ناشناس

چرا میگن خدای ما کامل و بی عیب و نقصه؟

میخواستم بدونم چرا میگن خدای ما کامل و بی عیب و نقصه؟! چجوری میتونین ثابت کنین که خدا بهترینه و اگر هم در ارتباط گرفتن با اون برای ما انسان ها محدودیت وجود داره دلیل بر اینکه خدا ایرادی داره نمیشه؟
جمعه، 13 مهر 1403
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: قربان منتظمی
موارد بیشتر برای شما

ناشناس

چرا میگن خدای ما کامل و بی عیب و نقصه؟

ناشناس ( تحصیلات : راهنمایی ، 16 ساله )

میخواستم بدونم چرا میگن خدای ما کامل و بی عیب و نقصه؟! چجوری میتونین ثابت کنین که خدا بهترینه و اگر هم در ارتباط گرفتن با اون برای ما انسان ها محدودیت وجود داره دلیل بر اینکه خدا ایرادی داره نمیشه؟


مشاور: قربان منتظمی

سلام. با تشکر از مراجعه شما به سایت راسخون و عذرخواهی بابت تاخیر در پاسخگویی به دلیل وجود مشکلات فنی؛

سلام دوست عزیز! سوال خیلی خوبی پرسیدی. خیلی از آدم‌ها در مورد این موضوع فکر می‌کنن. سوال شما دارای پاسخ های متعددی است که فقط در اینجا یک موردش را با مثال ساده بیان می کنیم تا بیشتر قابل فهم باشد.
 

بخش اول: چرا خدا کامل و بی‌عیب و نقص است؟

شما وقتی می‌گویید خدا وجود دارد، یعنی او خالق همه چیز است. یعنی او آسمان‌ها، زمین، همه موجودات زنده و حتی قوانین طبیعت را آفریده است. حالا اگر بگوییم که خدا ممکن است نقصی داشته باشد، یعنی داریم می‌گوییم که شاید او نتوانسته باشد همه چیز را به بهترین شکل ممکن خلق کند. یعنی شاید اشتباهی کرده باشد یا چیزی را فراموش کرده باشد.

این با چیزی که ما در مورد خدا می‌دانیم، تناقض دارد. ما خدا را به عنوان موجودی کامل و بی‌نقص می‌شناسیم. کسی که همه چیز را می‌داند، همه جا هست و همه کار می‌تواند انجام دهد. اگر خدا نقصی داشت، دیگر خدا نبود.

پس وقتی ما خدا را قبول داریم، در واقع داریم می‌گوییم که:
خدا خالق همه چیز است: وقتی می‌گوییم خدا همه چیز را آفریده، یعنی او کامل‌ترین و قدرتمندترین موجود است.
 

خدا بی‌نیاز است: برخلاف ما انسان‌ها که به چیزهای زیادی نیاز داریم، خدا به هیچ چیز نیاز ندارد. او کامل و خودکفاست.
 

خدا همه چیز را می‌داند: خدا از همه چیز آگاه است و هیچ چیزی از او پنهان نیست.
 

اگر خدا نقصی داشت، دیگر خدا نبود: اگر خدا نقصی داشت، یعنی او کامل نیست و نمی‌تواند همه چیز را خلق کند.

مثال اول:

تصور کن یک نقاش بسیار ماهر هستی. این نقاش آن قدر ماهر است که می‌تواند هر چیزی را که تصور کنی، روی بوم نقاشی بکشد. حالا تصور کن کسی به این نقاش بگوید: "تو خیلی خوب نقاشی می‌کشی، اما مطمئن نیستم که تو بتونی یه نقاشی بی‌نقص بکشی." این حرف چه معنی می‌دهد؟ یعنی این شخص شک دارد که این نقاش توانایی خلق یک اثر کامل و بی‌عیب را دارد. خدا هم مثل این نقاش ماهر است، اما خیلی بزرگ‌تر و قدرتمندتر.

مثال دوم:

تصور کن یک نقاش خیلی ماهر هست. اون یه نقاشی قشنگ می‌کشه. حالا، این نقاشی به رنگ‌ها و قلم‌مو و کاغذ نیاز داره تا کشیده بشه، درسته؟ اما خود نقاش به این چیزا نیاز نداره. اون با ذهنش و مهارتش نقاشی رو می‌کشه. خدا هم مثل اون نقاش خیلی ماهره، اما خیلی بزرگ‌تر و قدرتمندتر. خدا همه چیز رو بدون هیچ کمکی آفریده. پس نیازی به هیچ چیز نداره.

وقتی کسی به هیچ چیز نیاز نداشته باشه، یعنی کامل و بی‌نقصه. اگه خدا حتی به یه چیز کوچولو هم نیاز داشت، دیگه خدا نبود. چون خدا باید همه چیز رو بتونه انجام بده و به هیچ چیز وابسته نباشه.

