با سلام منظور از سرنوشتی که در شب های قدر برای انسان نوشته می شود چیست ؟
با سلام منظور از سرنوشتی که در شب های قدر برای انسان نوشته می شود چیست ؟
مشاور: sayed mojtaba navab
با عرض سلام و آرزوی توفیق درک باقیمانده ماه قرآن خدمت برادر گرامی! «قدر» در لغت به معناي اندازه و اندازهگيري است.1 «تقدير» نيز به معناي اندازهگيري و تعيين است.2 اما معناي اصطلاحي «قدر»، عبارت است از ويژگي هستي و وجود هر چيز و چگونگي آفرينش آن3 به عبارت ديگر، اندازه و محدوده وجودي هر چيز، «قدر» نام دارد.4 بنابر ديدگاه حكمت الهي، در نظام آفرينش، هر چيزي اندازهاي خاص دارد و هيچ چيزي بيحساب و كتاب نيست. جهان حساب و كتاب دارد و بر اساس نظم رياضي تنظيم شده، گذشته، حال و آينده آن با هم ارتباط دارند. استاد مطهري در تعريف قدر ميفرمايد: «... قدر به معناي اندازه و تعيين است... حوادث جهان... از آن جهت كه حدود و اندازه و موقعيت مكاني و زماني آنها تعيين شده است، مقدور به تقدير الهي است»5. پس در يك كلام، «قدر» به معناي ويژگيهاي طبيعي و جسماني چيزهاست كه شامل شكل حدود، طول، عرض و موقعيتهاي مكاني و زماني آنها ميگردد و تمام موجودات مادي و طبيعي را در بر ميگيرد. اين معنا از روايات استفاده ميشود؛ چنان كه در روايتي از امام رضا(ع) پرسيده شد: معناي قدر چيست؟ امام(ع) فرمود: «تقدير الشيء، طوله و عرضه»؛ «اندازهگيري هر چيز اعم از طول و عرض آن است»6 و در روايت ديگر، اين امام بزرگوار در معناي قدر فرمود: «اندازه هر چيز اعم از طول وعرض و بقاي آن است».7 بنابراين، معناي تقدير الهي اين است كه در جهان مادي، آفريدهها از حيث هستي و آثار و و يژگيهايشان محدودهاي خاص دارند. اين محدوده با اموري خاص مرتبط است؛ اموري كه علتها و شرايط آنها هستند و به دليل اختلاف علل و شرايط، هستي، آثار و ويژگيهاي موجودات مادي نيز متفاوت است. هر موجود مادي به وسيله قالبهايي از داخل و خارج، اندازهگيري و قالبگيري ميشود. اين قالب، حدود، يعني طول، عرض، شكل، رنگ، موقعيت مكاني و زماني و ساير عوارض و ويژگيهاي مادي آن به شمار ميآيد. پس معناي تقدير الهي در موجودات مادي، يعني هدايت آنها به سوي مسير هستيشان است كه براي آنها مقدر گرديده است و در آن قالبگيري شدهاند.8 اما تعبير فلسفي قدر، اصل عليت است. «اصل عليت همان پيوند ضروري و قطعي حوادث با يكديگر و اين كه هر حادثهاي تحتّم و قطعيت ضروري و قطعي خود و نيز تقدّر و خصوصيات وجودي خود را از امري يا اموري مقدم بر خود گرفته است.9 اصل عليت عمومي و نظام اسباب و مسببات بر جهان و جميع وقايع و حوادث جهان حكمفرماست و هر حادثي، ضرورت و قطعيت وجود خود و نيز شكل و خصوصيت زماني و مكاني و ساير خصوصيات وجودياش را از علل متقدمه خود كسب كرده است و يك پيوند ناگسستي ميان گذشته و حال و استقبال ميان هر موجودي و علل متقدمه او هست».10 اما علل موجودات مادي تركيبي، فاعل و ماده و شرايط و عدم مانع است كه هر يك تأثير خاص بر آن دارند و مجموع اين تأثيرها، قالب وجودي خاصي را شكل