با عرض سلام و خسته نباشید بنده مدتی در اینترنت وبلاگ می نوشتم. قلم نسبتا خوبی هم دارم. دختر خانمی مدتی...
با عرض سلام و خسته نباشید
بنده مدتی در اینترنت وبلاگ می نوشتم. قلم نسبتا خوبی هم دارم. دختر خانمی مدتی وبلاگ من را می خواندند و گهگاه نظر می دادند. بعد از چند ماه، بنده چون دیدم امکان گناه در این رابطه است پیشنهاد دادم که ازدواج موقت کنیم تا رابطه مان به گناه کشیده نشود. ایشان نپذیرفت چون نمی خواست به پدرش بگوید. البته بنده بعد از چند روز متوجه شدم که پیشنهاد معقولی نبوده است و بدون فکر این کار را انجام داده ام. متاسفانه تلقی آن خانم این بود که من به ایشان علاقه مند شده ام و می خواهم با ایشان ازدواج کنم. ولی بینی و بین الله من چنین قصدی نداشتم. بعد از یک ماه از گذشت این موضوع و در حالی که دیگر ارتباط مجازی مان هم تقریبا قطع شده بود، ایشان پیشنهاد دادند که ازدواج کنیم. من با اینکه از ابتدا هیچ احساسی به ایشان نداشتم مقداری از شرایط خود را به ایشان گفتم (از جمله اختلاف سنی مان که 8 سال و نیم بود) و ایشان همه ی آن ها را قبول کردند. من هم جون تا به حال با خانمی رودر رو نشده بودم گفتم که قبول می کنم و قرار شد سال بعدش به خواستگاری بروم. لازم به ذکر است که تمامی این ارتباطات در محیط مجازی بود و من حتی یک بار هم ایشان را ندیده بودم و صدای ایشان را هم نشنیده بودم و ایشان هم همینطو. بعد از حدودا یک هفته از این موضوع، اضطراب شدیدی مرا فرا گرفت. همه اش فکر می کردم که ازدواج اینترنتی شاید به شکست بیانجامد. فکر می کردم که بیخودی خودم را محدود کرده ام و شاید گزینه بهتری هم باشد و ...
از طرفی هم
پشیمان بودم که با او ارتباط داشتم و حسرت دوران قبل را می خوردم.خلاصه یک حس بدی نسبت به ایشان در من ایجاد شد. با یکی از مشاوران آشنا مشورت کردم و رابطه ام را قطع کردم.
البته طرف مقابلم نمی پذیرفت و به من می گفت که خیانتکار هستم و با احساساتش بازی کرده ام. من به واقع قصد خیانت نداشتم ولی نمیدانم چرا از این رابطه پشیمان شده بودم و از این خانم متنفر. هر چه با خودم کلنجار می رفتم نمی توانستم به رابطه ادامه بدهم و از طرفی هم اضطراب داشتم که آدم بدی هستم که رابطه را بدون دلیل به هم زده ام.
الان بعد از گذشت حدود یک سال هنوز احساس گناه دارم. با توجه به اینکه علاقه ای به ایشان ندارم و حتی حس نفرت در من وجود دارد، ولی اگر این حق برای ایشان وجود داشته باشد که من حتما باید به خواستگاری بروم ، حاضرم این کار را بکنم. چون با این کار حداقل وجدانم راحت می شود. لطفا بگویید چگونه از این کارم توبه کنم؟ آیا اینکه با کسی ارتباط برقرار کنی و بعد بی دلیل از او متنفر شوی می توانی رابطه را قطع کنی؟ آیا این خودخواهی نیست؟
خواستم من را در این زمینه یاری کنید. با تشکر
مشاور: hassan najafi
دوست گرامی باید عرض کنم این ارتباط شما از همان اول نباید به این سمت هدایت می شد و به روابط احساسی و عاطفی منجر می شد . این روابط باعث وابستگی عاطفی شما و ایشان شده است و متاسفانه او بیشتر آسیب خواهد دید . اگر واقعا می بینید که ایشان می تواند گزینه مناسبی برای ازوداج باشد خب اقدام کنید اما اگر چنین قصدی ندارید باید هر چه زودتر تکلیف خود را با این ارتباط معلوم کنید . سعی کنید تشریح کنید که در معیارهای ازوداج مناسب نیستید و توافق و تشابهی ندارید . اما اگر واقعا می بینید که می توانید بااو به توافق برسید حتما اقدام کنید . اگر دو دل هستید و شک دارید به مشاوره حضوری بروید و سعی کنید انتخابی درست داشته باشید . به طور کلی در مشاوره های قبل از ازدواج به دختران و پسران گفته می شود که اگر می خواهید زندگی شاد، موفق و سعادتمندی داشته باشید باید در زمینه های مختلفی با طرف مقابل خود همخوانی و توافق داشته باشید. درست است که هیچ دو نفری نمی توانند 100% با یکدیگر توافق داشته باشند اما برای داشتن یک زندگی موفق لازم است همسران حداقل در 70% موارد به یکدیگر شباهت داشته باشند و در مورد اختلافات جزئی با همفکری به یک توافق کلی برسند. از حوزه های تفاهمات همسران می توان به موارد زیر اشاره کرد: الف) حوزه ی اهداف: یعنی دختر و پسر باید بدانند چه می خواهند و به دنبال چه چیزی می گردند. گاهی زن به دنبال آرامش بوده و می خواهد محبوب همسر خویش باشد، تمایل دارد همیشه مورد توجه شوهرش بوده و مرد زندگی او منحصراً به خود او تعلق داشته باشد. اما اگر مرد به دنبال عیاشی و خوش گذرانی باشد هیچ وقت نمی تواند با این زن خوشبخت شود. ب) باورها و اعتقادات زن و مرد باید از لحاظ سیاسی، اجتماعی و مذهبی به یکدیگر نزدیک باشند وگرنه دائماً بگو مگو دارند. ج) دختر و پسر باید از لحاظ ویژگی های شخصیتی به یکدیگر شباهت داشته باشند. زن وسواسی نمی تواند با مرد سالم زندگی کند و یا زن سخاوتمند نمی تواند در کنار مرد خسیس به آرامش برسد. درون گرائی و برون گرائی، هیجان طلبی و هیجان خواهی و ... هم صفاتی است که زن و مرد باید در آن شبیه به یکدیگر باشند. د) الگوهای رفتاری هـ) علائق و سلایق زن و مرد باید در این 5 حوزه حداقل 70% تفاهم داشته باشند.پس با فکر و بررسی تفاهمات خویش را ارزیابی کنید ممکن است شما با ايشان در اموری مشترک باشید اما اگر نمی توانید او را به عنوان همسر بپذیرید نباید تن به این ازدواج بدهید. به هرحال شما باید احساس خوشایندی نسبت به ایشان داشته باشید.