نظر امام سجاد در مورد کار مختار چه بود چرا در فیلم هیچ صحبتی از امام سجاد نمی شود یا اصلا کار مختار مورد...

نظر امام سجاد در مورد کار مختار چه بود چرا در فیلم هیچ صحبتی از امام سجاد نمی شود یا اصلا کار مختار مورد تایید امام بوده یا نه بعضی ها میگویند مختار هدفش به دست گرفت قدرت بوده است آیا درست است؟چرا ابراهیم اشتر از او جدا می شود او که فرد با بصیرتی بود
سه‌شنبه، 20 ارديبهشت 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

نظر امام سجاد در مورد کار مختار چه بود چرا در فیلم هیچ صحبتی از امام سجاد نمی شود یا اصلا کار مختار مورد...

( تحصیلات : لیسانس ، 20 ساله )

نظر امام سجاد در مورد کار مختار چه بود چرا در فیلم هیچ صحبتی از امام سجاد نمی شود یا اصلا کار مختار مورد تایید امام بوده یا نه بعضی ها میگویند مختار هدفش به دست گرفت قدرت بوده است آیا درست است؟چرا ابراهیم اشتر از او جدا می شود او که فرد با بصیرتی بود


با عرض سلام خدمت برادر گرامی! از طرفي آنچه مسلم است اين كه يكي از اهداف قيام مختار خون‏خواهي از قاتلان فرزند پيامبر(ص) بوده است؛ اما تمام عقايد و اهداف او از قيام صحيح بوده يا نه معلوم نيست و شادي امام زين‏العابدين(ع) هم از نتيجه قيام؛ يعني، كشته شدن اشقياي كربلا و قاتلان امام حسين(ع) بوده است واين نمي‏تواند دليل بر خوب بودن شخص مختار و صحت قيام او باشد. البته اين بدين معنا نيست كه مختار شخص بدي بوده و يا قيام او صد در صد باطل بوده است؛بلكه سخن گفتن در مورد مختار مشكل و محل اختلاف است. در اینجا بدنیست برخی روایات تاریخی در باب مختار و قیامش را مختصرا بیان نمایم: مختار سال اول هجري در طائف متولد شد و پدرش « ابو عبيده ثقفي» از صحابه است . مادرش «دومه » بارها درخواب , بشارت داشتن فرزندي شجاع را ديده بود . و اما هنگام ورود« مسلم بن عقيل» به كوفه مختار ميزبان اوست . مختار براي آماده سازي زمينه و سرباز گيري به اطراف كوفه مي رود كه مسلم با مشكلات كوفه روبرو مي شود . بمحض اطلاع مختار به كوفه باز مي گردد . و با گروهي از سربازان « ابن زياد»كه خبر كشته شدن مسلم را ميدهند مي جنگد و فرمانده آن سربازان را ميكشد مختار هنگام واقعه عاشورا در زندان اسير است . بالاخره با تحمل و رنجها و شكنجه ها از زندان آزاد ميشود . بي پروا سخن گفتن او در برابر حكومت ظلم يك خصيصه اخلاقي اوست . مختار در فكر انجام يك كار بنيادي براي حريم ولايت است و به قيام مي انديشد تا زمينه حكومت براي امام سجاد «‌عليه السلام » فراهم شود . مختار هنگام حمله سربازان يزيد به مدينه و مكه كه بعدا واقعه عاشورا اتفاق افتاد درمكه حضور داشت و مبارزه كرد . او براي كسب اجاز از امام سجاد «‌عليه السلام » نزد «محمد بن حنيفه » ( فرزند امام علي «‌عليه السلام » مي رود تا توسط او كسب اجازه كند مختار به سخنراني و روشنگري مردم مي پردازد ولي بار ديگر به زندان مي رود وي از طريق سفارش « عبد اله بن عمر» كه شوهر خواهر اوست ودر دربار نفوذ دارد آزاد مي شود , البته به شرط سوگند و ضمانت از وي او هنگاميكه آزاد شد, گفت : چقدر نادانند ,گمان ميكنند من به اين سوگند پايدار خواهم ماند مختار توانست فرزند مالك اشتر يعني: ابراهيم بن مالك اشتر را نيز همراه خود سازد . در اين زمان در كوفه درگيرهاي درون شهري انجام مي شد كه بالاخره منجر به فتح كوفه گرديد . جالب است بدانيد كه اكثريت آناني كه به مختار پيوسته بودند ايراني بودند . مختار در كوفه به ساماندهي حكومت پرداخت و آماده نبرد با لشكريان شام به فرماندهي عبيد اله بن زياد و منافقان داخلي شد . در نبردي سپاه هزار نفري عبيد اله , سپاه 3 هزار نفري مختار به فرماندهي يزيدبن انس طي دو مرحله نبرد , به پيروزي رسيدند . مختار دنبال انتقام از قاتلان امام حسين «‌عليه