ميدهند. اگر تمام اين علل و شرايط و عدم مانع، كنار هم گرد آيند، علت تامه ساخته ميشود و معلول خود را ضرورت و وجود ميدهد كه از آن در متون ديني به «قضاي الهي» تعبير ميشود. اما هر موجودي با توجه به علل و شرايط خود قالبي خاص دارد كه عوارض و ويژگيهاي وجودياش را ميسازد و در متون ديني از آن به «قدر الهي» تعبير ميشود. با روشن شدن معناي قدر، امكان فهم حقيقت شب قدر نيز ميسر ميشود. شب قدر شبي است كه همه مقدرات تقدير ميگردد و قالب معين و اندازه خاص هر پديده، روشن و اندازهگيري ميشود. به عبارت روشنتر، شب قدر يكي از شبهاي دهه آخر ماه رمضان است. طبق روايات ما، يكي از شبهاي نوزدهم يا بيست و يكم و به احتمال زيادتر، بيست و سوم ماه مبارك رمضان، است.11 در اين شب - كه شب نزول قرآن به شمار ميآيد - امور خير و شر مردم و ولادت، مرگ، روزي، حج، طاعت، گناه و خلاصه هر حادثهاي كه در طول سال واقع ميشود، تقدير ميگردد.12 شب قدر هميشه و هر سال تكرار ميشود. عبادت در آن شب، فضيلت فراوان دارد و در نيكويي سرنوشت يك ساله بسيار مؤثر است.13 در اين شب تمام حوادث سال آينده به امام هر زمان ارائه ميشود و وي از سرنوشت خود و ديگران با خبر ميگردد. امام باقر(ع) ميفرمايد: « انه ينزل في ليلة القدر الي ولي الامر تفسير الامور سنةً سنةً، يؤمر في امر نفسه بكذا و كذا و في امر الناس بكذا و كذا ؛ در شب قدر بهولي امر(امام هر زمان) تفسير كارها و حوادث نازل ميشود و وي درباره خويش و ديگر مردمان مأمور به دستورهايي ميشود».14 پس شب قدر شبي است كه: 1. قرآن در آن نازل شده است. 2. حوادث سال آينده در آن تقدير ميشود. 3. اين حوادث بر امام زمان - روحي فداه - عرضه و آن حضرت مامور به كارهايي ميگردد. بنابراين، ميتوان گفت شب قدر، شب تقدير و شب اندازهگيري و شب تعيين حوادث جهان ماده است. اين مطلب مطابق آيات قرآني نيز ميباشد؛ زيرا در آيه 185 سوره مباركه «بقره» ميفرمايد: « شَهْرُ رَمَضانَ الَّذِي أُنْزِلَ فِيهِ الْقُرْآن ُ»؛ ماه رمضان كه در آن قرآننازل شده است{M». طبق اين آيه، نزول قرآن(نزول دفعي) در ماه رمضان بوده است. و در آيات 3 - 5 سوره مباركه دخان ميفرمايد: «إ ِنَّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةٍ مُبارَكَةٍ إِنَّا كُنَّا مُنْذِرِينَ فِيها يُفْرَقُ كُلُّ أَمْرٍ حَكِيمٍ أَمْراً مِنْ عِنْدِنا إِنَّا كُنَّا مُرْسِلِين َ» اين آيه نيز تصريح دارد كه نزول [دفعي] قرآن در يك شب بوده است كه از آن به شب مبارك تعبير شده است. همچنين در سوره مباركه قدر تصريح شده است كه قرآن در شب قدر نازل شده است. پس با جمع آيات سه گانه بالا روشن ميشود: 1. قرآن در ماه رمضان نازل شده است. 2. قرآن در شبي مبارك از شبهاي ماه مبارك رمضان نازل شده است. 3. اين شب، در قرآن شب قدر نام دارد. 4. ويژگي خاص اين شب بر حسب آيات سوره مباركه دخان دو امر است: الف. نزول قرآن. ب. هر امر حكيمي در آن شب مبارك جدا ميگردد. اما سوره مباركه قدر كه به منزله شرح و تفسير آيات سوره مباركه «دخان» است، شش ويژگي براي شب قدر ميشمارد: الف. شب نزول قرآن است( إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْر ِ). ب. اين شب، شبي ناشناخته است و اين ناشناختگي به دليل عظمت آن شب است( وَ ما أَدْراكَ ما لَيْلَةُ الْقَدْر ِ). ج. شب قدر از هزار ماه بهتر است.( لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْر ٍ). د. در اين شب مبارك، ملائكه و روح با اجازه پروردگار عالميان نازل ميشوند( تَنَزَّلُ الْمَلائِكَةُ وَ الرُّوحُ فِيها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ ) و روايات تصريح دارند كه آنها بر قلب امام هر زمان نازل ميشوند. ه. اين نزول براي تحقق هر امري است كه در سوره «دخان» بدان اشاره رفت( مِنْ كُلِّ أَمْر ٍ) و اين نزول - كه مساوي با رحمت خاصه الهيبر مومنان شب زنده دار است - تا طلوع فجر ادامه دارد( سَلامٌ هِيَ حَتَّي مَطْلَعِ الْفَجْرِ ). و. شب قدر، شب تقدير و اندازهگيري است؛ زيرا در اين سوره - كه تنها پنج آيه دارد - سه بار «ليلة القدر» تكرار شده است و اين نشانه اهتمام ويژه قرآن به مسئله اندازهگيري در آن شب خاص است. مرحوم كليني در كافي از امام باقر(ع) نقل ميكند كه آن حضرت در جواب معناي آيه« إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةٍ مُبارَكَة ٍ» فرمودند: «آري شب قدر، شبي است كه همه ساله در ماه رمضان و در دهه آخر آن، تجديد ميشود. شبي كه قرآن جز در آن شب نازل نشده و آن شبي است كه خداي تعالي دربارهاش فرموده است: «فيها يفرق كل امر حكيم؛ در آن شب هر، امري با حكمت، متعين و ممتاز ميگردد». آن گاه فرمود: «در شب قدر، هر حادثهاي كه بايد در طول آن سال واقع گردد، تقدير ميشود؛ خير و شر، طاعت و معصيت و فرزندي كه قرار است متولد شود يا اجلي كه قرار است فرارسد يا رزقي كه قرار است برسد و...».15 پينوشت: 1. قاموس قرآن، سيد علي اكبر قرشي، ج5، ص 246 و 247 2. همان، ص 248. 3. الميزان، سيد محمد حسين طباطبايي، ج12 ص 150 و 151. 4. همان، ج19، ص 101. 5. انسان و سرنوشت، شهيد مطهري، ص 52. 6. المحاسن البرقي، ج1، ص 244. 7. بحار الانوار، ج5، ص 122. 8. الميزان، ج19، ص 101 - 103 9. انسان و سرنوشت، ص 53 10. همان، ص 55 و 56 11. اقبال الاعمال، سيد بن طاووس، تحقيق و تصحيح جواد قيومي اصفهاني، ج1، ص 312 و 313 و 374 و 375 12. الكافي، كليني، ج4، ص 157 13. المراقبات، ملكي تبريزي، ص، 237 - 252 14. الكافي، ج1، ص 248 15. الميزان في تفسير القرآن ج: 20 ص: 382؛ بحث روايي ذيل سوره مباركه قدر. شب قدر از شب هاي بزرگ و با فضيلت است كه قرآن كريم آن را به بزرگي ياد كرده و از هزار ماه بهتر خوانده و فرموده: "فرشتگان و روح در آن شب به اذن خداوند فرود مي آيند و قرآن در اين شب نازل گرديده است". شب قدر را به اين جهت "قدر" ناميده اند كه جميع مقدّرات بندگان (چه مسلمان و چه غير مسلمان) در تمام سال در آن شب تعيين مي شود. شاهد اين معنا سوره دخان است كه مي فرمايد: "ما اين كتاب مبين را در شبي پر بركت نازل كرديم. در آن شب هر امري طبق حكمت خداوند تنظيم