حالا تو خودت فکر کن. اگه یه بازی کامپیوتری بسازی، اون بازی به کامپیوتر و برنامه‌نویس نیاز داره تا ساخته بشه، درسته؟ اما خود کامپیوتر یا برنامه‌نویس نیازی به اون بازی ندارن. خدا هم مثل اون برنامه‌نویس خیلی بزرگ و قدرتمنده.

حالا تو به من بگو: اگه کسی همه چیز رو بدون هیچ کمکی بسازه، آیا ممکنه اون شخص اشتباه کنه یا کار ناقصی انجام بده؟ یا اینکه اگه کسی به هیچ چیز نیاز نداشته باشه، آیا ممکنه اون شخص ضعیف باشه؟

خداوند چون به هیچ چیز نیاز نداره و همه چیز رو خودش آفریده، پس کامل و بی‌نقصه. این یعنی خدا همه چیز رو می‌دونه و همه کارها رو می‌تونه انجام بده.

بخش دوم: اگر خدا بهترین هست چرا ارتباط با او محدود است؟

دوست عزیز، خدا موجودی بی‌نهایت است نه محدود بلکه ما انسان‌ها موجوداتی محدود هستیم، این محدودیت از طرف ما است نه خدا، همین تفاوت باعث می‌شود که درک ما از خدا محدود باشد. لذا بحاطر این محدودیت ها است که فکر می کنیم ارتباط با خدا یا کم است یا ممکن نیست، ولی خدا راه های ارتباط را به ما توسط قرآن و اهل بیت علیهم السلام بیان کرده است.
 

به بیان ساده تر:

چرا نمی‌تونیم خدا رو کامل درک کنیم؟

تصور کن داری با یه دوست جدید آشنا می‌شی که خیلی چیزها درباره خودش بهت نگفته، تو سعی می‌کنی اونو بهتر بشناسی، اما چون همه چیز رو در موردش نمی‌دونی، ممکنه بعضی وقتا اونطوری که هست، تصورش نکنی.

ارتباط ما با خدا هم این جوریه. خدا خیلی بزرگتر و قدرتمندتر از ماست و ما نمی‌تونیم همه چیز رو درباره اون بدونیم. انگار یه اقیانوس بزرگی هست که ما فقط یه قطره کوچیک از اونو می‌بینیم.

اصلا چرا این محدودیت‌ها برای انسانها  وجود داره؟

آزمایش: یکی از دلایل این محدودیت‌ها اینه که خدا میخواد ما رو آزمایش کنه و ببینه که چقدر بهش ایمان داریم.
 

رشد معنوی: این محدودیت‌ها به ما کمک می‌کنه که بیشتر تلاش کنیم تا به خدا نزدیک بشیم و رشد معنوی پیدا کنیم.
 

احترام به آزادی انسان: خدا به ما آزادی داده تا خودمون تصمیم بگیریم که بهش ایمان بیاریم یا نه.
 

به بیان ساده تر خدا می‌خواد ما خودمون تلاش کنیم تا بهش نزدیک بشیم. انگار یه بازیه که خدا بهمون داده و می‌خواد ببینیم چقدر بهش علاقه داریم. وقتی برای شناخت خدا تلاش می‌کنیم، بیشتر بهش نزدیک می‌شیم و قلبمون پاک‌تر میشه.

آیا این محدودیت‌ها با کامل بودن خدا در تضاد است؟

خیر، اصلا. این محدودیت‌ها به دلیل ماهیت متفاوتی که ما و خدا داریم، وجود داره. خدا کامل و بی‌نقصه، اما ما محدود هستیم. این محدودیت‌ها به معنای نقص در خدا نیست، بلکه نشون می‌دهره که ما موجوداتی محدود هستیم.

پس ارتباط با خدا چطور ممکنه؟

با وجود این محدودیت‌ها، ما می‌تونیم با خدا ارتباط برقرار کنیم. مثلاً:
 

دعا: دعا کردن یکی از راه‌های ارتباط با خداست. وقتی دعا می‌کنیم، احساس نزدیکی بیشتری به خدا پیدا می‌کنیم.
 

عبادت: عبادت کردن مثل نماز خواندن، روزه گرفتن و... هم یکی دیگه از راه‌های ارتباط با خداست.
 

کارهای نیک: انجام کارهای خوب و کمک به دیگران هم باعث میشه که به خدا نزدیک‌تر بشیم.
 

مهم‌ترین چیز اینه که ما با قلبی پاک و صادق به خدا نزدیک بشیم. خدا به نیّت ما نگاه می‌کنه، نه به ظاهر کارمون.



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.