سلام و درود بر شما همراه گرامی سایت راسخون. من هم خداقوت عرض میکنم.
نمیدانم بیشتر از فشار اطرافیان گله مند هستید یا از دوست تان یا از خودتان که چه شده نتوانسته اید دوستی تان را با همان شدت حفظ کنید؟ اینکه تمرکزی برای مطالعه ندارید میتواند ناشی از غرق شدن در افکاری باشد که از هر طرف شما را در خودش غرق کرده ولی به نظر میرسد که بیشترین دغدغه شما برگشتن به وضعیت قبلی ارتباط و صمیمیت با دوست تان است. اینکه چه اتفاقی رخ داده که توجه دوست تان به شما کم شده را باید از خودش جویا شوید اما در هر حال به یاد داشته باشید که هر فردی حق انتخاب دارد، او هم مانند شما نوجوان است و تحت تاثیر دوستی ها و رابطه هاست. برخلاف قبل، تصمیم گرفته به فرد دیگری توجه کند و شاید او تنوع طلب است، شاید ان دوست جدیدش در شرایطی است که به کمکش نیاز دارد و یا هر دلیل دیگری. طبیعتا برای شما سخت است که صمیمی ترین دوست تان که دلبسته او هستید، به ناگاه تغییر رفتار بدهد و تنها بمانید، ولی چاره ای نیست، نکته ای که ذکر شد را باید مدنظر قرار داده و در کنار ان به ارزشمندی خود نیز متذکر شوید.
شما مانند افتاب هستید و دیگران به میزانی که به شما نزدیک میشوند و یا در جهت تابش شما قرار میگیرند میتوانند از شما بهره مند گردد. اگر کسی به هر دلیلی از شما کناره گرفت این اوست که متضرر میشود و نیازی نیست که خود را ناراحت کنید. مهربانی شما با بود و نبود دوست تان کم نمیشود و یا خدشه دار نمیگردد. توصیه میکنم اعتماد به نفس خود را حفظ کنید و به جای تمرکز کردن در یافتن برخوردهای نادرست خود با دوست تان، به این فکر کنید که به اندازه کافی ارزشمند هستید حتی اگر تنها بمانید. این دیگران هستند که بر حسب نیاز خود به شما مراجعه میکنند. در ادامه سعی کنید که دوستان دیگر را جایگزین او کرده و رابطه صمیمی را با دیگری آغاز کنید و از هیچ پایانی هم نهراسید. اگر فکر خود را از این مورد رها سازید تمرکزتان برای مطالعه هم بیشتر میشود. برای افزایش انگیزه نیز سعی کنید در کتابخانه عمومی مطالعه نمایید. و از طرفی هم به دیگران اعلام کنید که هدف شما از شرکت در کنکور نیز قبولی در رشته مورد علاقه تان است نه رشته درخواستی آنها. سعی کنید استقلال رای و مهارت رفتار جرات مندانه را نیز بیاموزید.
شاد و سلامت باشید.