ناشناس
نمیدونم طرف مقابلم رو دوست دارم یا نه! آیا ازدواج باهاش اشتباهه؟
با عرض سلام و تشکر از استادان گرامی. من تقریبا 7 ماه پیش وارد رابطه ای شدم که هدفش ازدواجه. پسری که باهاش در ارتباط هستم از نظری اخلاقی برای یک دختر خیلی ایده آله. همیشه سعی داره از نظر احساس و توجه کمبودی احساس نکنم، بهم احترام میذاره، صداقت داره، متعهده، از اینکه دیگران متوجه بشن با دختری در ارتباطه واهمه ای نداره و هیچ وقت احساس نکردم که بخواد من رو از بقیه مخفی کنه و ...
از همون اول به من گفت که از رابطه بی هدف خوشش نمیاد و من رو برای ازدواج میخواد. من هم دختری هستم که رابطه های بی هدف رو قبول ندارم. عاشقش نبودم ولی ازش بدم هم نمی اومد. از نظر شرایطی هم مورد قبول من هست. مثل خودم دانشجوی فوق لیسانسه، رشته درسی مون مرتبطه، هر دو توی دانشگاه های خوب تهران مشغول به تحصیلیم و هر دو علاقه مندیم که تهران بمونیم. مشخصه که علاقه زیادی بهم داره. موضوع رو هم با مادرش مطرح کرده. با وجود اینکه دانشجو هستش سر کار میره تا زودتر شرایطش رو اماده کنه برای خواستگاری. و قراره تا چند ماه دیگه پیش قدم بشه. از نظر ظاهری هم بگم که قدش همون جوره که من میخواستم، زشت نیست ولی بعضی وقتها فکر میکنم ظاهرش اونی نیست که من میخواستم و خیلی جذاب نیست برام. البته من یک مقداری زیادی ظاهر برام مهمه و بعضی وقتها احساس میکنم زیادی دارم حساسیت به خرج میدم. در کل میخواستم بدونید که من دختر حساسی هستم و به همه چی سخت میگیرم. احساس میکنم شخصیت ایده آل گرا و کمال گرایی دارم. از طرفی نمیشه منکر این قضیه شد که هیچ کس از همه جهات کامل نیست. حالا بعد از این مدت من بهش وابسته شدم و دلم میخواد ازدواج باهاش سر بگیره. ولی مشکلم اینجاست که بعضی وقتها حس میکنم خیلی دوستش دارم، بعضی وقتها حس میکنم دوستش ندارم و فقط به خاطر خوبی هاشه که میخوام باهاش ازدواج کنم! از طرفی خیلی از زوج ها رو میبینم که همدیگه رو قبل از ازدواج دوست نداشتن و زندگیشون موفق بوده. در ضمن احساس میکنم توی زندگی اگه علاقه پسر بیشتر باشه، بهتره. الان توی دو راهی گیر کردم. تموم شدن رابطه اصلا برام خوشایند نیست، اما از طرفی هم بعضی وقتها این فکر به سرم میاد که شاید در اینده کسی رو پیدا کنم که تمایلم بهش بیشتر باشه و عاشقش باشم. از یه طرف دیگه میگم چه فایده اگه کسی پیدا بشه که عاشقش باشم اما رفتارش به خوبی ایشون نباشه؟ میشه لطفا راهنماییم کنین؟
مشاور: خانم قربانی
سلام و عرض ادب خدمت شما همراه گرامی سایت راسخون.
خواستگاری دارید که از اکثر جهات مورد تایید شماست اما گاهی وسوسه میشوید شاید مورد بهتری برایتان پیش بیاید و لذا انگیزه تان برای ادامه این انتخاب و ارتباط کاهش می یابد.
دوست عزیز، یکی از علتهایی که سبب میشود طولانی بودن زمان اشنایی نهی شود، همین تعلل ها و تردیدهاست. فرد پس از مدتی از اشنایی و عادت کردن به ویژگی های مثبت طرف مقابل، بر نقاط منفی متمرکز میشود و از انجا که ادمی همیشه دنبال بهترین هاست، ذهنش معطوف کلمل کردن نقص ها میشود و تردیدها و شک ها او را احاطه میکند.
توصیه بنده برای شما، کاهش ارتباط و تقاضا اقدام سریع برای خواستگاری است. تا زمان خواستگاری نیز سعی کنید بر اساس خودشناسی تان، ملاک های اساسی تری برای انتخاب، برگزینید. عقاید، فرهنگ، حساسیت ها، محدودیت ها، اهداف، دلخواسته ها و برنامه زندگی خود را مرور کنید و سعی کنید فرد مقابل را بر اساس ان بسنجید. اگر خواستگارتان همچنان متناسب با شما بودند، به پاسخ مثبت دهید و برای همیشه چشم خود را به روی تمامی انتخاب های موجود ببندید و مقایسه را تعطیل کنید. به جای ان نقاط مثبتی که سبب این انتخاب شده را روزی هزار بار برای خود تکرار کنید تا همیشه عشق شما پایدار باشد. به یاد داشته باشید که هیچ کس کامل نبوده و نخواهد بود نمونه اش خود شما ، رضایت از زندگی بستگی به نگاه شما و همراهی بر پایه اصول اساسی و تشابه شخصیتی ست. قبل از نهایی کردن انتخاب نیز حتما با کارشناس ازدواج در ارتباط باشید و هر دو نیز مهارت های زندگی و همسرداری را اموزش بیینید.
در پناه حق و عاقبت بخیر باشید.