عقیله
بسمه تعالی برای شروع محاسبه نفس چه قدمهایی را باید برداشت؟
بسمه تعالی
برای شروع محاسبه نفس چه قدمهایی را باید برداشت؟
از کجا آغاز کنیم؟ پس از بیان و درک ضرورت و اهمیت تزکیه نفس به عنوان یک تکلیف و جهاد عظیم برای مسلمانان و به ویژه روانشناسان مسلمان ، این سؤال اساسی مطرح می شود که از کجا آغاز کنیم و چگونه این راه نجات و رستگاری را دنبال کنیم؟ در زیر به برخی از توصیه های حضرت امام (ره) در این زمینه اشاره می شود. 1- یقظه و بیداری "اول منزل از منازل انسانیت منزل یقظه و بیداری است، چنانچه مشایخ اهل سلوک در منازل سالکان بیان فرموده اند. آنچه لازم است بیان شود این است که انسان تا تنبه پیدا نکند که مسافر است و لازم است از برای او سیر و دارای مقصد است و باید به طرف آن مقصد ناچار حرکت کند و حصول مقصد ممکن است، "عزم" برای او حاصل نشود و دارای "اراده" نگردد (چهل حدیث، صفحه 174) . 2- نیت خالص "ای عزیز، علاج، در این است که انسان که می خواهد علمش الهی باشد وارد هر علمی که شد مجاهده کند و با هر ریاضت و جدیتی شده قصد خود را تخلیص کند. سرمایه نجات و سرچشمه فیوضات، تخلیص نیت و نیت خالص است. . . در حدیث وارد است که کسی که اخلاص ورزد از برای خدا چهل "صباح"، جاری گردد چشمه های حکمت از قلبش به زبانش. "اخلاص چهل روزه این است آثار و فوایدش، پس شما که چهل سال یا بیشتر در جمع اصطلاحات و مفاهیم در هر علمی کوشیدید و خود را علامه در علوم می دانید، و در قلب خود اثری از حکمت و در لسان خود قطره ای از آن نمی بینید، بدانید تحصیل و زحمتتان با قدم اخلاص نبوده، بلکه برای شیطان و هوای نفس کوشش کردید. پس اکنون که دیدید از این علوم کیفیت و حالی حاصل نشد، چندی برای تجربه هم باشد به اخلاص نیت و تصفیه قلب از کدورات و رذایل بپردازید، اگر از آن اثری دیدید آن وقت بیشتر تعقیب کنید (چهل حدیث، صفحه 394) . "پس ای عزیز، در کارهای خود دقیق شو و از نفس خود در هر عمل حساب بکش و او را در برابر هر پیش آمدی استنطاق کن که آیا اقدامش در خیرات و امور شریفه برای چیست؟ می خواهد برای خدا مسئله بفهمد یا بگوید یا می خواهد خود را از اهل آن قلمداد کند؟ چرا سفر زیارتی که رفته با هر وسیله است به مردم می فهماند؟ چرا صدقاتی را که در خفا می دهد راضی نمی شود که کسی از او مطلع نشود؟ "ملتفت باش که در مناظره با نفس گول شیطنت او را نخورده باشی و عمل ریایی را با صورت مقدس به خوردت ندهد. "اگر ما بنده مخلص خدائیم چرا شیطان در ما این قدر تصرف دارد. اگر شما مخلصید، چرا چشمه های حکمت از قلب شما به زبان جاری نشده؟ پس بدان اعمال ما برای خدا نیست و خودمان هم ملتفت نیستیم و درد بیدرمان همین جاست (چهل حدیث صفحه 51 - 50) . 3- سپاس نعمت های بیکران الهی "از اموری که انسان را معاونت کامل می نماید در مجاهده با نفس و شیطان، و باید انسان سالک مجاهد خیلی مواظب آن باشد، تذکر است. بدان که از امور فطریه که هر انسان فطرتا بدان حکم می کند، احترام منعم است. و هرکس در کتاب ذات خود اگر تاملی کند، می بیند که مسطور است که باید از کسی که به انسان نعمتی داد، احترام کند. و معلوم است، هرچه نعمت بزرگتر باشد، و منعم در آن انعام بی غرضتر باشد، احترامش در نظر فطرت لازمتر و بیشتر است. "مثلا اگر دکتری شما را از کوری نجات داد، فطرتا او را احترام می کنید و اگر از مرگ نجات داد، بیشتر احترام می کنید. اکنون ملاحظه کن نعمت های ظاهره و باطنه