ناشناس
بخاطر سقوط معنوی دچار افسردگی شده ام" چه باید کرد؟
با عرض سلام. بنده 21 سالمه و ترم آخر رشته کامپیوتر؛ فرزند سوم و آخر خانواده.
دوران کودکی بیش فعال بودم و نوجوانی هم کمرو و مضطرب بودم تا این که 15 سالگی دچار بحران هویت شدم و بعد از تحقیق و... متحول شدم و احساس غرق شدن در عشق و یقین و معنویت رو داشتم، اما بعد از 2 سال اشک و عشق در دلم کمرنگ شد و هر کاری کردم نتونستم اون عشق و معنویت رو برگردونم و راهنمایی اشتباه دوستان مذهبی هم روز به روز من رو به انزوای بیشتر و افسردگی کشوند و حدود 5 سال از زندگی رو در افسردگی و بی راهگی گذروندم و از لحاظ اعتقادی، روابط و علمی هم خیلی ضعیف شدم و حتی به خدا هم شک کردم، غم و فقر و ... دیگران خیلی اذیتم میکنه و وقتی میبینم باید کجا می بودم و کجا هستم و هیچ امید و انگیزه ای برای آینده ندارم و احساسات در وجودم خشکیده همش فکر خود کشی میکنم. و فکر میکنم خسرالدنیا و الاخرة شدم. ممنون میشم راهنمایی کنید.
مشاور: احسان فدایی
با سلام و سپاس از همراهی شما، از این که ما را امین خود دانستید کمال تشکر وقدردانی را داریم. ما قدر ارتباط با شما را می دانیم.
برادر بزرگوار! شرایط شما را درک می کنیم ولی باید باور کنید که ماهی را هر وقت از آب بگیرید تازه است. شما توانمندی های زیادی دارید که می توانید با شناسایی آنها به نقاط موفقید در زندگی خود دست یابید. فقط کافی است کمی تلاش کنید و خودتان را از این وضعیت افسردگی نجات بخشید.
برادر گرامی!
زندگی ما انسان ها همواره دارای فراز و نشیب ها، پیروزی و ناکامی ها و حوادث تلخ و شیرین است و شاید لذت زندگی نیز به همین مسائل جورواجور و رنگارنگ و تلخ و شیرین باشد. اگر زندگی یکنواخت بود و همه چیز بر وفق مراد، همه ما دچار خستگی، کسالت و دلمردگی می شدیم. بنابراین برخی ناکامی ها و شکست ها نعمت است و باعث تنوع در زندگی ما و در عین حال موجب تنبه و بیداری. علاوه بر این که چه بسا خیلی از چیزها که ممکن است ما آن را به عنوان شکست تلقی کنیم و برای ما ناخوشایند باشد اما در واقع خیر ما در آن بوده است و خداوند نیز به این حقیقت اشاره میکند و می فرماید: چه بسا شما از چیزی کراهت دارید ولی خیر شما در آن نهفته است و چه بسا از چیزی خوشتان میآید ولی چیزی جز، شر برای شما در پی نخواهد داشت و علت این مطلب نیز بدین خاطر است که علم ما نسبت به حقایق و حوادث زندگی قاصر است و این محدودیت علمی موجب می شود بسیاری از واقعیت ها را خوب درک نکنیم و از تجزیه و تحلیل صحیح آنها عاجز باشیم از این رو نباید به صورت ظاهری حوادثی که در زندگی ما رخ می دهد فقط توجه کنیم و سطحی نگر باشیم. یکی دیگر از جنبه های مثبت شکستها این است که حداقل به عنوان یک تجربه می تواند برای ما مفید باشد و در واقع با بررسی علل آن یک سکوی پرش برای دستیابی به پیروزی های بعدی قرار گیرد. از ویژگی های انسان های سالم و بهنجار اینست که خود را در بن بست های زندگی قرار نمی دهند و اگر چیزی را از دست دادند برای همیشه ماتم نمی گیرند. آنچه گذشت، گذشته است و نباید غصه آنرا خورد بلکه باید از فرصت های زمان حال بهترین و بیشترین استفاده را نمود. جهت خلاصی از این افکار و برون رفت از حالت افسردگی لازم است تا راهکارهای بیان شده را رعایت نمایید.
1- مدتی از وقت خود را با دیگران و یک دوست صمیمی سپری کنید. سعی کنید فردی را در زندگی بیابید که بتوانید به وی اعتماد کرده و با وی درد دل کنید.
2- به سرگرمی هایی که علاقه دارید بپردازید.
3- ورزش کنید و فعالیت بدنی منظم داشته باشید.
4- به خاطر داشته باشید که بهبودی خلق افسرده زمانبر و تدریجی میباشد انتظار معجزه نداشته باشید.
5- به دوستان و خانواده خود اجازه دهید در روند بهبودی به شما کمک کنند.
6- افکار مثبت را جایگزین افکار منفی گردانید.
7- به خاطر داشته باشید که زندگی بطور ذاتی مبهم و نامشخص بوده و در بسیاری از شرایط تنها یک پاسخ واحد مشکل گشا نخواهد بود. زندگی مملو از احتمالات است.
8- شما باید بیاموزید چگونه میان اموری که شما مسئول آنها میز باشید و یا نمی باشید تفاوت قائل گردید. معمولا افراد کنترلی که بر شرایط دارند را کمتر و یا بیشتر از آنچه هست بر آورد میکنند.اموری که شما مسئولیتی در قبال آن ندارید و یا خارج از کنترل شماست به حال خود بگذارید.
9- شما باید بیاموزید که چه زمان باید با احساسات خود ارتباط برقرار کرده و چه زمان از آنها فاصله بگیرید.
10- شما باید قادر باشید که میان احساسات درونی خود و واقعیت های عینی تفاوت قائل گردید. امیدواریم با عمل به آنچه که عرض نمودیم به خودشناسی برسید و توانایی های خود را شناخته و برای پیشرفت در زندگی با روحیه ای شاد و با نشاط تلاش کنید.
موفق و سربلند باشید.