ناشناس

فرزند آخر هستم و جو روانی خانواده مناسب من نیست!

سلام خسته نباشید من 4 امین فرزند خانواده هستم پدر و مادرم وضعیت مالی مساعدی ندارند و هر روز با یک دیگر دعوا و بحث می کنند و جو روانی خانواده مناسب نیست من دانشجوی در حال تحصیل هستم ، برایم غیرقابل تحمل است این وضعیت. خانه جدا درخواست می کنم ولی توانش را ندارند؟ چکار کنم؟ متشکرم.
چهارشنبه، 9 فروردين 1402
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

ناشناس

فرزند آخر هستم و جو روانی خانواده مناسب من نیست!

ناشناس ( تحصیلات : دیپلم ، 20 ساله )

سلام

خسته نباشید

من 4 امین فرزند خانواده هستم پدر و مادرم وضعیت مالی مساعدی ندارند و هر روز با یک دیگر دعوا و بحث می کنند و جو روانی خانواده مناسب نیست من دانشجوی در حال تحصیل هستم ، برایم غیرقابل تحمل است این وضعیت.
خانه جدا درخواست می کنم ولی توانش را ندارند؟


چکار کنم؟


متشکرم.


مشاور: الهه سادات صالحی

با سلام خدمت شما دوست عزیز و گرامی
انچه برای ما نوشته بودید مطالعه کردیم و متوجه ناراحتی شما شدیم. گاهی در زندگی شرایطی پیش می اید که ما توانی و اختیار و اراده ای برای تغییر دادن ان نداریم .همچنین در دنیای ما بسیاری از پیش امد ها وقایع و اتفاقات در دست ما نیستد که بتوانیم در مورد انها دست به تغییر یا اصلاحشان بزنیم . ما پدر و مادر، قومیت، ژنتیک و مسائل ارثی ان و یا حتی در اینکه چه دوره و زمانه ای  پا به دنیا بگذاریم، اختیار و انتخابی نداریم. هیچ کدام در دست ما نیست؛ نه به وقوع پیوستن انها و نه ایجاد تغییر در انها را.

ولیکن دقت داشته باشید این تنها شما نیستید که شرایط و جایگاه تان را دوست ندارید و برایتان خوشایند نیست.این تنها شما نیستید که ناراحت غمگین و یا مستاصل شده اید ، ما همه انسانیم و ناتوان. این مسئله یک اشتراک انسانی میان ما انسانهاست. ما در رنج کشیدن و درد داشتن تنها نیستیم .

ما انسانها هر کدام در زندگی مان با مشکلات و ناملایماتی ر وبرو هستیم و این طور نیست که شخصی را پیدا کنید که بدون درد ، ناکامی ، شکست و مشکل و ناراحتی و ...در حال زندگی باشد. حتی اگر از ویترین بیرونی زندگی یک فردی احساس کنیم که ان فرد بدون درد و رنج و در رفاه و اسایش زندگی می کند ، نگاهمان کاملا ظاهر بینانه و نه واقع گرایانه بوده است . اگر دقیق و از نزدیک زندگی اش را مورد بررسی قرار دهیم متوجه می شویم که تمام انسانها در درون زندگی شان با چالش ها ، دردها و ناراحتی هایی دست به گریبان هستند.

در کل دنیا جایی نیست که بدون دغدغه  و مشکل بتوانیم در ان زندگی کنیم. تا وقتی زنده هستیم با درد و رنج این زندگی درگیر هستیم. سوال این است با چه کارهایی و چگونه  این درد ها را تبدیل می کنیم به رنج؟!  و یا چگونه از شدت انها می توانیم بکاهیم؟!

تنها با پذیرش ان چیزهایی که در حیطه ی اختیارات و توان  ما نیست. دقیقا همان هایی که نمی توانیم ان ها را تغییر دهیم و ان طور که برایمان ممطلوب است بسازیم شان .با پذیرفتن مسائل و انچه نمی خواهیم به همان صورت و شکلی که هستند .بدانیم و قبول کنیم که همین هست که هست .

پذیرش انچه تغییر ناپذیر است به ما کمک می کند که درد و رنج مان کاهش یابد و تلاش و تقلای بی جهت و بی فایده نکنیم .در کل پذیرش منجر به کاسته شدن رنج و تبدیل ان به درد می شود .بهترین مهارتی که در زندگی می توانیم بدست اوریم .مهارت شفقت ورزی ست .شفقت به معنای این است که حساس باشیم نسبت  به درد و رنجی خودمان و دیگران و همدلانه و متعهدانه در راستای کاستن یا از میان برداشتن ان عامل رنج و درد در تلاش باشیم .

مسئله ی مهم  در این تعریف، تاکید بر  حساسیت و همدلی ونیز تلاش متعهدانه  برای کاستن درد است .
حساس بودن به این معناست که متوجه درد ها و ناراحتی هایی که برای خودمان و یا دیگران روی می دهد باشیم و درد ایجاد شده از وقایع زندگی را هم در مورد خودمان و هم در مورد دیگران ببینیم و درک کنیم .

