کودکي را به فرزند خواندگي پذيرفتهام. آيا لازم است اين مسأله را به او بگويم؟
کودکي را به فرزند خواندگي پذيرفتهام. آيا لازم است اين مسأله را به او بگويم؟
مشاور: نيـــــــــــايـــــــــش
ج: بله، او را آگاه کنيد؛ زيرا دير يا زود از کسي ميشنود و کشف ناگهاني مسأله برايش هولناک است و امنيت خاطر او را به خطر مياندازد. افزون بر اين، وقتي بين ويژگيهاي شخصيتي خود که از والدين اصلياش به ارث برده و شما، تفاوتهاي چشمگيري را ميبيند، ممکن است دچار اضطراب شود. براي طرح اين مسأله، حساب شده عمل کنيد؛ بدين گونه که موضوع را در حضور کودک، آشکارا با نزديکان در ميان بگذاريد و او را فرزند خواندهي خود معرفي کنيد. از پچ پچ کردن و مخفي کاري بپرهيزيد. با اين برخورد، کودک به طور طبيعي از شما خواهد پرسيد: فرزند خوانده يعني چه؟ پاسخ خود را در قالب داستاني زيبا و جالب بيان کنيد: آرزوي دختري )پسري( را داشتم که عاشقش باشم. روزي به مؤسسهاي رفتم که کودکان فراواني در آن جا بودند. با خانم )آقاي( مسؤول مؤسسه صحبت کردم و از او خواستم کودکي را برايم بياورد که )ويژگيهاي فرزند خواندهي خود را بيان کنيد( باشد. بعد از چند لحظه رفت و کودکي زيبا و خوب را آورد که تو همان بودي و من از اين که تو را به دست آورده بودم، خوشحال بودم و تصميم گرفتم بزرگت کنم و تا آخر عمر دوستت داشته باشم. اين داستان، بر نکات مثبت فرزند خواندگي تأکيد ميکند و کودک از شنيدن پي در پي آن خوشحال ميشود. اين موضوع )فرزند خواندگي( را مدام تکرار نکنيد؛ زيرا برايش اين پرسش مطرح ميشود که مگر فرزند خواندگي چه اشکالي دارد. تأکيد بيش از حد کلامي بر عشق و محبت به فرزند خوانده جالب نيست. بکوشيد محبت خود را در عمل به او ثابت کنيد. اگر فرزند خواندهي شما پرسيد: چرا مادر نداشتهام؟ در صورت تصادف والدين، مسأله را به او بگوييد و اگر او را رها ساخته، بگوييد: نميدانم چرا نتوانسته از تو مراقبت کند؛ اما ترديد ندارم که تو را دوست داشته است. هرگز به او نگوييد که مادرش او را نميخواسته؛ زيرا اعتمادش از همهي مادران سلب ميشود. براي تنبيه او، هرگز به رها کردنش تهديد نکنيد. اين تنبيه هراس عجيبي در او ايجاد ميکند؛ دلهره از اين که نکند شما هم مانند مادرش او را رها کنيد.