که مالک الملوک، جل شانه، به ما رحمت کرده، که اگر جن و انس بخواهند یکی از آن ها را به ما بدهند، نمی توانند و ما از آن غفلت داریم. . . "همین طور قدری متذکر شو سایر نعم الهی را از قبیل صحت بدن. . . و قوای باطنه از قبیل خیال، و وهم و عقل و غیر آن، که هر یک منافعی دارد، که حد ندارد. تمام این ها را مالک الملوک به ما عنایت فرموده، بدون این که از او بخواهیم، و بدون این که بر ما منتی تحمیل فرماید. و به این ها نیز اکتفا نفرموده، و انبیاء و پیغمبران فرستاده و کتبی فرو فرستاده و راه سعادت و شقاوت. . . را به ما نموده. . . بدون این که به طاعت و عبادت ما احتیاجی داشته باشد، یا به حال او طاعت و معصیت ما فرقی کند. فقط از برای نفع خود ما، امر و نهی فرموده. بعد از تذکر این نعمت ها، و هزاران نعمتهای دیگر، که حقیقتا از شمردن کل آن تمام بشر عاجز است، چه برسد به جزئیات آن، آیا در فطرت شما احترام همچو منعمی لازم است؟ و آیا خیانت نمودن به همچو ولی نعمتی از نظر عقل چه حالی دارد؟ (چهل حدیث، صفحه 11 - 10) . 4- دوران جوانی زمانی مناسب "هر قدر در جوانی انسان مهذب شد، شد. اگر در جوانی خدای نخواسته مهذب نشد، بسیار مشکل است که در زمان کهولت و پیری که اراده ضعیف است، و دشمن قوی. اراده انسان ضعیف می شود، و جنود ابلیس در باطن انسان قوی، ممکن نیست دیگر آن وقت، اگر هم ممکن باشد، بسیار مشکل است. از حالا به فکر باشید، از جوانی به فکر باشید، الان هر قدمی که شما بر می دارید رو به قبر است. . . فکر این مطلب را بکنید که قضیه نزدیک شدن به مرگ است، و هیچکس هم سند به شما نداده است که 120 سال عمر می کنید. . . هیچ کس سندی ندارد. ممکن است همین حالا خدای نخواسته، سندی نیست. باید فکر کنید، باید در این مطالب تامل کنید، مراقبه کنید. اخلاق خودتان را مهذب کنید، مهذب تر کنید انشاءالله (صحیفه نور، جلد1، صفحه 125) . 5- توجه به نقطه ضعف های خود "بی عیب ما نداریم در دنیا و ما باید همیشه توجه مان به آن عیوب خودمان باشد. . . و انسان که بخواهد برای خدا کار بکند و به مقام انسانیت برسد، باید همیشه دنبال این باشد که ببیند چه عیبی دارد. دنبال این نباشد که ببنید چه حسنی دارد، برای این که دنبال این که چه عیبی دارد، می شود که انسان در صدد رفع آن برآید، و دنبال این که چه حسنی دارد، پرده می شود در چشم انسان، و نمی تواند عیوب خودش را ببیند (صحیفه نور، جلد 17، صفحه 161) . موانع تزکیه نفس اکنون که به برخی از عوامل تزکیه نفس از دیدگاه امام خمینی (ره) ، اشاره شد، بهتر است به موانع تزکیه و تهذیب نفس نیز، از دیدگاه ایشان، نظری شود. به امید این که روشنگری بیشتری در موضوع بحث حاصل شود. 1- رجاء سعه وقت "از موانع بزرگ یقظه و بیداری که اسباب نسیان مقصد و نسیان لزوم سیر شود، و اراده و عزم را در انسان می میراند، آن است که انسان گمان کند، وقت برای سیر، وسیع است. و این حال طول امل، و درازی رجاء، و ظن بقاء، و امید حیات، و رجاء سعه وقت، انسان را از اصل مقصد، که آخرت است، و لزوم سیر به سوی او، و لزوم اخذ رفیق، و زاد طریق، باز می دارد و انسان به کلی آخرت را فراموش می کند، و مقصد از یاد انسان می رود (چهل حدیث، صفحه 176) . 2- حب دنیا "همه خطاها از حب دنیا است. از حب شهرت است. این حب را از دل خود بیرون کنید. بمیرانید این حب را و زنده شوید، به زندگانی اسلام (صحیفه نور، جلد 5، صفحه 166) . 