ناشناس
همسرم خیلی بهم وابستس خستم کرده رفتارش
سلام وقتتون بخیر خسته نباشید
من ۲۲سالمه و همسرم ۲۶هستش
ما ۳ساله ازدواج کردیم.
همسرم خیلی به من وابستس انگاری که جونشو به جونه من وصله زده باشن
به قدری غیرتی و رو اعصابه کاراش اولا که با دوستام نمیزاره بیرون برم تا سره خیابونم نمیتونم برم خیلیم راجبه این موضوع بحث کنم از فرداش درو قفل میکنه ک نکنه بی خبر برم
وقتی دوستاش میان خونمون اگه همسراشون نباشن منو میبره میزاره خونه مادرش یا خیلی بخواد بهم حال بده میزاره خونه دوستم که همسرش رفیق جینگه خودش باشه
من جز اموالش محسوب میشم انگار شب نشینی که میریم وقتی زیادیم تعریفا میمونه قرار میزارن شب بمونن باهم تعریف کنن به همسرم میگن بزارین بمونه همسرم میگه نه من شب بدون اون نمیتونم بخوابم
منم خسته شدم از بس که از خونه رفتم خونه و تنها بودم حوصلمو سر برده
از سره کار میاد میشینه پای پی اس۴ منم مجبور میکنه بغلش بشینم تا با خیال راحت بازی کنه
تروخدا راهنماییم کنیدکار هروزم شده گریه واقعا
مشاور: زینب علی پور
با سلام به شما دوست عزیز :
در تمام زندگی های مشترک مشکلات وجود دارد و مهم این است که چگونه با آن روبرو شویم و چگونه آن را حل کنیم.
اول، از هر چیزی باید خونسردی خود را حفظ کنید، صبور باشید و آرامش خود را حفظ کنید، زیرا حل این مسئله نیاز به زمان و صبر دارد.
دوم، دنبال علت این رفتار همسرتان باشید، اگر کاری از شما سرزده که سبب بروز این حالات او است سعی کنید بر طرفش کنید اما معمولا ریشه در خانوادگی یا عوامل محیطی و اجتماعی سب می شود که فرد همچنین برخوردی داشته باشد. گاهی اوقات عدم درک کافی از مسائل علت آن است و فرد اصلا متوجه نیست که با این کارش طف مقابل را ناراحت می کند.
سوم، سعی کنید رابطه خوبی با همسرتان ایجاد کنید، نوع کلامتان با محبت و عاشقانه باشد. نوع لباس پوشیدن، آرایش کردن و حتی رابطه جنسی با لذتی را در خانه ایجاد کنید البته فقط برای لذت بردن همسرتان این کار ها را نکنید بلکه طوری باشد که خودتان هم احساس آرامش و لذت در شما ایجاد شود. شاید در ابتدا حس بدی از این کارها داشته باشید اما به مرور خواهید دید که محبت شما سبب گرم شدن زندگی می شود.
سوم، برای متوجه کردن همسرتان به کارهای اشتباهش متوصل به دعوا و بحث نشوید. زیرا مشاجره هیچ گاه شما را به خواسته تان نزدیک نمی کند بلکه شما را عقب می راند.
چهارم، برای انجام خواسته خود پا فشاری نکنید، کمی نسبت به رفتارهایش بی تفاوت باشید یا حد اقل تظاهر به بی تفادتی کنید. شاید در ابتدا مجبور شوید از مهمانی ها یا بسیاری از خواسته های خود دست بکشید اما به مرور وقتی او ببیند شما نسبت به کارها و محدودیت های او هیچ عکس العملی نشان نمی دهید به مرور این رفتار ها را کم می کند مثلا اطمینان داشته باشد که شما بیرون از خانه نمی روید هیچ گاه در را قفل نمی کند. البته این بدین معنا نیست که کاملا تسلیم خواسته های او شوید و هیچ تلاشی برای تغییر رفتار او نکنید.
پنجم، در مورد مسائل مختلف پای صحبت و گفت و گو را در خانه باز کنید.
ششم، اگر می خواهد که کنارش بنشید برای بازی کامپیوتری، در این مورد بهانه بیاورید یا غیر مستقیم آشپزی را بهانه کنید یا در آن لحظه خود را مشغول کاری مثل مطالعه انجام دهید. آرام آرام او را عادت دهید اگر بخواهید که با تندی بگویید که نمی خواهم این کار را انجام بدهم موجب تنش می شود.
هفتم، اگر شرایط آن هست به فکر بچه باشید زیرا این کار مقداری وابستگی همسرتان را کمتر می کند و معمولا وجود بچه پایه های زندگی را محکم می شود.
او شما را دوست دارد فقط نمی داند که چگونه عمل کند بهتر است شما به او کمک کنید تا درست رفتار کند واینکه او را به چشم دشمن خود نبینید.
از کتاب های روانشناسی کمک بگیرید و اگر امکان آن هست حتما نزد یک مشاور خوب بروید.