و تعيين مي گردد". اين بيان هماهنگ با روايات متعددي است كه مي گويد: در آن شب مقدّرات يكسالة انسان ها تعيين مي گردد و ارزاق و پايان عمرها و امور ديگر در آن شب مبارك تبيين مي شود. البته اين امر تضادي با آزادي ارادة انسان ها و مسئله اختيار ندارد، چرا كه تقدير الهي به وسيله فرشتگان طبق شايستگي ها و لياقت هاي افراد و ميزان ايمان و تقوا و پاكي نيت و اعمال آن ها است، يعني براي هر كس آن مقدر مي كنند كه لايق است و زمينه هايش از ناحيه او فراهم شده است.(2) عبادت و راز و نياز در اين شب از آن جهت بسيار ارزشمند است كه انسان به وسيله ارتباط با خداوند و راز و نياز با او، بهترين مقدرات را براي خود طلب مي كند. همين طور ارزش عبادات در اين شب بسيار بالاتر و برتر از شبهاي ديگر است. عبادت در آن شب فضيلت بسيار دارد و در نيكويي سرنوشت يكساله بسيار مؤثّر است. نسبت قدر به مثابة ورود بدون واسطه به درگاه حضرت حق است؛ ورودي كه در آن وعده رحمت خاص الهي داده شده است. در اين شب، انسان خود و حاجات خويش را به خدا عرضه كرده و از گناهان و اشتباهات خود توبه و به درگاه خدا انابه مي كند و به اين مناسبت از گناهان پاك مي شود امّا آن كه بدون عذر از فيض هاي شب قدر محروم شده، خود را با سوء اختيار، دچار شقاوت و بدبختي كرده است در لحظاتي كه سرنوشت انسان تعيين مي شود، نبايد در خواب باشد و از همه چيز غافل و بي خبر، كه در اين صورت سرنوشت غم انگيزي خواهد داشت.(3) براي اين كه انسان هر چه بيشتر از ثواب و رحمت الهي در اين شب بهره مند شود و بهترين مقدّرات را نصيب خود كند، توصيه شده كه اين شب را تا صبح بيدار بماند. انساني كه در مسير ارتباط و اتصال با خداوند است، بايد از فرصت ها استفاده نمايد و زماني كه به منزل يار رسيد، او را صدا بزند و با او ارتباط برقرار كند. بيدار بودن در اين شب و عبادت نمودن موجب توجه قلبي انسان به خداوند عالم است. در زماني كه رزق و روزي و فيض الهي بر انسان ها در اين شب ها مي بارد، انسان بايد از اين موهبت الهي بيشترين بهره را ببرد و در خواب و غفلت نباشد و كسي كه در اين حالت با قرآن به سرگذاردن و با طلب كردن حاجات خويش از درگاه الهي با خضوع و خشوع، روي به خاك مي سايد و اشك از ديدگان سرازير مي كند و با دعاي خود از خدا حاجت مي خواهد، نهايت تذلّل خود را در برابر عظمت الهي نشان مي دهد و از خداوند مي خواهد آيندة روشني را براي او ترسيم كند و اين اتصال و ارتباط با خدا را استمرار بخشد تا اين جرقه معنوي و اتصال به حقيقت الهي، ره توشه اي باشد براي حيات فردي و اجتماعي او به گونه اي كه هميشه در مسير تحصيل رضايت خداوند حركت كند. كمال و خوشبختي واقعي انسان، اتصال با خدا و پيوند با قرآن كريم است كه شب هاي قدر اين اتصال را آسان تر مي كند و باران رحمت مي بارد و انسان بيدار و عاقل سعي مي كند با شب زنده داري و بيداري اين معارف نوراني را درك كند. پي نوشت ها: 1. سوره دخان (44) آية 3 و 4. 2. تفسير نمونه، ج 27، ص 187. 