السلام » بود . از جمله اين افراد شمر ملعون و حرمله بودند . عمر سعد هم كه از طريق مردمي ارجمند از مختار امان نامه گرفته بود , بالاخره خودش با رفتارش امان نامه را لغو كرد و سرش از بدن جدا شد . عبيد اله بن زياد هم طي نبردي كشته مي شود و سرش را براي مختار مي آورند كه او نيز آن را براي امام سجاد «‌عليه السلام » مي فرستند . مقر حكومت مختار كوفه است و امويان و زبيريان مردم سست ايمان هر روز بيشتر از قبل بر ضد او موضع مي گيرند . مختار لباس رزم مي پوشند و به جنگ به زبيريان ميرود ولي مجبور به عقب نشيني شده و در دار الاماره قريب چهار به ماه محاصره مي شنوند,درحاليكه دشمن مانع رسيدن آب و غذا به آنها بود . بالاخره مختار شجاعانه با 19 نفر از افرادش تصميم به آخرين يورش مي گيرند . او غسل مي كند و با همسرش و داع مي كند و بخود عطر مي زند و در دار الاماره باز مي شود و شهادت را در آغوش ميگيرد در حاليكه نيمه ماه مبارك رمضان سال 67 هجري است و بادهان روزه به سوي مولاي خود مي شتابد. واما در باره قيام حضرت امام سجاد «عليه السلام » و حضرت زينب « سلام الله عليها » : آن دو بزرگوار در نهايت غربت و تنهائي قيامشان را در صبر و بردباري و روشنگري افكار مردم قرار دارند تا اسلام كه به شدت روبه تحريف مي رفت از انحطاط به دور ماند . در اين زمينه بايد اشاره كرد كه در اثر اين روشنگري ها و اين انزواي سياسي مردم به تدريج از حالت بي اعتنائي به خاندان پيامبر در آمدند و معرفي اسلام اصيل از طريق اخلاقي حسنه كه زبانزد خاص و عام بود , ممكن شد. قيام به معناي جهاد و ايجاد نياز به بستر سازي و شرائط خاص اجتماعي دارد كه در زمان امامت چهارم با توجه به حادثه كربلا او سلطه يكجانبه امويها و شهادت بهترين , مردان خدا و سكوت و دنيا طلبي اكثرشيعيان به صلاح نبود و امام در شرايط سخت و خفقان آور در قالب كلام و دعا رسالت امامت را پيش برد . منابع : 1-كتاب , امام در عنيت جامعه , استاد رسول جعفريان مهدي پيشوايي , دوران امام چهارم 2-سيره پيشوايان , مهدي پيشوايي روایت دوم: مختار بن ابي عبيده ثقفي معروف به «كيسان» از مردم طائف بوده و هنگام خلافت عمر، همراه پدر به مدينه رفت. پدرش در واقعه يوم الحجر در عراق به قتل رسيد. مختار به بني هاشم پيوست و هنگام خلافت اميرمؤمنان علي«عليه السلام»، با آن حضرت در عراق به سر مي‏برد و پي از شهادت آن حضرت، در بصره سكونت جست. پس از شهادت امام حسين«عليه السلام» با عبيدالله بن زياد به مخالفت برخاست. ابن زياد وي را تازيانه زد و به زندان افكند. سپس ابن زياد به شفاعت عبدالله بن عمر، شوهر خواهرش، او را به طائف تبعيد كرد و چون در سال 64ق يزيد بمُرد و عبدالله بن زبير به طلب خلافت برخاست، با او بيعت كرد و در برخي جنگهاي او شركت كرد و سپس از وي اجازه گرفت كه به كوفه رود و مردم را به طاعت او بخواند. ابن زبير پذيرفت و او به كوفه رفت و در آن جا مردم را به خوانخواهي امام حسين«عليه السلام» فراخواند. او محمّد حنفيه را امام خود مي‏دانست و در سال 66ق عامل ابن زبير را از كوفه بيرون راند و از قاتلان امام حسين«عليه السلام» هر كه را به دست آورد، به قتل رسانيد و از كوفه تا موصل را به تصرف خود درآورد. عبيدالله زياد از شام با لشكري مامور دفع او شد. در موصل با سپاه مختار به سركردگي ابراهيم بن مالك اشتر بجنگيدند. ابراهيم او را شكست داد و خود ابن زياد را بكشت و سرش را نزد محمّد حنفيه و امام سجاد«عليه السلام» به مدينه فرستاد و گويند كه آن حضرت دعايش كرد. در همين هنگام، كار عبدالله زبير در مكّه بالا گرفت و برادرش، مصعب، را به جنگ مختار فرستاد. مصعب با لشكري گران به كوفه امد و مختار را كشت و سپاهش را تار و مار كرد. موفق و مؤید و پیروز باشید.



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.