ناشناس
طاقت مهمان چند روزه را ندارم!
باعرض سلام و خسته نباشیدخدمت شما
من باتوجه به شرایط زندگیم که در شهر تهران هستم گاها اتفاق می افته که از شهر خودم مهمان چند روزه به خونه ما میان و میمونن.این از لحاظی خوبه و از لحاظی هم واقعا به اصطلاح امروزی روی مخ منه.حالا به چه علت!
پدر من وقتی به خونه ی ما میاد چون آدم شدیدا شیطون و نا آرامیه خیلی بمن استرس میده.و علاوه بر این تایم بیداریش با ما فرق داره.مثلا ۶ بیدار میشه و خب برای درست کردن صبحانه میخواد اقدام کنه از طرفی چونکه من خواب سبکی دارم هربار پدرم میاد خونمون کلا خوابم بهم میریزه و در حدی میشه که کمخوابی باعث ضعیف شدنم میشه.و خیلی از موارد دیگه که شلیه به همینه.از جمله سر و صدا کردن زیاد توی آپارتمان ،دست زدن به چیزهایی که توی ذهن من نباید یه مهمان دست بزنه ،یا در خواست ناهار و شام و ...در زمان هایی که من آمادگی ندارم،یا کارهایی از این قبیل که یه جورایی به حریم شخصیم حس میکنم تجاوز شده .اینا نه فقط از طرف پدرم بلکه تقریبا تمام مهمان های چند روزه ی ما پیش میاد و باعث ناراحتی پنهانی من میشه.و شدیدا حرص میخورم.این از همون ۶ سال پیش که عروسی کردیم بود .چه بسا بیشتر.کلا حس میکنم آمدن مهمان چند روزه خیلی شبیه به آوردن بچه هست،مسیولیت های خارج از برنامه ،بهم خوردن تایم خواب و بیداری،کارهای غیر منتظره از طرف یک شخص دیگه توی خونه وبهم خوردن ریتم زندگی از طرف یکنفر دیگه...
من بچه ندارم تا به امروز و ما اقدام به آوردن بچه نکردیم .اما واقعا هربار که مهمان میاد خیلی اذیت میشم،و همیشه پیش خودم فکر میکنم آوردن بچه مثل اینه که این مهمونای چند روزه دیگه از زندگیم خارج نشن و واقعا این برام غیر قابل تحمل هست.اینکه مدام دچار استرس بشم یا برنامه از حالت عادی خارج بشه یا اینکه حریم شخصی و آرامشم توسط یه فرد دیگه مورد تجاوز قرار بگیره به این شکل.من واقعا فکر میکنم از لحاظ روحی جوری طراحی نشدم که بچه بیارم .نمیدونم اما واقعا تحت فشار قرار میگیرم وقتی مهمان میاد
مشاور: مهدیس حسینی
با سلام خدمت شما کاربر گرامی
قطعا در زندگی شخصی هر انسانی روال زندگی و برنامه روزانه ای که باید بر اساس آن هر روز فعالیت هایش را آغاز کند با دیگری متفاوت است.شما ممکن است صبح ها دیرتر از خواب بیدار شوید در صورتی که مهمان شما ساعت شش صبح بیدار است و می خواهد صبحانه بخورد و دوست دارد از او پذیرایی شود.
این مسائل اجتناب ناپذیر است و در زندگی متاهلی، هر شخصی ممکن است آن را تجربه کرده باشد.در چنین مواقعی پیشنهاد میکنم که سعی کنید ساعت خواب و بیدار شدنتان را با ساعت مهمان تان برای چند روز هماهنگ کنید.
اگر مسئولیت های خانه برایتان در زمان آمدن مهمان بیشتر می شود هیچ ایرادی ندارد که از مهمان ها هم برای انجام دادن برخی کارها کمک بگیرید.اگر حضور مداوم آنها در خانه کلافه تان می کند به مهمان تان پیشنهاد دهید تا از مکان های تفریحی و گردشگری شهری که در آن ساکن هستید بازدید کند و دقیقا در زمانی که آنها در منزل نیستند شما کمی استراحت کنید و به نوعی تلاش کنید آرامش از دست رفته تان را به دست بیاورید.
شاید آمدن مهمان و بچه دار شدن تا حدودی همان چیزی باشد که شما آن را تصور کرده اید اما نباید این را نادیده بگیریدکه پدر و مادر شدن احساسی است که خیلی ها می خواهند آن را تجربه کنند، زیرا آن را مهم و زیبا فرض می کنند و واقعاً هم همین طور است. فرزند داشتن درست مانند این است که شما قلب تان را بیرون از بدنتان داشته باشید، تا چه اندازه مراقبت کردن و نگهداری از قلبتان برایتان اهمیت دارد، اینکه هیچ آسیبی به او نرسد و هیچ مشکلی برایش پیش نیاید؟!
با ورود یک بچه به زندگی تان هیجان و سرزندگی هم در زندگی تان جاری می شود دقیقا زمانی که فرزند شما کارهای عجیب و غریب انجام می دهد، وقتی کلمه ای را با زبان کودکانه ی خود اشتباه بیان می کند، وقتی با شادی به سمت شما می دود تا شما را در آغوش گیرد،زمانی که موضوعی او را ترسانده است و برای حمایت به شما پناه می آورد ، زمانی که اولین قدم هایش را بر میدارد تا راه برود، و مواردی از این قبیل ، در چنین لحظاتی شما احساساتی را تجربه می کنید که قطعا تا آن روز احساس نکرده بودید.
وقتی کودک خود را در اغوش می گیرید،احساس ماندگار بودن و مانا بودن را درک خواهید کسی که میتوانید تجربیات تان را به او منتقل کنید،احساس همدلی تان نیز با داشتن فرزند بیشتر خواهد شد ،مثلا تصور کنید همسایه تان به تازگی صاحب نوزادی شده است ، اگر صدای گریه ی نوزاد را بشنوید به جای احساس خشم احساس همدلی خواهید کرد،چرا که شما هم چنین روزهایی را پشت سر گذاشته اید.
دقیقا در ابتدای سوالتان خودتان فرموده اید که آمدن مهمان های به مدت چند روز به منزل تان به لحاظی خوب است و از بعضی جهات برایتان غیر قابل تحمل، در خصوص بچه دار شدن هم با توجه به مواردی که عرض کردم به شخصه خودتان باید به این نتیجه برسید که آیا آمادگی آن را دارید تا کسی را به این دنیا دعوت کنید و تا سال های متمادی مسئولیت او را به گردن بگیرید و بخواهید در بعضی موارد او را به خودتان ترجیح دهید یا خیر.