3- انکار مقامات "بدترین خارهای طریق کمال و وصول به مقامات معنویه، . . . انکار مقامات و مدارج غیبیه معنویه است، که این انکار روح شوق را می میراند. . . و آتش عشق را خاموش می کند، و انسان را از طلب بازمی دارد (چهل حدیث صفحه 507) . "ای عزیز، اولیا را به خود قیاس مکن، و قلوب انبیاء و اهل معارف را، گمان مکن مثل قلوب ماست. دل های ما غبار توجه به دنیا و مشتهیات آن را دارد و آلودگی در شهوات، نمی گذارد مرآت تجلیات حق شود، و مورد جلوه محبوب گردد (چهل حدیث، صفحه 455) . "آنچه مهم است، برای امثال ما، آن است که اکنون که محرومیم از مقامات اولیا، انکار آن ها را هم نکنیم، و تسلیم باشیم که تسلیم امر اولیا خیلی فایده دارد، و انکار خیلی مضر است (چهل حدیث، صفحه 437) . 4- علم بدون ایمان "من چندان عقیده به علم فقط ندارم، و علمی که ایمان نیاورد، حجاب اکبر می دانم (چهل حدیث، صفحه 457) . 5- دعوا و مجادله "دعواهای ما دعوائی نیست که برای خدا باشد. . . همه ما از گوشمان بیرون کنیم که دعوای ما برای خداست، ما برای مصالح اسلامی دعوا می کنیم. . . دعوای من و شما، و همه کسانی که دعوا می کنند همه برای خودشان است (صحیفه نور، جلد 14، صفحه 245) . 6- لذت های دنیوی "بدان که نفس در هر حظی که از این عالم می برد، در قلب اثری از آن واقع می شود، که آن تاثر از ملک و طبیعت است و سبب تعلق آن است به دنیا. و التذاذات، هرچه بیشتر باشد، قلب از آن بیشتر تاثر پیدا می کند، و تعلق و حبش بیشتر می گردد، تا آن که تمام وجهه قلب به دنیا و زخارف آن گردد. و این، منشا مفاسد بسیاری است. تمام خطاهای انسان، و گرفتاری به معاصی، و سیئات برای همین محبت و علاقه است (چهل حدیث، صفحه 123) . راه های تزکیه نفس 1- صراط مستقیم "صراط مستقیم، آن صراطی است، که یک طرفش اینجاست، و یک طرفش خداست. مستقیم، راه صاف است. هر انحرافی از هر طرف، انحرافی است که انسان را از راهش بازمی دارد. و می کشدش به طرف ظلمت ها (صحیفه نور، جلد 12، صفحه 126) . 2- مراقبه "باید خودتان، مراقبت خودتان را بکنید، و وادار کنید کسانی از شما مراقبت کنند. باید همیشه انسان مراقب خود باشد. می خواهد نماز بخواند، مراقبت کند از نمازش، که مبادا دست او در کار باشد، دست نفس اماره در کار باشد. . . همه باید از خودشان مراقبت کنند (صحیفه نور، جلد 16، صفحه 175) . 3- محاسبه "محاسبه یکی از اموری است که در سیر انسانی باید باشد که در آخر شب فکر کند به این که تو امروز که با این آقا اختلاف داری. . . ریشه اش چیست؟ برای خداست؟ این عیبی که شما در او می گوئید در خودتان نیست؟ این چیزی را که در دیگران بزرگ می شمارید، و در خودتان هرچه می توانید کوچکش می کنید، و پرده پوشی می کنید، این عمل شیطانی نیست؟ (صحیفه نور، جلد 18، صفحه 47) . "هرکس که می خواهد صحبت کند، باید توجه کند که چه می خواهد بگوید، آیا در این چیز رضای خدا هست، آیا دعوت به خودش هست، یا دعوت به خدا، بعد هم که صحبت کرد بنشیند که آیا این صحبت برای این بود، یا برای آن. این راهی است برای سیر انسان به خدا که مراقبت کند از خودش، و بعد از مراقبت، محاسبه نماید. 4- احساس در محضر خداوند بودن دائمی کردن نام و یاد خداوند در اندیشه و اعمال، و احساس حضور در محضر خداوند، می تواند بسیار راهگشا و مفید باشد، و بارها مورد تاکید امام خمینی (ره) قرار گرفته است. به عنوان نمونه مراجعه کنید به سخن معروف ایشان: "عالم محضر خداست. در محضر خدا معصیت نکنید". موفق باشید.