با سلام دختر خاله ام عاشق برادرم شده است (از 15 سالگی عاشق شده و الان 27 سال دارد) با وجود اینکه 3 سال...

با سلام دختر خاله ام عاشق برادرم شده است (از 15 سالگی عاشق شده و الان 27 سال دارد) با وجود اینکه 3 سال پیش با برادرم مطرح کرد و پس از مدتی صحبت کردن برادرم پاسخ منفی به او داد اما همچنان در عشق خود پافشاری میکند و از طرفی من رازدار او هستم. گاهی واقعا احساس میکنم که باید برادرم را مجاب میکردم اما اجازه دادم که خودش تصمیم بگیرد تا بعدها درصورت بروز مشکل مرا مقصر نداند. از طرفی هروقت که دخترخاله ام را میبینم و آب شدن او را میبینم حس میکنم اگر برای او اتفاقی بیفتد من مقصرم. بین 2 راهی گیر کرده ام. دخترخاله ام تمام خواستگارانش را فقط به خاطر او رد میکند و میگوید نمیخواهد با فکر او با کس دیگری زندگی کند چرا که این کار را خیانت میداند و کم کم سنش هم بالاتر میرود. هر گاه که مرا میبیند حرفهای تکراری اش راجع به برادرم مرا خسته میکند. اصلا شاد نیست و فقط گذران زندگی میکند. در رابطه با او و در رابطه با خودم و روابط بینمان چه کنم. راستش را بخواهید دیگر از دست حرفهایش خسته شدم و نمیخواهم او را ببینم. اما دلم برایش میسوزد چون تنها رازدارش منم. چه کنم؟
پنجشنبه، 16 دی 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

با سلام دختر خاله ام عاشق برادرم شده است (از 15 سالگی عاشق شده و الان 27 سال دارد) با وجود اینکه 3 سال...

( تحصیلات : فوق لیسانس ، 27 ساله )

با سلام
دختر خاله ام عاشق برادرم شده است (از 15 سالگی عاشق شده و الان 27 سال دارد) با وجود اینکه 3 سال پیش با برادرم مطرح کرد و پس از مدتی صحبت کردن برادرم پاسخ منفی به او داد اما همچنان در عشق خود پافشاری میکند و از طرفی من رازدار او هستم. گاهی واقعا احساس میکنم که باید برادرم را مجاب میکردم اما اجازه دادم که خودش تصمیم بگیرد تا بعدها درصورت بروز مشکل مرا مقصر نداند. از طرفی هروقت که دخترخاله ام را میبینم و آب شدن او را میبینم حس میکنم اگر برای او اتفاقی بیفتد من مقصرم. بین 2 راهی گیر کرده ام. دخترخاله ام تمام خواستگارانش را فقط به خاطر او رد میکند و میگوید نمیخواهد با فکر او با کس دیگری زندگی کند چرا که این کار را خیانت میداند و کم کم سنش هم بالاتر میرود. هر گاه که مرا میبیند حرفهای تکراری اش راجع به برادرم مرا خسته میکند. اصلا شاد نیست و فقط گذران زندگی میکند.
در رابطه با او و در رابطه با خودم و روابط بینمان چه کنم.
راستش را بخواهید دیگر از دست حرفهایش خسته شدم و نمیخواهم او را ببینم. اما دلم برایش میسوزد چون تنها رازدارش منم.
چه کنم؟


مشاور: hassan najafi

خواهر گرامی حتما شما به ایشان بگویید و یا ایشان را به یک مشاوره حضوری ببرید . در چنین صورتی شما نمی توانید با کلام به ایشان کمک کنید مگر اینکه مشاور به صورت حضوری او را مجاب کند . یقینا اجبار برادرتان به صلاح هیچکدام آنها نیست . در ضرب المثلها امده که عشق انسان را کر و کور می کند . پس اگر می خواهید به زندگی و آینده او کمک کنید حتما او را به مشاوره ببرید .



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.