آیلار محمدی

مادرم با عکاسی موافق نیست، چه کنم؟

سلام خسته نباشید من 18 سالمه و عکاسم درآمد خوبی از عکاسی دارم و مامانم هردفعه باهام دعوا میکنه که عکاسی نکن بیرون نرو دوستاتو بزار کنار آرایش نکن این کارو نکن خواهرم دوست پسر داره من میگم میخوام با پسر حرف بزنم میگه لازم نکرده عصبی میشه داد میزنه الان 2 هفته اس با من دعوا کرده ک چرا رفتی عکاسی جلو منم هی قربون صدقه خواهر بزرگم میره خواهرمم حتی با من حرف نمیزنه میگ به پول نیاز داری میری کار میکنی ولی وقتی میگم به چیزی میخوام میگه داری خودشم فقط اینو اونو میزنه به سرم اعصابم خورده یه کلمه نمیاد به من بگه چرا این کارو میکنی6چته فقط قربون صدقه خواهرم میره الان دو هفته اس من از اتاق بیرون نمیرم نمیاد یه سر بزنه به خودکشی دارم فک میکنم چون داره میگ آبرومو میخوای ببری میخوای منو دق بدی هم خودش راحت میشه هم من
پنجشنبه، 29 مهر 1400
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: زینب علی پور
موارد بیشتر برای شما

آیلار محمدی

مادرم با عکاسی موافق نیست، چه کنم؟

آیلار محمدی ( تحصیلات : دبیرستان ، 18 ساله )

سلام خسته نباشید من 18 سالمه و عکاسم درآمد خوبی از عکاسی دارم و مامانم هردفعه باهام دعوا میکنه که عکاسی نکن بیرون نرو دوستاتو بزار کنار آرایش نکن این کارو نکن خواهرم دوست پسر داره من میگم میخوام با پسر حرف بزنم میگه لازم نکرده عصبی میشه داد میزنه الان 2 هفته اس با من دعوا کرده ک چرا رفتی عکاسی جلو منم هی قربون صدقه خواهر بزرگم میره خواهرمم حتی با من حرف نمیزنه میگ به پول نیاز داری میری کار میکنی ولی وقتی میگم به چیزی میخوام میگه داری خودشم فقط اینو اونو میزنه به سرم اعصابم خورده یه کلمه نمیاد به من بگه چرا این کارو میکنی6چته فقط قربون صدقه خواهرم میره الان دو هفته اس من از اتاق بیرون نمیرم نمیاد یه سر بزنه به خودکشی دارم فک میکنم چون داره میگ آبرومو میخوای ببری میخوای منو دق بدی هم خودش راحت میشه هم من


مشاور: زینب علی پور

با سلام به شما دوست گرامی:


مشکل شما را باید از چند جنبه بررسی دارد؛
 

قصد خود کشی: همه ما انسان ها آفریده شده ایم که زندگی کنیم، تلاش کنیم و وقتی موقع مرگ فرارسید زندگی ما به پایان می رسد. زندگی و مرگ دست خدای بزرگ است و شما با این کار هم دنیا خود را خراب می کنید هم آخرتان.
 

احترام به پدر و مادر: یکی از واجبات الهی است و در شرایطی ما باید احترام آنان را نگه داریم. اما این که او جلو کار شما را می گیرد و با شما این گونه رفتار می کند، باید دید ریشه در کجا دارد. قهر کردن، بحث و دعوا را به جایی نمی برد، باید با او درست صحبت کنید و اهدافتان را برایش بازگو کنید و دنبال راه حل باشید. احتمالا این افکار مادر شما به این علت است که چون خواهر بزرگتر دارید و چون در اجتماع قرار دارید، ترس یا تعصب بی جا دارد که شما زودتر از او ازدواج کنید. این یک تعصب بی جا و قدیمی است که متاسفانه هنوز برخی از خانواده های ما را درگیرآن هستند.
 

این فکر را باید از خودتان دور کنید که مادرتان  خواهر شما را بیشتر از شما دوست دارد، برای پدر و مادر همه فرزندانشان به یک حالت نگاه می کنند اما در برخی از مواقع نوع برخوردشان به گونه ای است که فرزندان این احساس کاری را می کنند.
 

اگر او مخالف کار شماست، شما باید دنبال راه حل باشید، با لجبازی و قهر کردن راه به جایی نمی برید و اگر او بعد از دو هفته پیش شما نمی آید، شما بروید و از او عذر خواهی کنید، ارزش مادر بسیار زیاد است که انسان خود را کوچک کند  ، دست او را ببوسید حتی پای او را ببوسید هیچ گاه کاری نکنید که به او بی احترامی شود. و مطمئن باشید به آرامی می توانید او را راضی کنید نه با لجبازی، برای این کار چند راه حل برای شما  ارائه می کنم که امید وارم مفید باشد.
 

اول؛ کار خود را از همه جوانب نگاه کنید که آیا انتخاب درستی می کنید یا نه؟ اگر واقعا درست انتخاب کردید پس مصمم باشید، البته مصمم بودن با لجبازی و قهر و دعوا فرق دارد‌. برای کار خود برنامه ریزی داشته باشید و سعی کنید فرد موفقی در کار باشید.
 

دوم؛ اتفاقات در سرکار را با جزئیات برای خانواده تعریف نکنید تا حساسیت نسبت به شما زیاد نشود.
 

البته با وجدان باشید و پا از آنچه خانواده می خواهد فراتر نگذارید و ارتباط با مرد را در حیطه کاری خلاصه کنید. همچنین عکس هایی را که تهیه می کنید را به آنها نشان ندهید که حساس شوند‌.
 

سوم؛ شما می خواهید او با کار کردن شما موافق باشد پس در ابتدای  راه موانع را بردارید، مثلا وقتی می گوید آرایش نکن، یه مدت این کار را نکنید، اگر بر فرض می گوید پوشیده باش، انجام دهید هم اطاعت از فرمان مادر است و هم دستور خداوند است، در درجه اول کار را اولویت قرار دهید و این موضوعات پیش پا افتاده را کنار بگذارید.
 

چهارم؛ هم با مادر و هم با خواهرتان رابطه خوبی بر قرار کنید، کنار آنان بنشینید و با آنان گفت و گو کنید.با آنها بازار بروید و از حقوقی که گرفته اید برایشان خرید کنید، به مادر عزیزتان اطمینان بدهید که در محل عکاسی همان گونه که او می خواهد هستید.
 

به موقع به خانه بر گردید، از سر کار با او تماس تلفنی برقرار  کنید و به ایشان اطلاع دهید که مثلا دو ساعت دیگر از کارتان باقی مانده.
 

به جاهایی که می دانید او حساس است برای عکس برداری، نروید.
 

هدف شما عکاسی است پس اگر با صبر و حوصله و امید به خدا می توانید آنان را راضی کنید.



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.