3. تفسير نمونه، ج 27، ص 192. لطفابه سوالات زیر دقت نمایید تا پاسخ کاملتری دریافت نمایید: مركز: جامعة الزهرا (س) پرسش: با توجه به اينكه در شب قدر، مقدارت يك سال انسان تعيين ميشود حال اگر كسي در طول سال مريض شد و يا از قبل بيمار بود و بهبود نيافته، آيا دعا كردن براي شفا او به دليل اينكه تقدير او معين شده، بيتأثير است؟ پاسخ: مقدر شدن امري باعث نميشود كه بدون اسباب و وسايل، وجود پيدا كند. مثلاً چيزي كه سوختن آن به مقدر شده است لازمهاش اين نيست كه بدون جهت و يا نبودن هيچ ماده سوزانندهاي، بسوزد، بلكه معنايش اين است كه آتش يا وسيله سوختن ديگري فراهم شده و آن را ميسوزاند. دعا خود يكي از اسباب است و مقدر بودن امري با تأثير دعا منافات ندارد زيرا معناي مقدر بودن اين است كه به واسطه دعا كردن و مستجاب شدن به وجود بيايد. چنانكه تقدير سوختن معنايش اين است كه به وسيلة وجود آتش و شرايط مخصوصي بسوزد.(10) كساني كه عقيده دارند دعا در هر حال بيتأثير است در واقع گمان كردهاند خود دعا بيرون از قضا و قدر الهي است در حالي كه دعا و استجابت دعا نيز جزيي از قضا و قدر الهي است و گاهي جلو بعضي از قضا و قدرها را ميگيرد. به همين دليل نه با رضاي به قضا منافي است و نه با حكمت الهي .(11) از طرفي بايد دانست كه; عوامل مؤثر در كار جهان كه مجموعاً علل و اسباب جهان را تشكيل ميدهند و مظاهر قضا و قدر به شمار ميروند منحصر به امور مادي نيستند. و يك سلسله امور معنوي نيز وجود دارد كه در تغيير و تبديل سرنوشت بشر مؤثر است. دعا يكي از علل معنوي اين جهان است كه ميتواند در سرنوشت حادثهاي مؤثر باشد. كارهاي خير و نيكو و به طور كلي گناه يا اطاعت، توبه يا پردهدري، دادگري يا بيدادگري، نيكوكاري يا بدكاري، دعا يا نفرين و همانند آنها چيزهايي هستند كه در سرنوشت انسان از نظر عمر، سلامت و روزي و موفقيت موثر ميباشد.(12) از امام موسيبن جعفر (7) روايت شده كه فرمودند: بر شما باد دعا كردن. زيرا دعا و درخواست از خدا، بلايي را كه از مرحله قدر و قضا گذشته و جز امضأ آن نمانده (يعني تمام اسباب آن فراهم شده ولي هنوز در خارج وجود پيدا نكرده) بر ميگرداند.(13) در روايات متعددي آمده كه در شب قدر مقدرات يك سال انسانها تعيين ميگردد و روزيها و سرآمد عمرها و امور ديگر در آن شب تبيين ميشود. البته اين امر هيچ گونه تضادي با آزادي ارادة انسان و اختيار او ندارد. چرا كه تقدير الهي به وسيلة فرشتگان بر طبق شايستگيها و لياقتهاي افراد و ميزان ايمان و تقوي و پاكي نيت و اعمال آنهاست. يعني براي هر كس آن مقدر ميكنند كه لايق آن است، يا به تعبير ديگر زمينههايش از ناحية خود او فراهم شده و اين نه تنها منافاتي با اختيار ندارد بلكه تاكيدي بر آن است (14) پاورقي: 10- علامه طباطبايي (;)، تفسير الميزان، بنياد علمي و فكري علامه طباطبايي، چاپ چهارم، ج 2، ص 54. 11- استاد مرتضي مطهري (;)،بيست گفتار، انتشارات صدرا، چاپ پنجم، ص 297. 12- هيت تحريريه مؤسسه در راه حق، بيست پاسخ، مؤسسه در راه حق، ص 23 و 24. 