همدلی داشته باشیم به این معنا که خودمان را جای اطرافیان بگذاریم و درد و رنج انها را درک کنیم و مهمتر این که شرایطی که طرف مقابل در ان به سر می برد و با توجه به ان شرایط تصمیمی میگیرد و یا عملی انجام می دهد .در این صورت متوجه شرایط او و چرایی و چگونگی اعمال او می شویم و به این ترتیب بهتر درک می کنیم و او را  می فهمیم .به طور کلی همدلی یعنی دیدن مسایل از دریچه ی چشم طرف مقابل و درک اوضاع از ان منظر و بعدی که او مسئله را درک می کند .(تقویت نگاه چند بعدی )

و مسئله ی تلاش متعهدانه ، یعنی هم متوجه شرایط و درد دیگران و خودمان بشویم و پس از اینکه درک کردیم همدلانه در کنار خودمان یا همان دیگران باشیم و حالا برای رفع ان درد و رنجها گامی برداریم و بی تفاوت نباشیم .

اگر بتوانیم با چنین الگویی با جهان بیرون ارتباط برقرار کنیم ، مقدار زیادی از مشکلات و اندوه خودمان و دیگران کاسته می شود .

از همه مهمتر این است که مهربانی شفقت و همدلی بسیار دلگرم کننده است .اینکه یکی در بیرون از خود ما به ما می اندیشد توجه می کند و برای رهایی من از دردهایم تلاشی می کند و یا حتی بدانیم دلش می خواهد برای رهایی من کاری کند ، این خودش دلگرم کننده و ارامش بخش است .

خوب .حالا اینها را برای شما شرح دادم تا چند مسئله را بررسی کنیم و دوباره به مسائل شما نگاه کنیم اما این بار از پشت عینک شفقت .

شما درد می کشید از اوضاعی که در ان گرفتار شده اید و توان تغییر دادن ان را ندارید .

اعتراض می کنید و ابراز ناراحتی ! راه حل می دهید که باید برای حفظ ارامش تان جدا زندگی کنید و  خانواده توانی  برای این امر ندارد .

شاید اگر شما درد و رنجی که والدین شما در ان گرفتار هستند می دیدید و درک می کردید .طور دیگری با مسایل و مشکلات برخورد می کردید ، شاید چنین درخواستی نمی دادید که مبادا منجر شود به شرمندگی هر چه بیشتر پدر  بابت مشکلات و اوضاع مالی شان .

حالا اگر بخواهید مشفقانه گامی در جهت کم کردن درد و رنج خانواده بردارید ، چه خواهید کرد ؟! .

برای شفقت به خودتان چه راهکاری دارید ؟!

دید ن درد و رنج تک تک اعضاء خانواده ،تصدیق درد انها و همدلی کمترین کاری ست که از دست شما برمی اید .

رمز کم کردن از درد و رنج ، در پذیرش ان چیزهایی ست که نمی توانید تغییر دهید .وقتی انها را می پذیرید نه اینکه درد و ناراحتی تان ساکت بشود ، با این کار شما دیگر برای عدم تحمل و از بین بردن ان درد تلاش و تقلا نمی کنید .خود را به در و دیوار نمی زنید و و می دانید که این کارها تنها شما را خسته و خشمگین تر می کند.یعنی اینگونه درد را تبدیل به رنج می کنید .با پذیرش مسئله به همان شکلی که هست ، به جای اینکه رنج ببرید ، همان دردحاصل از  مشکل را باید با خود بکشید و نه رنجی بزرگتر و دردناک تر از انچه که هست .

بعد از پذیرش مسئله درگیری ذهن شما کم تر می شود چراکه برای از بین بردن ان مشکل دیگر ، درگیر نیستید .حالا مجالی و فضایی ایجاد می شود که اقداماتی دیگر و خلاقانه تر برای حل مسئله انجام دهید . وقتی درگیر نباشید ، ان انرژی برای این اقدامات خلاقانه و حل مسئله باقی می ماند .با در گیر بودن ذهن توجه و تمرکز ذهن گرفته می شود .

مثلا این گزینه را بررسی کنید که :
در اطراف منزل شما چه مکانهای عمومی و مناسبی برای مطالعه می توان پیدا کرد ؟! کتابخانه؟! کانون ؟!مسجد و بخش نهاد ان ؟! پارک مناسب یا نمازخانه ی پارک ؟! یا حتی کتابخانه ی دانشگاه .یا مثلا ، هنگام نیمه شب که اهالی منزل خواب هستند و ارامشی نسبی برخانه حاکم است .شاید هم صبح زود بعد از نماز صبح ؟!! ما نمی دانیم شما بهتر شرایط را می دانید .

یا برای حل مشکلات خانواده ، اگر با شفقت با هر یک وارد گفتگو شوید و همدلی کنید ، ایا حال شان بهتر خواهد شد ؟! ایا نتیجه ای روی ارامش منزل شما خواهد گذاشت ؟!

این ها و چندین سوال دیگر که بهترین پاسخ گو به انها شخص شما هستید .

شفقت و مهربانی اثار قشنگ و ماندگاری در پی دارد .شما استارت بزنید ، تغییر را از خودتان شروع کنید ، باور کنید با تغییر در خودتان چه بسا باعث تغییر در اطرافیانتان نیز خواهید بود .
امتحان کنید اگر چیزی بدست نیاورید ، چیزی از دست نخواهید داد .

خدا ی مهربان را از یاد نبرید .خدا با ماست .در کنار ماست .بایاد خدا دلها ارام میگیرد .خدایی که از رگ گردن به ما نزدیک تر است .

امید وارم با نکاتی که خدمت شما عرض گردید ، چراغی در ذهن تان روشن شده باشد .
 

در پناه خدای مهربان باشید .🌹



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.