با سلام وخسته نباشید پسری 22 ساله هستم شاغل در آموزش و پرورش از لحاظ مادی هیچ مشکلی ندارم توی خونه...
با سلام وخسته نباشید
پسری 22 ساله هستم شاغل در آموزش و پرورش
از لحاظ مادی هیچ مشکلی ندارم
توی خونه با پدر و مادر و خواهرم همیشه به نحوی درگیری دارم.
به گونه ای که بعضی اوقات به خاطر فشار بیش از حد روحی از لحاظ خورد و خوراک تحت تاثیر قرار میگیرم. مشکل اصلی من با خانواده در این است که به نظر من خانواده به من هنوز اعتماد ندارند در صورتی که من هیچ گونه دوستان مورد دار و ... ندارم و نداشته ام .
با اینکه 22 ساله ام هنوز بمانند بچه ای 7 یا 8 ساله برخورد میکنند. در مکانی مهمانی بودیم برای شب قرار شد اونجا بخوابیم. آخر شب مادرم اومد گفت جواد دستشویی رفتی. من باید چی میگفتم جلوی جمع. یکی به مادرم گفت مگه پوشک نگرفتی براش.از اینجور موارد زیاد هست.
با شب بیرون رفتن من خیلی مخالف هستند. در صورتی که من کلا 3 تا دوست بیشتر ندارم و هر سه را میشناسند.
حال با این اوصاف پیشنهاد ازدواج به من کرده اند. خودم به شخصا از مسئولیت بسیار سنگین ازدواج میترسم. از سوئی ازدواج را راه حلی برای فرار از فشار روحی و روانی داخل خانواده میدانم.
نظر شما در این مورد چیست؟
آیا ازدواج کردن برای فراری از فشارهای خانواده راه حل خوبی است؟
مشاور: hassan najafi
دوست گرامي ما سوال شما قبلا پاسخ داديم شما طبق همان رفتار كنيد . البته ازدواج مي تواند شما را تا حدود زيادي مستقل كند . موفق باشيد .