13- علامه طباطبايي (;)، تفسير الميزان، بنياد علمي و فكري علامه طباطبايي (;)، چاپ چهارم، ج 2، ص 55. 14- آيتالله مكارم شيرازي، تفسير نمونه، دارلكتب الاسلاميه، چاپ ششم،ج 27، ص 187. --------------- مركز: نهاد نمايندگي ولي فقيه در دانشگاهها پرسش: مگر در شب قدر سرنوشت يك سال انسان رقم نمي خورد پس چرا برخلاف آنچه ما از خدا مي خواهيم اتفاق مي افتد (معني شب قدر چه مي شود كه هر چه از خدا بخواهي مي دهد.) پاسخ: «قدر» در لغت به معناي اندازه و اندازهگيري است. + «تقدير» نيز به معناي اندازهگيري و تعيين است. (همان، ص 248.) اما معناي اصطلاحي «قدر» عبارت است از ويژگي هستي و وجود هر چيز و چگونگي آفرينش آن؛ (طباطبايي، سيد محمد حسين، الميزان، ج 12 ص 150 و 151.) به عبارت ديگر، اندازه و محدوده وجودي هر چيز «قدر» نام دارد. (همان، ج 19، ص 101.) بنابر ديدگاه حكمت الهي در نظام آفرينش، هر چيزي اندازهاي خاص دارد و هيچ چيز بيحساب و كتاب نيست. جهان حساب و كتاب دارد، بر اساس نظم رياضي تنظيم شده و گذشته، حال و آينده آن با هم ارتباط دارد. استاد مطهري(ره) در تعريف قدر ميفرمايد: «... قدر به معناي اندازه و تعيين است... حوادث جهان... از آن جهت كه حدود و اندازه و موقعيت مكاني و زماني آنها تعيين شده است، مقدور به تقدير الهي است». (مطهري، استاد مرتضي، انسان و سرنوشت، ص 52.) پس در يك كلام «قدر» به معناي ويژگيهاي طبيعي و جسماني اشياء است كه شامل اندازه، حدود، طول، عرض و موقعيتهاي مكاني و زماني آنها ميگردد و تمام موجودات مادي و طبيعي را در بر ميگيرد. اين معنا از روايات استفاده ميشود؛ چنان كه در روايتي از امام رضا(ع) پرسيده شد: معناي قدر چيست؟ فرمود: «تقدير الشيء طوله و عرضه»؛ «اندازهگيري هر چيز اعم از طول و عرض آن». (المحاسن البرقي، ج 1، ص 244.) در روايت ديگر، اين امام بزرگوار در معناي قدر فرمود: «هو الهندسة من الطول و العرض و البقاء»؛ «اندازه هر چيز اعم از طول و عرض و بقا». (بحارالانوار، ج 5، ص 122.) بنابراين، معناي تقدير الهي اين است كه در جهان مادي، آفريدهها از حيث هستي و آثار و ويژگيهايشان محدودهاي خاص دارند. اين محدوده با اموري خاص مرتبط است؛ اموري كه علتها و شرايط آنها هستند و به دليل اختلاف علل و شرايط، هستي و آثار و ويژگيهاي موجودات مادي نيز متفاوت است. هر موجود مادي به وسيله قالبهايي از داخل و خارج، اندازهگيري و قالبگيري ميشود. اين قالب حدود يعني طول، عرض، شكل، رنگ، موقعيت مكاني و زماني و ساير عوارض و ويژگيهاي مادي آن به شمار ميآيد. پس معناي تقدير الهي در موجودات مادي، يعني، هدايت آنها به سوي مسير هستيشان كه براي آنها مقدر گرديده است و در آن قالبگيري شدهاند. (الميزان في تفسير القرآن، ج 19، ص 101 - 103.) اما تعبير فلسفي قدر، اصل عليت است. «اصل عليت همان پيوند ضروري و قطعي حوادث با يكديگر و اينكه هر حادثهاي تحتّم و قطعيت ضروري و قطعي خود و نيز تقدّر و خصوصيات وجودي خود را از امري يا اموري مقدم بر خود گرفته است. (انسان و سرنوشت، ص 53.) اصل عليت عمومي و نظام اسباب و مسببات بر