربه ازدواج و مادر شدن، توانسته باشید به مهارت های کنترل خشم و مدیریت هیجانات دست یافته باشید. در کنار اینها، شما در ازدواج نیاز دارید که مهارت حل مسئله و تعارض را نیز بلد باشید. خلاء این مهارت ها سبب میشود که زمانی که مثلا مادر و همسرتان به دلایلی نمی توانند با هم کنار بیایند، به جای حل و رفع ان، به خود خوری و پرخاشگری و ... بپردازید و به قول خودتان، فرد عصبی و خسته از زندگی باشید که نه راه پس دارد و نه راه پیش. جای مهارت ها در زندگی شما خالی است و حتی در اصول زندگی و زندگی زناشویی نیز جایگاه نقش و تکالیف هم گویا برایتان مشخص نیست. مثلا در زندگی انچه باید اولویت داشته باشد حق همسر است نه دیگری و اینکه چگونه در کنار ان به دیگر افراد هم توجه شود، مهارتی است که نبودن ان شما را به این درجه از سردرگمی و درماندگی رسانده است. با توجه به محدودیت های مشاوره کتبی، توصیه هایی برای تان خواهم داشت ، امیدوارم ضمن عمل به انها، برای حل اساسی این مشکلات به مشاور مراجعه کنید.
- به یاد داشته باشید که هر فردی بعد از ازدواج ، بیشترین نقش و تکلیف را نسبت به همسرش دارد و دیگران حتی فرزند و والدینش در ردیف بعدی قرار دارند. پس نسبت به خواسته های همسرتان حساس باشید و حتی اگر چیزی را از شما میخواهد که مطابق میل شما نیست از ان تبعیت نمایید و به او بگویید : "چون شما میخواهید، چشم ". این برخورد شما چند اثر دارد، اول اینکه به همسرتان می فهمانید که دوستش دارید و چقدر به او بها میدهید و آتش لجبازی را در وجود او سرد میکنید و دیگر اینکه به همسرتان اجازه میدهید که در فضایی به دور از غرض ورزی به خواسته و نظر شما فکر کند و تصمیم بگیرد.
- مردها نیاز دارند قدرت شان توسط همسر تایید شده و نمایان شود، عدم اطاعت و پیروی شما، بجث و جدل های بی پایان و ... سبب میشود که حقوق همسرتان زایل شده و ایشان برای تامین نیازهای روانی خود دست به زورگویی و نادیده گرفتن حقوق شما کند. مثلا الان برای اثبات خود، شما را از دیدار و مراقبت مادرتان محروم سازد. در چنین مواردی شما باید در تمامی رفتارهایتان، احترام و اقتدار ایشان را تایید کرده و حتی تلاش کنید تا نشان دهید که خانواده تان نیز از ایشان رضایت خاطر داشته و وی را به عنوان فرد مقتدر قبول دارند.
- تامین نیازهای جنسی همسرتان را در اولویت قرار داده و با رضایت و تمایل تمام با ان برخورد نمایید.
- از والدینتان بخواهید که فعلا و تا زمان ارام شدن تنش های موجود فی مابین شما و همسرتان از شما توقعی نداشته و از فرد دیگری کمک بگیرند. زیرا که حفظ و اصلاح این رابطه به مراتب مهمتر از رابطه شما و والدین تان است.
- اگر همسرتان با شما در مورد والدین تان بحث میکند، از او محترمانه بخواهید که خودش این مشکل را با ایشان حل نماید و انچه برای شما مهم است رابطه صمیمی شما و همسرتان است. با این برخوردها به مرور خواهید دید که نظر همسرتان تغییر میکند.
- در زمان تنش و خشم، سعی کنید با فاصله گرفتن و ترک موضع از پرخاشگری پرهیز نمایید. خوردن یک لیوان اب، تغییر وضعیت نشسته یا ایستاده بودن، وضو ، دوش گرفتن با اب ولرم، استفاده از سرویس و شستن پاها و... میتواند فشار روحی شما را در ان لحظه تقلیل دهد.
- از جدل و بحث کلامی زمانی که خشمگین هستید بپرهیزید همین امر سبب شدت گرفتن دعوا و ختم شدن ان به کتک کاری است. سعی کنید پس از ارام شدن هر دو طرف، و در زمان مناسب سخن خود را مطرح کنید نه در وسط دعوا.
- حتما ورزش هوازی داشته باشید.
- در نهایت از اموزش مهارت های زندگی و مهارت ارتباطی زوجین و خانواده بهره مند شوید. یا از طریق شرکت در کلاسها و یا مطالعه کتاب و یا استفاده از سی دی های اموزشی.
شاد و سلامت باشید.



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.