ناشناس

به خانمی علاقمند شدم که بزرگتر از خودم است، چه کنم؟

سلام چند وقتی هست که به یک دختر بزرگ تر از خودم علاقه شیدی پیدا کردم و فرد اجتماعی نیستم که بتون باهاش صحب کنم و حرف دلم رو بگم و درحد سلام علیک صحبت می کنیم و صمیمی نیستیم....دارم دیونه می شم نمی دونم چیکار کنم.
سه‌شنبه، 21 تير 1401
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

ناشناس

به خانمی علاقمند شدم که بزرگتر از خودم است، چه کنم؟

ناشناس ( تحصیلات : دبیرستان ، 17 ساله )

سلام چند وقتی هست که به یک دختر بزرگ تر از خودم علاقه شیدی پیدا کردم و فرد اجتماعی نیستم که بتون باهاش صحب کنم و حرف دلم رو بگم و درحد سلام علیک صحبت می کنیم و صمیمی نیستیم....دارم دیونه می شم نمی دونم چیکار کنم.


مشاور: الهه سادات صالحی

سلام به شما دوست گرامی 
دوست عزیز اطلاعاتی که برای ما فرستاده اید بسیار اندک است و شما حتی اشاره ای نفرمودید که فاصله ی سنی شما و ایشان چقدر است ..چه مدت از اشنایی می گذرد و نحوه ی اشنایی تان به چه شکل بوده است؟! این از خود بی خود شدن و یا به عبارتی ( دارم دیوونه می شم ) و این میزان احساس و علاقه ی شدید قلبی را که عموما به عشق تعبیر می کنند ، چگونه پدید امده است ؟ 

معمولا شکل گیری  این طور حس های غلیظ و شدید ، بدون در نظر گرفتن ملاک های عقلانی و منطقی بر خواسته از حس هایی بدنی ست که شاید به تمایلات جنسی نزدیک تر  باشد .و از مشخصه های دیگرش ..گذرا بودن است .پیشنهاد می کنم کمی بیشتر تامل کنید و  به جوانب امر بیشتر  بنگرید .برای گرفتن تصمیم بسیار زود است. پیشنهاد می کنم اجازه دهید چند ماه بگذرد ، پس از ان اگر همچنان تصمیم تان بر ازدواج بود ، از یک روانشناس متخصص ، مشاوره ی پیش از ازدواج (PMC) بگیرید .

مورد دیگری که باید به آن اشاره کنیم شیفتگی در ازدواج می باشد . افراد ممکن است که تنها به دلیل وجود یک ویژگی خاص در فرد، احساس عاشق شدن کنند و به بسیاری از موارد از قبیل همخوانی شخصیت و معیار های ازدواج بی توجه باشند و فقط به خاطر یک ویژگی که در انها ایجاد شیفتگی کرده است  ازدواج کنند اما با گذشت زمان و کمرنگ شدن شیفتگی تفاوت های فرد مقابل را ببینند تازه ان زمان متوجه می شوند هیچ سنخیتی با همسرشان ندارند و  آن زمان ،متوجه تفاوت‌ها و فاصله هایشان می شوند و تعارض های بسیاری بین شان به  وجود می اید . در حالت کلی همانطور که گفتیم هیجان های بسیار متفاوتی در اوایل ازدواج وجود دارد که با گذشت زمان فروکش می کنند و این شیفتگی پایان می یابد .

عشق واقعی بر اثر شناخت پدیدار می شود .و این شناخت در طول زمان و معاشرت به وجود می اید نه به صورت یک باره و ناگهانی ان هم بدون شناخت از طرف مقابل .یکی دیگر از از تفاوت های عشق و شیفتگی ، فاکتور تصمیم گیری است .در تصمیم گیری انسان بر اساس شناخت ، و منطق بر اساس عقلانیت تصمیمی را بر می گزیند ..در شیفتگی فرد بدون شناخت و بدون هدف است لذا بدون فکر و هدف  و بدون تصمیم گیری  علاقه مند و شیفته می شود به طوری که فرد نمی داند دلیل این همه خواستن و علاقه چیست .صرفا فقط علاقمند است و طرف را می خواهد .فاکتور بعدی مسئله ماندگاری است .شیفتگی ماندگاری به همراه ندارد .و گذرا و زود گذر است .مانند یک موج .می اید اوج میگیرد سپس فرود می اید .و عمرش به پایان می رسد .

 به همین دلیل است که قبل از ازدواج باید با معیار های  تان برای انتخاب همسر آشنا باشید. و فرد مقابل نیز این  معیار های مهم را دارا باشد. 

داشتن هدف و انگیزه و بر این اساس تصمیم گیری کردن و سپس ازدواج نمودن ،و همچنین آگاهی از مهارت های زناشویی و مهارت های حل مسئله برای حفظ عشق و صمیمیت و دوام زندگی  ضروری می باشد .

در پناه خدای مهربان باشید 
 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.