ناشناس

با اضطراب بیش از حدم چه کنم؟

با سلام و عرض ادب خدمت شما یاران همیشه همراه... من دو بار زایمان داشتم و زایمان دومم دو سال و نیم پیش بود. بعد از زایمان دومم افسرگی شدید پس از زایمان گرفته بودم که خوشبختانه طی ۴۰ روز خوب شدم. فقط از اون موقع همه ش تا یه چیزی میشه استرس میگیرم. تا میشنوم یکی مریضه فکر میکنم همین اتفاق میخواد برای من بیفته. تا خودم یه مریض ساده میشم فکر میکنم مساله ی حادی برام اتفاق افتاده. خیلی اذیت میشم. الان حدود ۶ روز پیش از مسافرت برگشتم. آب جوش ریخت روی پام و پام سوخت که هنوز تحت درمان هستم. همون موقع هم حالا بخاطر آب و هوا یا خستگی راه حالت تهوع شدید گرفته بودم که رفتم دکتر و خدا رو شکر خوب شد ولی همه ش میرم اینترنت سرچ میکنم دلیل حالت تهوعم رو توی اینترنت هم که بدتر دل آدم رو بد میکنن. همه ش نوشته امکان زردی و مشکل کبد و اینها هست. الان چند روزه فکر میکنم زردی دارم یا مشکل دارم. همه ش میرم جلوی آینه صورت و چشمم رو چک میکنم. فکر میکنم زرده. در صورتی که بقیه میگن نه. خیلی استرس میگیرم. انگار حساس شدم دوست ندارم اینجوری باشم. تا یکی میمیره یا اتفاقی براش میفته فکر میکنم منم همین جوری میشم. تو رو خدا کمکم کنین بگین چیکار کنم. ممنون از مهربانی تون.
پنجشنبه، 4 مهر 1398
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

ناشناس

با اضطراب بیش از حدم چه کنم؟

ناشناس ( تحصیلات : لیسانس ، 26 ساله )

با سلام و عرض ادب خدمت شما یاران همیشه همراه... من دو بار زایمان داشتم و زایمان دومم دو سال و نیم پیش بود. بعد از زایمان دومم افسرگی شدید پس از زایمان گرفته بودم که خوشبختانه طی ۴۰ روز خوب شدم. فقط از اون موقع همه ش تا یه چیزی میشه استرس میگیرم. تا میشنوم یکی مریضه فکر میکنم همین اتفاق میخواد برای من بیفته. تا خودم یه مریض ساده میشم فکر میکنم مساله ی حادی برام اتفاق افتاده. خیلی اذیت میشم. الان حدود ۶ روز پیش از مسافرت برگشتم. آب جوش ریخت روی پام و پام سوخت که هنوز تحت درمان هستم. همون موقع هم حالا بخاطر آب و هوا یا خستگی راه حالت تهوع شدید گرفته بودم که رفتم دکتر و خدا رو شکر خوب شد ولی همه ش میرم اینترنت سرچ میکنم دلیل حالت تهوعم رو توی اینترنت هم که بدتر دل آدم رو بد میکنن. همه ش نوشته امکان زردی و مشکل کبد و اینها هست. الان چند روزه فکر میکنم زردی دارم یا مشکل دارم. همه ش میرم جلوی آینه صورت و چشمم رو چک میکنم. فکر میکنم زرده. در صورتی که بقیه میگن نه. خیلی استرس میگیرم. انگار حساس شدم دوست ندارم اینجوری باشم. تا یکی میمیره یا اتفاقی براش میفته فکر میکنم منم همین جوری میشم. تو رو خدا کمکم کنین بگین چیکار کنم. ممنون از مهربانی تون.


مشاور: خانم قربانی

با سلام و احترام خدمت شما همراه گرامی سایت راسخون.
ترس از دست دادن سلامتی و اسیب دیدن شما را ازار میدهد و شروع ان را پس از زایمان خود میدانید. این افکار ارامش شما را مختل کرده و حتی تایید دیگران نیز شما را ارام نمیکند.
دوست عزیز، این ترس از بیماری یا از دست دادن سلامت، ناشی از یک اضطراب درونی ست که حتما در گذشته شما ریشه دارد و افسردگی پس از زایمان اشاره شده فقط عامل اشکارساز ان محسوب میشود. برای درمان این حالت و حذف این افکار، شما نیاز به تصویرسازی و ساخت سناریو دارید که از تکنیک های درمان شناختی رفتاری ست و حتما باید توسط درمانگر انجام شود‌. درمانگر در طی مصاحبه های خود، افکار منفی و باورهای قدیمی و اشتباه شما را به سطح اگاهی تان نزدیک کرده و با ارایه تکنیک و تمرین به شما کمک‌ میکند تا بر انها غلبه کنید و متوجه شوید که این حالات ریشه در ضعف یا بیماری جسم شما ندارد و فقط از باورها و افکارتان نشات گرفته است. بنابراین توصیه میکنم، حتما به یک روانشناس مراجعه کنید و از هر گونه سرچ اینترنتی و بررسی منشا جسمی بیماری پرهیز نمایید. زیرا اولا، اطلاعات اینترنتی، عمومی بوده و تشخیص و درمان همیشه بر پایه معاینه فردی و اختصاصی بوده و لدا اطلاعات اینترنتی فاقد اتکا و اطمینان برای تشخیص خواهند بود. از طرفی به دلیل تشدید اضطراب و ترس روانی تان، دسترسی به برخی اطلاعات برایتان مضر است .
در پناه حق و عاقبت بخیر باشید.



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
موارد بیشتر برای شما