ناشناس

با خانمی که همش حرف از طلاق می زنه چطور رفتار کنم؟

ضمن عرض سلام و خسته نباشید... من ۳ ساله ازدواج کردم بچه ندارم من و همسرم هردو ۲۵ سالمون... مشکل ما اینه که تو این ۳ سال خانم من ۳۰ هزار بار قهر کرده برا طلاق رفته خونه باباش با دلیل و بی دلیل هربار هر چی از دهنش دراومده گفته و رفته منم نمیگم تقصیر ندارم اما خیلی جاها خیلی بیشتر مدارا میکنم بعضی وقتا انگار عمدا میخواد عصبیم کنه قهر میکنه و میره منم مجبورم هرجور شده از دلش در بیارم بابت اشتباه اون ازش معذرت خواهی کنم التماس کنم که برگرد خونت‌... که من تورو زندگیمون رو دوس دارم اما همیشه خیلی بی تفاوت مشتاق جدایی و طلاقه .یجوریم گارد میگیره انگار نه انگار... مشاوره هم رفتیم چن جلسه دکتر فرمود من عصبی نشم خانم هم حرف طلاق نزنه .... بعد اون چنتا قانون گذاشتم که اینجوری باشه اونجوری نباشه من چیکار کنم اون چیکار کنه من هربار مو به مو رعایت کردم اما اون بی توجه بمن کار خودشو میکنه . خسته شدم از این وضع من فقط میخوام زندگیم خراب نشه اون فک میکنه همیشه حق با اونه
شنبه، 25 دی 1400
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

ناشناس

با خانمی که همش حرف از طلاق می زنه چطور رفتار کنم؟

ناشناس ( تحصیلات : لیسانس ، 25 ساله )

ضمن عرض سلام و خسته نباشید...
من ۳ ساله ازدواج کردم بچه ندارم من و همسرم هردو ۲۵ سالمون...

مشکل ما اینه که تو این ۳ سال خانم من ۳۰ هزار بار قهر کرده برا طلاق رفته خونه باباش با دلیل و بی دلیل هربار هر چی از دهنش دراومده گفته و رفته منم نمیگم تقصیر ندارم اما خیلی جاها خیلی بیشتر مدارا میکنم بعضی وقتا انگار عمدا میخواد عصبیم کنه قهر میکنه و میره منم مجبورم هرجور شده از دلش در بیارم بابت اشتباه اون ازش معذرت خواهی کنم التماس کنم که برگرد خونت‌... که من تورو زندگیمون رو دوس دارم اما همیشه خیلی بی تفاوت مشتاق جدایی و طلاقه .یجوریم گارد میگیره انگار نه انگار... مشاوره هم رفتیم چن جلسه دکتر فرمود من عصبی نشم خانم هم حرف طلاق نزنه .... بعد اون چنتا قانون گذاشتم که اینجوری باشه اونجوری نباشه من چیکار کنم اون چیکار کنه من هربار مو به مو رعایت کردم اما اون بی توجه بمن کار خودشو میکنه . خسته شدم از این وضع من فقط میخوام زندگیم خراب نشه اون فک میکنه همیشه حق با اونه


مشاور: الهه سادات صالحی

سلام به شما همراه گرامی 

متوجه شرایط سختی که در ان گرفتار شده اید شدم 

قهر پاسخی ست که فرد در مقابل نیازی ارضا نشده از خود نشان می دهد .

گاها قهر نوعی راهبردی می شود در راستای کنترل گری و فرد از این حربه در جهت رسیدن به خواسته هایش سودجویی می کند .

انسان هر فعلی را به جهت رسیدن به هدف و خواسته ای انجام می دهد . پس قهر هم راهبردی ست برای رسیدن به مقصودی باید بررسی نمایید که همسرتان چه منافعی از این سلسله قهر هایش دنبال می کند .

این قهر ها که به این شکل پیاپی صورت می گیرد حاکی از  این مسئله است که ایشون از این رفتار به نتیجه ی دلخواه می رسند .محرکی مشخص می دهند و شما پاسخی مشخص در قبال ان رفتار از خود نشان می دهید .

راهکار ساده است .دقیقا ان زمانی که شما نقطه ی مقابل رفتار همیشگی را از خود نشان دهید لاجرم این رفتار خاموش می شود .

