مریم

از خانه پدری خسته شدم و آرامش و امید به آینده ندارم، چکار کنم؟

سلام، من دختری 17 ساله هستم از 10 سالگی خواستگار داشتم خانوادم منه بچه رو با ازدواج آشنا کردن با روح و روانم بازی کردن اما تا الان خواستگارهای که داشتم هیچ کدومش جور نشده یا حرف میزنن و میرن بعدش هیچ خبری نمیشه ازشون یا خانوادهامون باهم نمی‌سازن از طرفی دیگه توی خونه پدریم از طرف پدر و مادر دارم اذیت میشم آسایش نذاشتن برام از بچگی مامان بابام دعوا میکردن بارها و بارها سمت خودکشی رفتم اما نشد. حتی الان دیگه بابام با درس خوندنم مخالفت میکنه پشتوانه ای ندارم که درس بخونم برم دانشگاه فکر و ذکرم شده شوهر کردن اما الان حدودا یک سال هیچ خواستگاری برام نیومده من دختر پاکی هستم چادری هستم تا حالا با هیچ پسری در ارتباط نبودم یعنی اصلا دیده نمیشم ک برام خواستگاری بیاد نه عروسی نه مهمونی نه دورهمی کلا هر ‌‌ماه یه بار شاید از خونه برم بیرون خیلی دلم میخاد ازدواج کنم همین فکرا منو به خودارضایی هم منجر کرده اما بیشترین نیاز من به ازدواج نیاز عاطفی هست نیاز مالی هست خانوادم اصلا برام خرج نمیکنن نه خرید نه لباس نه خرج تحصیل اصلا دارم میمیرم دیگه طاقت ندارم درسام افت کرده نابود شدم خانوادمو نمیتونم تحمل کنم چیکار کنم من؟
يکشنبه، 11 آذر 1403
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: سیدامیرحسین موسوی‌‌ تبار
موارد بیشتر برای شما

مریم

از خانه پدری خسته شدم و آرامش و امید به آینده ندارم، چکار کنم؟

مریم ( تحصیلات : دبیرستان ، 17 ساله )

سلام، من دختری 17 ساله هستم از 10 سالگی خواستگار داشتم خانوادم منه بچه رو با ازدواج آشنا کردن با روح و روانم بازی کردن اما تا الان خواستگارهای که داشتم هیچ کدومش جور نشده یا حرف میزنن و میرن بعدش هیچ خبری نمیشه ازشون یا خانوادهامون باهم نمی‌سازن از طرفی دیگه توی خونه پدریم از طرف پدر و مادر دارم اذیت میشم آسایش نذاشتن برام از بچگی مامان بابام دعوا میکردن بارها و بارها سمت خودکشی رفتم اما نشد. حتی الان دیگه بابام با درس خوندنم مخالفت میکنه پشتوانه ای ندارم که درس بخونم برم دانشگاه فکر و ذکرم شده شوهر کردن اما الان حدودا یک سال هیچ خواستگاری برام نیومده من دختر پاکی هستم چادری هستم تا حالا با هیچ پسری در ارتباط نبودم یعنی اصلا دیده نمیشم ک برام خواستگاری بیاد نه عروسی نه مهمونی نه دورهمی کلا هر ‌‌ماه یه بار شاید از خونه برم بیرون خیلی دلم میخاد ازدواج کنم همین فکرا منو به خودارضایی هم منجر کرده اما بیشترین نیاز من به ازدواج نیاز عاطفی هست نیاز مالی هست خانوادم اصلا برام خرج نمیکنن نه خرید نه لباس نه خرج تحصیل اصلا دارم میمیرم دیگه طاقت ندارم درسام افت کرده نابود شدم خانوادمو نمیتونم تحمل کنم چیکار کنم من؟


مشاور: سیدامیرحسین موسوی‌‌ تبار

سلام. با تشکر از مراجعه شما به سایت راسخون و عذرخواهی بابت تاخیر در پاسخگویی به دلیل وجود مشکلات فنی؛

کاربر گرامی، متاسفم که در چنین شرایط سختی قرار دارید. واقعاً درک می‌کنم که چقدر احساس ناامیدی و درماندگی می‌کنید. وضعیت شما بسیار پیچیده است و نیاز به کمک حرفه‌ای و مراجعه حضوری به یک روانشناس یا مشاور دارید. شما چندین مشکل همزمان دارید که نیازمند راه حل‌های جداگانه هستند:


1. فشارهای خانوادگی و عدم حمایت: اذیت شدن در خانه، مخالفت پدرتان با تحصیل و عدم حمایت مالی، شرایط بسیار دشواری را برای شما ایجاد کرده است. این موضوع به تنهایی می‌تواند باعث افسردگی و اضطراب شدید شود.


