ناشناس

از شوهرم راضی نیستم" چه کنم؟

سلام. نه ماه میشه عقد کردم. انتخابم عاقلانه و عاشقانه بود ما هم مثل بقیه زوج ها اختلافاتی داریم اما سعی میکنم که اولا کسی حتی خانوادمون متوجه دعوامون نشن دوما دعوامون به فردا نرسه و آشتی کنیم. بذارین از شوهرم بگم ۳۲ سالشه و کارمند بانکه هر روز ساعت ۵ و نیم بیدار میشه ۵۰ کیلومتر رانندگی میکنه میره سر کار و ساعت ۳ بعد از ظهر همین مسیر رو برمیگرده شبها هم معمولا ۱۱ خوابه. پسر اجتماعی، خوش برخورد ، چشم پاک و... هست. تا حالا لب به هیچ ماده مخدری نزده بهش اعتماد کامل دارم رفیق باز نیست... این از خوبیهاش بود من خیلی دوستش دارم و اینکه توی حرف و عمل بارها ثابت کرده دوستم داره اما گاهی با رفتارهاش اعصابم رو خرد میکنه و عذابم میده. مثلا جلوی خانوادم من رو نقد میکنه که اصلا خوشم نمیاد چون بعدا خانوادم از همین نقطه ضعف استفاده میکنن و سرکوفت میزنن بهم. باهام سرده و من چون زیاد دوستش دارم دلم میخواد حداقل روزهای تعطیل برام وقت بذاره اما خیلی کم بهم زنگ میزنه اهل چت نیست وقتی بهش زنگ میزنم سریع خداحافظی میکنه. خیلی وقتها من رو می پیچونه و میره پیش فامیلهاش. گاهی وقتها هم اصلا به حرفم اهمیت نمیده. الان ۶ ماهه بهش میگم حداقل روزهای تعطیل باهام تمرین رانندگی کن ولی اصلا حرفم براش مهم نیست خیلی از دستش ناراحتم. ساعت ۳ بعد از ظهر بهش زنگ زدم گفتم بریم فلان جا نذریه گفت باشه دیگه بهش زنگ نزدم تا ببینم آقا کی تشریف میاره ۵ ساعت بعد یعنی ساعت ۸ شب رسیدیم مهمونی هر چی هم بهش میگم درست نمیشه ازش راضی نیستم. میترسم به جایی برسم که از زندگی دل سرد بشم. من هیچی براش کم نذاشتم همیشه سعی کردم کنارش باشم سنگ صبورش باشم بهش امید بدم تشویق و تحسینش کنم اما این رفتارش رو تا حالا تحمل کردم اما دیگه خسته شدم حتی یه جورایی ازش ناامید شدم ... با همچین مردی چه باید کرد؟ خواهشا کمک کنین.
جمعه، 10 خرداد 1398
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

ناشناس

از شوهرم راضی نیستم" چه کنم؟

ناشناس ( تحصیلات : فوق لیسانس ، 28 ساله )

سلام. نه ماه میشه عقد کردم. انتخابم عاقلانه و عاشقانه بود ما هم مثل بقیه زوج ها اختلافاتی داریم اما سعی میکنم که اولا کسی حتی خانوادمون متوجه دعوامون نشن دوما دعوامون به فردا نرسه و آشتی کنیم. بذارین از شوهرم بگم ۳۲ سالشه و کارمند بانکه هر روز ساعت ۵ و نیم بیدار میشه ۵۰ کیلومتر رانندگی میکنه میره سر کار و ساعت ۳ بعد از ظهر همین مسیر رو برمیگرده شبها هم معمولا ۱۱ خوابه. پسر اجتماعی، خوش برخورد ، چشم پاک و... هست. تا حالا لب به هیچ ماده مخدری نزده بهش اعتماد کامل دارم رفیق باز نیست... این از خوبیهاش بود من خیلی دوستش دارم و اینکه توی حرف و عمل بارها ثابت کرده دوستم داره اما گاهی با رفتارهاش اعصابم رو خرد میکنه و عذابم میده. مثلا جلوی خانوادم من رو نقد میکنه که اصلا خوشم نمیاد چون بعدا خانوادم از همین نقطه ضعف استفاده میکنن و سرکوفت میزنن بهم. باهام سرده و من چون زیاد دوستش دارم دلم میخواد حداقل روزهای تعطیل برام وقت بذاره اما خیلی کم بهم زنگ میزنه اهل چت نیست وقتی بهش زنگ میزنم سریع خداحافظی میکنه. خیلی وقتها من رو می پیچونه و میره پیش فامیلهاش. گاهی وقتها هم اصلا به حرفم اهمیت نمیده. الان ۶ ماهه بهش میگم حداقل روزهای تعطیل باهام تمرین رانندگی کن ولی اصلا حرفم براش مهم نیست خیلی از دستش ناراحتم. ساعت ۳ بعد از ظهر بهش زنگ زدم گفتم بریم فلان جا نذریه گفت باشه دیگه بهش زنگ نزدم تا ببینم آقا کی تشریف میاره ۵ ساعت بعد یعنی ساعت ۸ شب رسیدیم مهمونی هر چی هم بهش میگم درست نمیشه ازش راضی نیستم. میترسم به جایی برسم که از زندگی دل سرد بشم. من هیچی براش کم نذاشتم همیشه سعی کردم کنارش باشم سنگ صبورش باشم بهش امید بدم تشویق و تحسینش کنم اما این رفتارش رو تا حالا تحمل کردم اما دیگه خسته شدم حتی یه جورایی ازش ناامید شدم ... با همچین مردی چه باید کرد؟ خواهشا کمک کنین.