فرمودید در مقابل عملی که مقصر ش ایشون بوده اند شما عذرخواهی می کنید و با تشریفات ایشون رو به منزل بر می گردانید .

دقت کنید این میان در یک چرخه ی معیوب قرار گرفته اید. تنها راه شکستن این چرخه است .

محرک: قهر خانم ( به جهت رسیدن به اهدافی ) 

پاسخ : عذر خواهی و منت کشیدن توسط اقا و احتمالا تن دادن به خواسته ی خانم ( و ابراز علاقه و عشق نسبت به خانم و زندگی مشترک )

این یک رابطه ی شرطی است .

زمانی که ما از رفتاری به پاداش و هدف برسیم ، ان رفتار راهبرد ما و عادت ما می شود .چون در مقابل رفتارمان  تقویت دریافت کرده ایم .

حالا اگر این چرخه شکسته شود و اقا دیگر همان رفتاری که عادت شده ، یا روال شده است انجام ندهد ، این رفتار خانم به نتیجه و تقویت نمی رسد و خود به خود خاموش می شود .ایا تاکنون با خود فکر نکرده اید که تاکی اینگونه می توانید ادامه دهید ؟!  تا کی به این روال می شود ادامه داد؟!

بحث ها و اختلافات زناشویی همانند رقصی دونفره است و نمی توان گفت یک طرف مقصر صد در صد پ طرف دیگر عاری از خطا و اشتباه بوده است .

لذا نمی توان تمام مشکلات را یک نفر ایجاد کرده باشد .لیکن راهبرد و راهکار مقابله ای همسرتان ، همین قهر کردن هست که  اگر به همین صورت که خدمتتان عرض شد عمل بفرمایید ، احتمالا این سلسله ی قهر ها شکسته خواهند شد .لیکن شما به بررسی و ریشه یابی مشکلات و اختلافات تان در زندگی  نیاز دارید و این مسئله ،بسیار حائز اهمیت است .

این طور که فرمودید مشاوره و تمرینات مشاور هم در مورد شما پاسخگو نبوده است .

چیزی که مشخص است تغییری ست که باید شما در رویه ی خود بدهید .یعنی این شما بودید که همیشه نگران خراب شدن زندگی بودید ..و در این جهت حرکت می کرده اید .حالا  شاید لازم باشد با ایشان همنوا شوید. و با زدن ضربه ای همسرتان را بیدار کنید .

طی یک گفتگو تمام مسائل و خواسته هایتان را بیان کنید و ایشون هم همین طور بیان کنند .و متعهد شوید به حرکت رو به جلو و هر کسی روی ریل خود وابسته به نقش و وظایف محول شده حرکت کند .قاطعانه با ایشان صحبت کنید .شما یک تنه نمی توانید از زندگی مشترک تان حفاظت کنید .و هر دو در کنار هم می توانید موفق باشید .همچنین بگویید که ضمن اینکه به ایشون علاقمند هستید و زندگی مشترک تان را دوست دارید ، از وضعیت موجود رضایت ندارید و خسته شده اید .و چنانچه این اوضاع ادامه یابد قادر به ادامه زندگی نیستید و بر خلاف میل و خواست تان محکوم به جدایی می شوید .و راه دیگری برایتان باقی نمی ماند .

در این میان از او بخواهید که از کمک یک زوج درمانگر مدد بجویید و البته اتمام حجت کنید که به گفته های  درمانگر. باید عمل شود و در غیر این صورت صرف رفتن نزد مشاور معجزه ای رخ نخواهد داد . شما باید .روی مهارت حل مسئله حتما کار کنید .

پیشنهاد می کنم شما هم روی مدیریت هیجان خود کار کنید و این مهارت را در خود ارتقا بخشید .در این راستا از کمک روانشناس و یا کارگاه های آموزشی و همچنین کتابهای خود یاری می توانید کمک بگیرید. 

ضمنا پیشنهاد می شود تا زندگی تان ش به یک ثبات نسبی نرسیده است ، شاید بهتر باشد کمی تامل کنید چراکه فرزند پروری نیاز به بستری ارام و با ثبات دارد .

امید وارم با راهکاری که پیشنهاد شد مشکل شما حل شود و به ارامش برسید .

در پناه خدای مهربان باشید



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.