2. مشکلات در یافتن همسر: اینکه از ۱۰ سالگی خواستگار داشته‌اید، اما هیچ کدام به ازدواج منجر نشده، فشار روانی زیادی را به شما وارد کرده است. اینکه چرا برایتان خواستگاری نمی‌آید، می‌تواند دلایل مختلفی داشته باشد و با توجه به اینکه بیان نمودید الان 17 سال دارید، پس تازه در اوایل جوانی هستید و طبیعی است که برای دختران معولا از سنین بالاتر خواستگار می‌آید. پس نگران تاخیر در ازدواج نباشید. ازدواج نیازمند آمادگی عاطفی و روانی است. دختران باید از نظر روحی و عاطفی برای پذیرش مسئولیت‌های یک زندگی مشترک آماده باشند. اما نکته مهم این است که تمرکز شما بر روی ازدواج نباید مانع از رسیدگی به دیگر مسائل مهم زندگی‌تان، مانند تحصیل و سلامت روان‌تان، شود.


3. خودارضایی: این موضوع نه تها به عنوان یک راه حل موقت برای نیازهای عاطفی و جنسی شما عمل نمی‌کند، بلکه در دراز مدت می‌تواند مشکلات و آسیب‌های جدی جسمی و روحی را برای شما به وجود آورد. مهم است که این رفتار ناپسند که از گناهان بزرگ هست را سریع کنار بگذارید و با توبه و استعانت از خداوند متعال و توسل به ائمه اطهار علیهم السلام دیگر هرگز اقدام به خودارضایی ننمایید.

برای آشنایی با عوارض و آسیب‌های خودارضایی و راهکارهای درمان آن به لینک ذیل مراجعه نمایید:
https://rasekhoon.net/conference/show/1644560
 

4. افکار خودکشی: این مهم‌ترین مسئله است. لطفاً به یاد داشته باشید که شما تنها نیستید و کمک در دسترس است. افکار خودکشی نشان‌دهنده درد عمیقی است که نیازمند رسیدگی فوری است. 


چه باید بکنید؟

- اولویت اول، کمک گرفتن برای افکار خودکشی است: لطفاً فوراً با یکی از مراکز مشاوره یا اورژانس پزشکی تماس بگیرید. شماره تلفن‌های ضروری برای کمک به افراد دارای افکار خودکشی را در اینترنت جستجو کنید. این موضوع را به هیچ وجه دست کم نگیرید. رهایی از فکر خودکشی یک فرایند پیچیده و چالش‌برانگیز است و نیاز به حمایت و کمک دارد. مشاوره یا درمان از سوی یک روانشناس یا روانپزشک می‌تواند بسیار مفید باشد. این متخصصان می‌توانند به شما در شناسایی و مدیریت احساسات و افکار منفی کمک کنند.


- مشاوره حضوری: به یک روانشناس یا مشاور مراجعه کنید. مشاور می‌تواند به شما در حل مشکلات خانوادگی‌تان، مدیریت استرس، دوری از افکار خودکشی و پیدا کردن راه‌های سالم‌تر برای ارضای نیازهای عاطفی‌تان کمک کند.


- حمایت عاطفی و قانونی: اگر پدرتان از تحصیل شما جلوگیری می‌کند و حقوق شما را پایمال می‌کند، در درجه اول سعی نمایید با نهایت احترام صمیمانه با پدرتان گفتگو کنید و اگر این روش کارساز نیست، یکی از افراد فامیل یا آشنایان که پدرتان وی را قبول دارد، واسطه قرار دهید تا با پدرتان در این باره صحبت نماید. اگر هیچ کدام از این موارد کارساز نبود، در مرحله بعد می‌توانید از کمک‌های قانونی استفاده کنید. به نهادهای مربوطه مانند بهزیستی و یا وکلای مددکار مراجعه کنید.


- برنامه‌ریزی برای آینده: در کنار حل مشکلات فعلی‌تان، برای آینده خودتان برنامه‌ریزی کنید. فکر کنید چه کاری می‌خواهید انجام دهید، چه مهارت‌هایی را می‌خواهید یاد بگیرید و چگونه می‌توانید استقلال مالی پیدا کنید. حتما برای ادامه تحصیلتان تلاش کنید. تحصیل می‌تواند به شما در رسیدن به استقلال و اعتماد به نفس کمک کند. سعی کنید به فعالیت‌هایی که برایتان لذت‌بخش هستند، بپردازید. خواب کافی، تغذیه مناسب و ورزش منظم می‌تواند به بهبود وضعیت روحی و کاهش استرس کمک کند.


- اتصال با دیگران: سعی کنید با دوستان و افرادی از خانواده‌‌تان که از شما حمایت می‌کنند، در ارتباط باشید. پیدا کردن یک شبکه حمایتی قوی می‌تواند به شما کمک کند تا احساس تنهایی کمتری داشته باشید. پیوستن به گروه‌های حمایتی می‌تواند به شما کمک کند احساس کنید که تنها نیستید.


کاربر ارجمند، به یاد داشته باشید که شما ارزش زیادی دارید و لایق زندگی شاد و سالمی هستید. با وجود سختی‌های زندگی، امید وجود دارد و شما می‌توانید بر مشکلات خود غلبه کنید. لطفا از کمک گرفتن از متخصصان و مراجعه حضوری به یک روانشناس یا مشاور درنگ نکنید. این اولین و مهم‌ترین قدم برای بهبود وضعیت شماست. موفق باشید



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.