ناشناس

از این که خانواده همسرم بین من و باجناقم تبعیض قائل می شوند، ناراحتم. چه کنم؟

بنده داماد یک خانواده ای هستم که سه تا دختر دارند که 2 تا از آنها شوهر کردند. من داماد دوم هستم. مادر زن بنده بسیار انسان خوب و مهربانی است اما احساس میکنم نا خواسته بین من و باجناقم تبعیض قایل می شود. ایشان خیلی به دختر بزرگشان اهمیت می دهند و تمام امورات زندگی را با ایشان و داماد بزرگشان هماهنگ میکنند که این موضوع خیلی من و همسرم را ناراحت می کند. اگر ما نظری داشته باشیم به راحتی کنار گذاشته می شود و فقط حرف داماد بزرگ به نوعی خریدار دارد. باجناق من خیلی پسر خوبی هستش و ما احترام همدیگر را داریم و رابطه بدی نیز نداریم اما اوایل آشنایی من با این خانواده احساس کردم ایشون نگران جایگاه خودشان است و کمی حسادت می کند. الان نیز این موضوع برایمان مشهوده… با مادر زنم بسیار حرف زدیم ابتدا می پذیرد اما با گذشت زمان فراموش می کند و مجدد همان اوضاع پیش میاید. البته باجناق من خیلی روی خانواده همسرم نفوذ دارد و این مرا اذیت میکند و استقلال آنها را گرفته و هیچ کاری بدون هماهنگی با آن انجام نمی دهند. خلاصه مادر زن بنده خیلی سمت باجناقم گرایش دارد تا من. حتی برای مهمانی گرفتن و کوچکترین کارها با او مشورت می کند و تمام زندگی را به او سپرده است و پدر خانوم بنده هم بسیار مطیع و کم حرف است و اصلا مدیریت نمی کند و نمی شود روی آن هم حساب کرد. چکار کنم؟
شنبه، 5 تير 1400
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: سیده نرجس رضایی
موارد بیشتر برای شما

ناشناس

از این که خانواده همسرم بین من و باجناقم تبعیض قائل می شوند، ناراحتم. چه کنم؟

ناشناس ( تحصیلات : لیسانس ، 37 ساله )

بنده داماد یک خانواده ای هستم که سه تا دختر دارند که 2 تا از آنها شوهر کردند. من داماد دوم هستم. مادر زن بنده بسیار انسان خوب و مهربانی است اما احساس میکنم نا خواسته بین من و باجناقم تبعیض قایل می شود. ایشان خیلی به دختر بزرگشان اهمیت می دهند و تمام امورات زندگی را با ایشان و داماد بزرگشان هماهنگ میکنند که این موضوع خیلی من و همسرم را ناراحت می کند. اگر ما نظری داشته باشیم به راحتی کنار گذاشته می شود و فقط حرف داماد بزرگ به نوعی خریدار دارد. باجناق من خیلی پسر خوبی هستش و ما احترام همدیگر را داریم و رابطه بدی نیز نداریم اما اوایل آشنایی من با این خانواده احساس کردم ایشون نگران جایگاه خودشان است و کمی حسادت می کند. الان نیز این موضوع برایمان مشهوده…
با مادر زنم بسیار حرف زدیم ابتدا می پذیرد اما با گذشت زمان فراموش می کند و مجدد همان اوضاع پیش میاید. البته باجناق من خیلی روی خانواده همسرم نفوذ دارد و این مرا اذیت میکند و استقلال آنها را گرفته و هیچ کاری بدون هماهنگی با آن انجام نمی دهند. خلاصه مادر زن بنده خیلی سمت باجناقم گرایش دارد تا من.
حتی برای مهمانی گرفتن و کوچکترین کارها با او مشورت می کند و تمام زندگی را به او سپرده است و پدر خانوم بنده هم بسیار مطیع و کم حرف است و اصلا مدیریت نمی کند و نمی شود روی آن هم حساب کرد. چکار کنم؟


مشاور: سیده نرجس رضایی

سلام همراه گرامی
مشکلات ارتباطات خانوادگی مخصوصا از نوع سببی الهام بخش بسیاری از ضرب المثل ها بوده اند: ( روابط داماد مادر زن ، عروس مادر شوهر، باجناق ها، جاری ها و...). در واقع ما در طول دوران رشد خود با این پیش داوری ها بزرگ شده و نا خودآگاه خود را برای برنده شدن در یک نبرد آماده می کنیم، حال آن که واقعیت چیز دیگری است و تمام این برداشت ها ممکن است اشتباه باشد، این رابطه هم مانند همه روابط دیگر معیار خوب یا بد بودنش نسبی است.

اما از مهمترین عوامل مخرب روابط باجناق ها میتوان به رقابت، مقایسه، حسادت، تبعیض و... اشاره کرد و از مهم ترین روش های مدیریت این روابط، کنار گذاشتن حسادت و چشم و هم چشمی است. علت این چشم و هم چشمی ها هم پایین بودن عزت نفس است. تا زمانی که خود را همانطور که هستید باور نداشته باشید همین آش و همین کاسه است. خودتان را با تمامی کمی و کاستی ها قبول کنید و تلاش کنید به فردی بهتر تبدیل شوید.

عامل دیگر هم رفتار مادر زن و پدر زن با دامادها هست که خود عامل مهمی در اختلاف باجناق هاست. تنها رفتاری که شما می توانید انجام دهید این است که توقعات خود را از خانواده همسرتان و باجناق تان پایین بیاورید.

ما قادر به تغییر و کنترل دیگران نیستیم و اصلا قرار نیست این اتفاق بیفتد. ما فقط می توانیم خودمان را کنترل کرده و تغییر دهیم ( احساس، رفتار و افکارمان را). در رفت و آمدهای خانوادگی افراط و تفریط نکنید، این مشکلات را به درون روابط زوجینی خودتان نکشانید، میزان رفت و آمد و زمان آن را مدیریت کنید، قبول کنید که همه آدمها مشکلاتی شخصی و شخصیتی دارند که ممکن است در روابط و رفتارشان بروز کند، که شما نه در ایجاد آنها نقشی داشته اید و نه مسئول رفع آنهایید.

لطفا به این سوال صادقانه پاسخ دهید: شما از نفر اول بودن باجناق بیشتر ناراحتید؟ یا از نفر دوم بودن خودتان؟



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.