ناشناس
در مواجهه با عدم مسئولیت پذیری شوهرم چکار کنم؟
سلام وقت بخیر زنی هستم ۴۲ ساله و شاغل که مدت زمان ۲۲ سال است ازدواج کرده ام و یک فرزند ۱۶ ساله دختر نیز دارم . مدت ۱۱ سال هم هست که کار می کنم. از ابتدا که ازدواج کردم شوهرم به من نفقه درست و حسابی پرداخت نکرده و اکثرا خودش مدیریت کرده و متاسفانه من بدلیل عدم استقلال حداقلی و مشکلات مالی و همچنین با توجه به اینکه تحصیل کرده بودم خودم دست بکار شدم و ابن مسئله نیز دستاویزی شد برای بی مسئولیتی ها و منفعل تر شدن شوهرم. در اکثر تصمیم گیری های مهم و مالی همیشه خودش تصمیم گرفته و به نظر من اهمیت چندانی نداده و متاسفانه به دلیل تصمیم غلط ایشون در مورد فروش خانه و سرمایه گذاری در بورس همان یک خانه را هم از دست داده ایم. سالهاست دارم خرج خانه را میدهم و ایشان فقط کرایه خانه را متحمل شده اند.خرج خانه و کلاسهای دخترم و پوشاک و ... همه بر گردن من است. سه بار هم بدلیل دعوا به دلیل بداخلاقی های ایشان که دلیل اصلی اش ضعفو تنبلی ایشان و نتیجتا عدم داشتن کار مناسب و در شان ایشان است در طی این مدت یعنی از زمانی که ۱۸ سال سابقه ازدواج داشتم تا این اواخر به حالت قهر به خانه پدر رفته ام و نهایتا به دلیل اینکه نگران فرزندم بودم که آسیب نبیند و چرب زبانی های ایشان مجددا برگشته ام ولی این اواخر نیز باز هم ایشان به خاطر اختلاف با بنده عنوان کردن من تلاش کردم مشکلات را حل کنم نشد و من نمی توانم می تونی دنبال زندگی ات بروی و اقعیت این است دیگر اصلا هیچ علاقه ای نسبت به ایشان در وجودم حس نمیکنم و از ضعیف بودن های ایشان خسته شده ام ،می خواستم ببینم بهترین تصمیم برای اینکه دخترم آسیب کمتری ببیند چیست
مشاور: فاطمه ترکاشوند
با سلام و احترام. در شرایطی که شما توصیف کردهاید، تصمیمگیری برای آینده نیازمند تحلیل دقیق جوانب مختلف است تا هم شما و هم دخترتان آسیب کمتری ببینید. در اینجا چند راهکار و توصیه وجود دارد:
1. گفتگو و مشاوره حرفهای
- مشاوره خانوادگی: پیش از هر تصمیم قطعی، مشاوره گرفتن از یک مشاور خانواده میتواند مفید باشد. مشاور میتواند به شما کمک کند تا به درک بهتری از مشکلات موجود برسید و شاید راهحلهای جدیدی ارائه دهد که تا به حال به آن فکر نکردهاید.
- گفتگوی صریح با همسر: با همسرتان بهطور صریح درباره احساساتتان صحبت کنید. بیان کنید که خستگی و ناامیدی شما به نقطهای رسیده که نمیتوانید ادامه دهید. ممکن است او نیاز به درک بهتر شرایط و احساسات شما داشته باشد. در این مکالمه، به نیازهای مالی، عاطفی و روانی خود اشاره کنید و از او بخواهید که بهطور مشخص تغییراتی در رفتار و مسئولیتپذیریاش ایجاد کند.
2. توجه به سلامت روانی و عاطفی دخترتان:
- ارتباط عاطفی با دختر: با دخترتان درباره شرایط خانواده بهصورت متعادل و بدون تخریب پدر صحبت کنید. او اکنون در سنی است که به درک بهتری از مسائل خانوادگی رسیده و شما باید اطمینان حاصل کنید که او احساس تنهایی و اضطراب نمیکند. به او فضایی بدهید که بتواند احساساتش را درباره شرایط خانوادگی بیان کند.
- مشاوره برای دختر: ممکن است شرایط خانوادگی بر روحیه دخترتان تأثیر گذاشته باشد. در صورتی که او نشانههایی از استرس، اضطراب یا نگرانی نشان میدهد، مراجعه به یک مشاور نوجوان میتواند کمککننده باشد.
3. تصمیمگیری درباره ادامه یا قطع رابطه:
- ارزیابی وضعیت مالی و استقلال: از آنجایی که شما در حال حاضر شاغل هستید و بخش بزرگی از مسئولیتهای مالی بر دوش شماست، شما توانایی استقلال اقتصادی را دارید. اگر تصمیم به جدایی بگیرید، بررسی کنید که آیا توانایی مدیریت مالی و حمایت عاطفی از دخترتان را دارید یا خیر. در این صورت میتوانید بهصورت منطقیتر برای آینده خود و دخترتان برنامهریزی کنید.
- نگاه به بلندمدت: اگر احساس میکنید که دیگر علاقه و احترامی نسبت به همسرتان ندارید و رابطهتان آسیب بیشتری به شما و دخترتان وارد میکند، ممکن است جدایی یکی از گزینهها باشد. در این صورت، مشورت با یک وکیل خانواده برای اطلاع از حقوق قانونی خود و برنامهریزی برای مراحل بعدی ضروری است.
4.حفظ آرامش در روند تصمیمگیری:
- صبوری و دقت: تصمیم به جدایی یا ادامه زندگی، تصمیم بزرگی است که باید با دقت و پس از ارزیابی همه جوانب گرفته شود. عجله در تصمیمگیری ممکن است باعث ایجاد پشیمانی شود، بنابراین بهتر است زمان کافی برای بررسی شرایط به خودتان بدهید.
- حمایت اجتماعی: از حمایتهای خانواده و دوستان نزدیک خود بهره بگیرید. این حمایتها میتواند در روند تصمیمگیری و پس از آن به شما کمک کند. در نهایت، مهمترین نکته این است که شما و دخترتان در این فرآیند احساس امنیت و آرامش کنید. هر تصمیمی که میگیرید باید به بهبود کیفیت زندگی و کاهش آسیبهای عاطفی برای هر دوی شما منجر شود.