مشاور: خانم موحدنساج

سلام به شما پرسشگر محترم و سپاس بابت اعتمادتان به مجموعه راسخون، امیدوارم این پاسخگویی زمینه ای باشد در جهت رفع مشکل شما.
دوست عزیز، این بسیار با ارزش است که قبل از دیدن و بیان نقاط ضعف همسر خود، مثبت اندیشی زیبایی دارید که نشان دهنده سلامت فکر و اندیشه شماست. اما باید توجه داشته باشید که زن و مرد دو موجود کاملا متفاوت هستند با دو دنیای گوناگون، پس نباید انتظار داشته باشید که مردی که تاکنون در دنیای پسرانه خود بوده حالا بتواند با دنیای دخترانه شما همراهی کاملی داشته باشد. در بیشتر مواقع دوران عقد و دو سال اول زندگی پر تنش ترین دوره زندگی مشترک محسوب می شود، در واقع آنها به زمان نیاز دارند تا بتوانند نوع نگرش و رفتار طرف مقابل خود را درک کنند و بتوانند با آن خود را وفق دهید. همسرداری یک هنر اکتسابی است. متاسفانه آموزش همسرداری قبل از ازدواج هنوز مرسوم نشده و وارد شدن به زندگی مشترک بدون شناخت تفاوت نگرش هر دو چالش هایی برایشان به ارمغان می آورد. پس اولین قدم برای هر دو شما فراگیری است، باید کتاب بخوانید، و در کلاسهایی همسرداری شرکت کنید. دومین گام به رفتار او توجه کنید ببینید او علاقه خود به شما را چگونه نشان می دهد، همه مردان با پیام یا سخن ابراز علاقه نمی کنند بلکه به گونه دیگر عمل می کنند، باید او را کشف کنید، اگر همسرتان را خوب بشناسید می توانید با توجه به هنر زنانه خود او را جذب و ترغیب به رفتار مورد نظر خود کنید. سعی نکنید زیاد چیزی را با بیان طولانی برای همسرتان توضیح دهید، قدرت تمرکز مردان در شنیدن سخن از زبان زنان فقط 3 دقیقه است، هر سخنی بیش از آن نشنیده گرفته می شود و پرگویی تعبیر شده و برعکس عمل می کند، به جای اینکه او را توجیه کند وادارش می کند برعکس خواسته شما عمل کند. پس کم گوی و گزیده گوی چون در، تا سخنت پذیرفته شود. صبر پیشه کنید، هنوز برای خستگی و نا امیدی خیلی زود است، قرار است دشواری هایی به مراتب بیشتر و سخت تر را تجربه کنید حال آنکه در ابتدای راه هستید. سعی کنید ریشه سردی او را پیدا کنید، تا ندانید دلیل این رفتار چیست نمی توانید تغییری ایجاد کنید برای پی بردن به آن می توانید از راهکارهای مختلفی استفاده کنید، مثلا قرار بگذارید هر کدام برای طرف مقابل یک نامه بنویسید و در آن ده نقطه قوت و پنج نقطه ضعف را در قالب نامه توضیح دهید. اگر این سردی رابطه و یا رفتاهای همسرتان بیش از حد توان شماست و نمی توانید به روش های عادی تغییری در آنها ایجاد کنید، می توانید از کمک یک زوج درمانگر مجرب برای کمک به بهتر شدن رابطه بهره مند شوید.
موفق باشید.



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.