سلام. در یک خانواده پنج نفره زندگی میکنم و دوازده سال است پدرم فوت شده اند. حدود چهار سال است که دختری از شهری دیگر وارد زندگی برادرم شده است. ابتدا ارتباط تلفنی و بعد همدیگر را حضوری دیده اند و تصمیم به ازدواج گرفته اند. برادرم موضوع را به ما اطلاع داد و شرطش برای ازدواج با دختر خانم موافقت خانواده ها بود. در دیداری که با ایشان داشتیم و تحقیق در موردشان متوجه شدیم که ایشان از نظر اعتقادات، تحصیلات، شغل و رفتار و منش به هیچ وجه مناسب برادرم نیستند و ابراز مخالفت کردیم. اما خانواده دختر برادرم را پسندیدند و بدون تحقیق در شهر ما یا هیچ شرطی اصرار بر عقد در همان روز آشنایی داشتند که ما را نسبت به دختر بیشتر زده کرد. برادرم وقتی دلایل ما را شنیدند پذیرفتند که این خانم مناسب ازدواج نیست و رابطه شان را قطع کردند. اما دختر خانم دست بردار نیست و با توسل به دوستان برادرم و تماس با هر کسی که با برادرم در تماس است و تهدید به خودکشی متاسفانه مجددا با او در ارتباط است. برادرم در هنگام صحبت با ما قبول دارد که این خانم مناسب او نیست اما در عمل این مسافت طولانی را طی میکند.