ناشناس

همسر

سلام،خسته نباشید من چهار سال هست ازدواج کردم و یک پسر دارم،با همسرم مشکل خاصی ندارم و همدیگه دوست داریم،همسرم دختر عمویی دارد که شوهرش فوت کرده به پیشنهاد خودم گاهگاهی صدقه هامون رو به دختر عموش میدادیم اما الان دختر عموش خیلی راحتتر شده و بیشتر پیام میده وقتی که پول نیاز داشته باشه یا تولد بچه هاش باشه میگه میخوای چی بخری،هر وقت هم خواسته و داشتیم بهش کمک کردیم اما من از حرف زدن زیادش با همسرم ناراحت میشم همسرمم میدونه که ناراحتم و مراعات میکنه ولی از طرفی دلم برا دختر عمو هم میسوزه و عذاب وجدان میگیرم میگم شاید احتیاج به حرف زدن داشته باشه،از خدا میترسم،نمیدونم چیکار کنم؟
سه‌شنبه، 31 فروردين 1400
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: زینب علی پور
موارد بیشتر برای شما

ناشناس

همسر

ناشناس ( تحصیلات : دیپلم ، 23 ساله )

سلام،خسته نباشید
من چهار سال هست ازدواج کردم و یک پسر دارم،با همسرم مشکل خاصی ندارم و همدیگه دوست داریم،همسرم دختر عمویی دارد که شوهرش فوت کرده به پیشنهاد خودم گاهگاهی صدقه هامون رو به دختر عموش میدادیم اما الان دختر عموش خیلی راحتتر شده و بیشتر پیام میده وقتی که پول نیاز داشته باشه یا تولد بچه هاش باشه میگه میخوای چی بخری،هر وقت هم خواسته و داشتیم بهش کمک کردیم اما من از حرف زدن زیادش با همسرم ناراحت میشم همسرمم میدونه که ناراحتم و مراعات میکنه ولی از طرفی دلم برا دختر عمو هم میسوزه و عذاب وجدان میگیرم میگم شاید احتیاج به حرف زدن داشته باشه،از خدا میترسم،نمیدونم چیکار کنم؟


مشاور: زینب علی پور

با سلام به شما دوست عزیز :

در مورد مساله شما باید دو نکته را توجه کنید یک، حس انسان دوستانه و کمک ایشان. دوم، حفظ زندگی ومراقبت از زندگی خودتان.

در مورد مساله اول، در دین اسلام سفارش های زیادی درباره دستگیری از یتیم و رسیدگی به آنها کرده اند و این علاوه بر پاداش دنیوی پاداش اخروی را هم به دنبال دارد. پس اگر تا آنجا که برایتان امکان دارد به او و فرزندانشان کمک کنید. درمورد مساله دوم، باید نگاه کنید که آیا دختر عموی همسرتان با منظور این کار را انجام می‌دهد یا نه، فقط به خاطر درد دل  وشاید شما حساس شده اید.اما در هر حال همسر شما قیم او نیست که بخواهد هر لحظه با او درد دل کند، پس بهتر است طوری که مشکلی پیش نیاید مساله را حل کنید. برای این کار بهتر است صادقانه با همسر خود صحبت کنید و منظور خود را به او برسانید که قصد حسادت ندارید، می توانید از او بخواهید به جای درد دل با همسر شما با شما صحبت کند، البته بسیار دقت کنید که همسر شما حساس نشود و طوری عمل کنید که با شما همراه شود، بسیار آرام و با حالتی کاملا خونسردانه وقتی هم که همسر شما حال خوبی دارد و خسته نیست در مورد این مساله با او صحبت کنید. هیچ وقت نگذارید صحبت کردن در این موضوع کارتان به بحث و مشاجره بینجامد زیرا این کار همسر شما را لجباز می کند و اصلا با شما همکاری نمی کند. پس اصل را به آرامش بگذارید.

نکته بعدی این است که عجولانه عمل نکنید و با آرامش و در طی زمان این تلفن ها را کم کنید.

بعد از این که همسرتان را با خودتان همراه کردید، می توانید از هر سه تماسی می گیرد دو تای آن را شما پاسخ دهید و اگر سراغ همسرتان را گرفت بهانه ای بیاورید که مثلا دستش بند است یا هر بهانه ای دیگر. به مرور این خانم متوجه می شود که شما دوست ندارید که با همسرتان زیاد صحبت کند، مطمئن باشید این کار منافاتی با کمک رساندن به او را ندارد. کلا سعی کنید خودتان را جلو بیندازید تا همسرتان. شاید در وحله اول مقداری ناراحتی پیش بیاید و این خانم ناراحت شود اما به مرور می توانید همه چیز را درست کنید.

راه بعدی می توانید از یک فرد مطمئن کمک بگیرید حتما دقت کنید تا فردی راز دار باشد که خدای نکرده سبب دل آزردگی کسی یا بردن آبروی این خانم نشود. با این خانم صحبت کند و از او بخواهد که در رفتارش تغییر ایجاد کند.یا از او بخواهید تا کمک هایی که قرار است شما به او کنید را از طریق اوانجام دهید و به او برساند.

یا این که لازم نیست که با کسی مساله را در میان بگذارید فقط کمک هایتان را پنهانی انجام دهید مثلا بدون این که او بداند پول به حسابش بریزید یا هر کاری که می توانید برای او و فرزندانش انجام دهید. تا عذاب وجدانی در مقابل او و فرزندانش نداشته باشید.



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.