ناشناس
در مرحله آشنایی هستم و نسبت به فرد مقابل دچار شک می شوم، چه کنم؟
سلام من ی سالی هست با یکی دوستم قبلا هم ازدواج کردم و جدا شدم من ایشونو خیلی دوست دارم و در واقع بهشون عادت کردم اولا ربطه خیلی خوب بودیم و الان خیلی شکایه الکی میکنم ما باهم همکاریم وقتی هم حتی با همکارش...
مشاور: الهه سادات صالحی
سلام خدمت شما دوست و همراه عزیز .
دوست من ، متوجه درد و ناراحتی شما شدم .این شک ها نشانه ی احساس ترس و نگرانی شماست از بابت از دست دادن کسی ست که دوستش دارید و اینکه می ترسید شما را طرد کند. .و در کل این حال و احوال شما مبین فعال بودن طرحواره های ناسازگار شما می باشد که شما را دچار اضطراب می نماید .
یکی از قوی ترین تله های زندگی ( طرحواره ها)طرحواره ی حوزه ی اول یعنی طرحواره ی طرد و رها شدگی می باشد .که از مشخصه های این تله زندگی این است که این ذهنیت را در شما به وجود می اورد که تمام کسانی که شما دوست دارید را یا از دست می دهید و یا انها شما را طرد خواهند کرد وشما را تنها می گذارند و می روند و این نگرانی و ترس روابط بین فردی شما را مختل و نابود می کند .و با این ذهنیت دست به مقابله هایی می زنید که دقیقا چنین نتیجه ای را در بر داشته باشد .
معمولا این طرحواره ها در کودکی و توسط مراقبین اولیه ( والدین ) وابسته به طریقه ی ارضای نیازهای شما شکل می گیرند و به الگویی ثابت در شخصیت شما تا پایان عمر ، تبدیل می شوند .
تا زمانی که مورد تراپی و روان درمانی قرار نگیرید ، این الگو در هر رابطه ای اسیب خودش را به شما خواهد زد .پیشنهاد می شود با یک روانشناس خانم که به طرحواره درمانی تسلط داشته باشد مشاوره ای داشته باشید .
اگر به شکلی دیگر به این مسئله بنگریم باید مسئله ی حسادت را بررسی نماییم .
حسادت عاطفی به دو صورت ما و رابطه ی عاطفی ما را نشانه می گیرد .
حسادت واکنشی که زمانی رخ می دهد که دوست یا همسر شما با شخصی دیگر روابط عاطفی برقرار کرده است و دیگری را به شما ترجیح داده است و گویی تیمی بدون شما شکل گرفته که منجر به حسادت در شما شده است و واکنش حسادت طبیعی ست .
نوع دوم واکنش بدگمانی و سوء ظنی می باشد .که ویژگی اصلی اش وجود شک به طرف مقابل است .شما به رفتار های فرد مشکوک می شوید .از ویژگی های دیگر ان وجود ناامنی و تخیلی دائما فعال در شما ایجاد می کند .هر گونه ابهام یا رفتار غیر قابل پیش بینی و گنگی شما را شدیدا دچار اضطراب می کند .هنگامی که اوضاع مقداری ثبات پیدا می کند و کمتر با مسائلی که برایش پاسخی ندارید ، روبرو می شوید حالتان و ناامنی شما بهتر می شود و از میزان اضطراب و تصور و تخیل و فاجعه سازی در ذهنتان کاسته می شود .
وقتی دچار شک می شویم ..تمام رفتار های طرف مقابل را به گونه ای دیگر برای خودمان تفسیر می کنیم.به علت ترس و نگرانی بیشتر کاوش می کنیم و به دلیل همان ناامنی مسائل را طور دیگری معنا می کنیم .و این چنین در یک چرخه ی معیوب و تنش زا گرفتار می شویم .نگرانی و اضطراب بیشتر ، کاوش بیشتر و مجددا اضافه شدن شک و ناامنی و ...
مسئله مهم اینجاست که. به هنگام گرفتاری در این چرخه ، اگر به گفته های درونمان که زاییده ی شک و ناامنی ست یقین پیدا کنیم و به انها اصالت دهیم ،چراکه در تصورما آن وقایع و خیانت ها صورت گرفته است و ما هم در درون خودمان بدون داشتن شواهد کافی و واقعی اورا محکوم کرده این ...
دچار خشم ، غم ، یاس و ناامیدی می شویم ، و رابطه را به این شکل از دست خواهیم داد .لذا باید قبل از هر اقدام یا رفتاری ، ابتدا از صحت و واقعی بودن تصورات و تخیلات مان اطمینان حاصل نماییم .و در صورت نشانه های واقعی ، یقین پیدا کنیم ، بعد تصمیم بگیریم که چه برنامه و راهی را در پیش گیریم .
در پناه خدای مهربان باشید