ناشناس

هیچ عشقی به همسرم ندارم" چه کنم؟

سلام.خسته نباشید. من الان 5ماه عقد کردم. در این مدت دعواهای خانوادگی و بعد بحث های بین من و خانمم باعث شد دیگر هیچ احساسی به همسرم نداشته باشم. یعنی هیچ عشقی به او ندارم. هر چه سعی میکنم نمیتوانم با او زندگی کنم. واقعا حالم خرابه. الان با او مشکلی ندارم ولی میخواهم به او بگویم این مساله را. چیکار کنم میشه راهنمایی کنید؟
چهارشنبه، 20 آذر 1398
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

ناشناس

هیچ عشقی به همسرم ندارم" چه کنم؟

ناشناس ( تحصیلات : لیسانس ، 31 ساله )

سلام.خسته نباشید. من الان 5ماه عقد کردم. در این مدت دعواهای خانوادگی و بعد بحث های بین من و خانمم باعث شد دیگر هیچ احساسی به همسرم نداشته باشم. یعنی هیچ عشقی به او ندارم. هر چه سعی میکنم نمیتوانم با او زندگی کنم. واقعا حالم خرابه. الان با او مشکلی ندارم ولی میخواهم به او بگویم این مساله را. چیکار کنم میشه راهنمایی کنید؟


مشاور: خانم قربانی

با سلام و احترام خدمت شما همراه گرامی سایت راسخون. من هم خداقوت میگویم.
مشکلات خانوادگی و اختلافها سبب تلخ شدن ایام عقد بستگی و سردی روابط بین‌ شما و همسرتان‌ گشته است و فکر میکنید علاقه تان نسبت به او کم شده است و این وضعیت بیشتر از هر چیزی شما را ازار میدهد.
مرد جوان، زندگی سراسر پیچیده در مشکل است. زن و شوهر به طور طبیعی اختلافاتی را با یکدیگر تجربه میکنند و اگر راهکار حل ان را بلد نباشند حتما دچار فاصله خواهند شد. اکنون‌که مشکلات خانوادگی مزید بر علت شده یا حتی دامنه ساز و شروع کننده ان‌ب وده، طبیعتا نمیتوانید از خود انتظار داشته باشید که مهر و محبت شما دست نخورده باقی بماند. سرخوردگی ها. تنش ها. ناارامی ها. کدورت ها - ان هم زمانی که انتظار بیشترین خوشی و لذت را دارید- ادمی را خسته و دلزده میکند و او فکر میکند فرار و دور شدن از صحنه بهترین کار است. در حالی که قصه زندگی چیز دیگر است. شما انقدر بزرگ‌ هستید که قابلیت ازدواج و تشکیل خانواده را یافته اید. بزرگی و ریاست یک خانواده نیز به مدیریت تنشها و حل اختلافات است نه فرار. پیشنهاد میکنم به تنهایی به یک‌ مسافرت بروید و استراحتی کوتاه داشته باشید. در این حین به زیبایی های زندگی خود بیندیشید و سعی کنید از امور منفی فاصله بگیرید. پس از بازگشت و بهتر شدن حال روحی تان، یا به تنهایی یا با همسرتان به بررسی ریشه اختلافات دو خانواده بیندیشید و تا جایی که میتوانید با نگاه انتقادی، خود را از ان فارغ سازید و اگر احیانا مشکل عمده و جدی در ان می یابید با تعقل و یافت راه حل اساسی به رفع همیشگی ان‌ بپردازید‌. به بزرگ‌ منشی خود بیندیشید و اینکه گذشتن از این تلخی ها یک‌ امتحان‌ برای رشد روحی و معنوی شماست، فکر کنید‌ و بدانید پیوند ازدواج با ارزش تر و گرانبهاتر از ان است که اختلافات حاشیه ای بزرگنمایی شده ان را فرو ریزد.
پس از ان، خاطرات ابتدای اشنایی و عقد بستگی را با خود مرور نمایید و نشاط در خود ایجاد کنید و سعی کنید فرصت هایی را برای همراهی با همسرتان ترتیب دهید. انس و همراهی بدون تنش، خود به خود علاقه شما را تجدید و پر رنگ‌ می کند و شما را برای ادامه مسیر دلگرم می سازد‌. برای ادامه این شور و نشاط نیز پیشنهاد میکنم هم خودتان و هم همسرتان در کلاسهای مهارت زندگی و ارتباط موثر شرکت نمایید تا در مسیر زندگی بتوانید مسائل را بدون درگیری و اختلاف، حل و فصل نمایید. خوشبختی در زندگی نتیجه رضایت از انتخاب و پایداری ست. پایداری حاصل حوصله و صبر و بگارگیری مهارت ها در مدیریت و حل تعارض در خانواده ست. اهمیت این فاکتور انقدر زیاد است که بسیاری از طلاق ها تحت تاثیر ان منتفی شده و زندگی بهتر از قبل جریان پیدا کرده است. در صورت امکان مراجعه به مشاور حضوری و همراه با همسرتان نیز میتوانند نگاه شما را با شرایط تغییر دهد.
در پناه حق و عاقبت بخیر باشید.



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.