جهان و جميع وقايع و حوادث جهان حكمفرما است و هر حادثي، ضرورت و قطعيت وجود خود و نيز شكل و خصوصيت زماني و مكاني و ساير خصوصيات وجودياش را از علل متقدمه خود كسب كرده است و يك پيوند ناگسستي ميان گذشته و حال و استقبال ميان هر موجودي و علل متقدمه او هست». (همان، ص 55 و 56.) اما علل موجودات مادي تركيبي از فاعل و ماده و شرايط و عدم موانع است كه هر يك تأثير خاص بر آن دارند و مجموع اين تأثيرها، قالب وجودي خاصي را شكل ميدهند. اگر تمام اين علل و شرايط و عدم موانع، كنار هم گرد آيند، علت تامه ساخته ميشود و معلول خود را ضرورت و وجود ميدهد كه از آن در متون ديني به «قضاي الهي» تعبير ميشود. اما هر موجودي با توجه به علل و شرايط خود قالبي خاص دارد كه عوارض و ويژگيهاي وجودياش را ميسازد و در متون ديني از آن به «قدر الهي» تعبير ميشود. با روشن شدن معناي قدر، امكان فهم حقيقت شب قدر نيز ميسر ميشود. شب قدر شبي است كه همه مقدرات تقدير ميگردد و قالب معين و اندازه خاص هر پديده، روشن و اندازهگيري ميشود. به عبارت روشنتر شب قدر يكي از شبهاي دهه آخر ماه رمضان است. طبق روايات ما، يكي از شبهاي نوزدهم يا بيست و يكم و به احتمال زيادتر بيست و سوم ماه مبارك رمضان، است. (سيد بن طاووس، اقبال الاعمال، ج 1، صص 312 - 375.) در اين شب - كه شب نزول قرآن به شمار ميآيد - امور خير و شر مردم و ولادت، مرگ، روزي، حج، طاعت، گناه و خلاصه هر حادثهاي كه در طول سال واقع ميشود، تقدير ميگردد. (كليني، الكافي، ج 4، ص 157.) شب قدر هميشه و هر سال تكرار ميشود. عبادت در آن شب، فضيلت فراوان دارد و در نيكويي سرنوشت يك ساله بسيار مؤثر است. (ملكي تبريزي، ميرزا جواد، المراقبات، صص 237 - 252.) در اين شب تمام حوادث سال آينده به امام هر زمان ارائه ميشود و وي از سرنوشت خود و ديگران با خبر ميگردد. امام باقر(ع) ميفرمايد: «انه ينزل في ليلة القدر الي ولي الامر تفسير الامور سنةً سنةً، يؤمر في امر نفسه بكذا و كذا و في امر الناس بكذا و كذا»؛ «در شب قدر به ولي امر(امام هر زمان) تفسير كارها و حوادث نازل ميشود و وي درباره خويش و ديگر مردمان مأمور به دستورهايي ميشود». (الكافي، ج 1، ص 248.) پس شب قدر شبي است كه: 1. قرآن در آن نازل شده است، 2. حوادث سال آينده در آن تقدير ميشود، 3. اين حوادث بر امام زمان - روحي فداه - عرضه و آن حضرت مأمور به كارهايي ميگردد. بنابراين، ميتوان گفت شب قدر، شب تقدير و شب اندازهگيري و شب تعيين حوادث جهان ماده است. اين مطلب مطابق آيات قرآني نيز است؛ زيرا در آيه 185 سوره مباركه «بقره» ميفرمايد: (شَهْرُ رَمَضانَ الَّذِي أُنْزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ»؛ «ماه رمضان كه در آن قرآن نازل شده است». طبق اين آيه نزول قرآن (نزول دفعي) در ماه رمضان بوده است. و در آيات 3 - 5 سوره مباركه «دخان» ميفرمايد: (إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةٍ مُبارَكَةٍ إِنَّا كُنَّا مُنْذِرِينَ فِيها يُفْرَقُ كُلُّ أَمْرٍ حَكِيمٍ أَمْراً مِنْ عِنْدِنا إِنَّا كُنَّا مُرْسِلِينَ» اين آيه نيز تصريح دارد كه نزول [دفعي] قرآن در يك شب بوده است كه از آن به شب مبارك تعبير شده است. همچنين در سوره مباركه قدر تصريح شده است كه قرآن در شب قدر نازل شده است. پس با جمع آيات سه گانه بالا روشن ميشود: 1. قرآن در ماه رمضان نازل شده است. 2. قرآن در شبي مبارك از شبهاي ماه مبارك رمضان نازل شده است. 3. اين شب، در قرآن شب قدر نام دارد. 4. ويژگي خاص اين شب بر حسب آيات سوره مباركه دخان دو امر است: الف. نزول قرآن، ب. هر امر حكيمي در آن شب مبارك جدا ميگردد. اما سوره مباركه قدر كه به منزله شرح و تفسير آيات سوره مباركه «دخان» است شش ويژگي براي شب قدر ميشمارد: الف. شب نزول قرآن است. (إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ». ب. اين شب، شبي ناشناخته است و اين ناشناختگي به دليل عظمت آن شب است (وَ ما أَدْراكَ ما لَيْلَةُ الْقَدْرِ». ج. شب قدر از هزار ماه بهتر است. (لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ». د. در اين شب مبارك، ملائكه و روح با اجازه پروردگار عالميان نازل ميشوند (تَنَزَّلُ الْمَلائِكَةُ وَ الرُّوحُ فِيها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ» و روايات تصريح دارند كه آنها بر قلب امام هر زمان نازل ميشوند. ه. اين نزول براي تحقق هر امري است كه در سوره «دخان» بدان اشاره رفت (مِنْ كُلِّ أَمْرٍ» و اين نزول - كه مساوي با رحمت خاصه الهي بر مؤمنان شب زنده دار است - تا طلوع فجر ادامه دارد (سَلامٌ هِيَ حَتّي مَطْلَعِ الْفَجْرِ». و. شب قدر، شب تقدير و اندازهگيري است؛ زيرا در اين سوره - كه تنها پنج آيه دارد - سه بار «ليلة القدر» تكرار شده است و اين نشانه اهتمام ويژه قرآن به مسئله اندازهگيري در آن شب خاص است. مرحوم كليني در كافي از امام باقر(ع) نقل ميكند كه آن حضرت در جواب معناي آيه (إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةٍ مُبارَكَةٍ» فرمودند: «آري شب قدر شبي است كه همه ساله در ماه رمضان و در دهه آخر آن، تجديد ميشود. شبي كه قرآن جز در آن شب نازل نشده و آن شبي است كه خداي تعالي دربارهاش فرموده است: «فيها يفرق كل امر حكيم»؛ «در آن شب هر امري با حكمت متعين و ممتاز ميگردد». آن گاه فرمود: در شب قدر هر حادثهاي كه بايد در طول آن سال واقع گردد، تقدير ميشود: خير و شر؛ طاعت و معصيت و فرزندي كه قرار است متولد شود يا اجلي كه بنا است فرا رسد يا رزقي كه قرار است برسد و...».(الميزان في تفسير القرآن، ج 20، ص 382 - سيد علي اكبر، قرشي، قاموس قرآن، ج 5، ص 246 و 247.) اين كه ميگويند در شب قدر همه مقدرات تقدير ميگردد، معنايش آن است كه قالب معين و اندازه خاص هر پديده روشن و اندازهگيري ميشود. اين اندازهگيري حتمي نيست؛ زيرا در عالم طبيعت رخ ميدهد كه جهان تغيير است و شرايط و موانعي خاص دارد. در اين عالم، وجود اشيا تنها در صورتي قطعيت مييابد كه علت تامهشان موجود شود؛ يعني، تمام شرايط موجود و همه موانع مفقود گردد و فاعل نيز تأثير بخشد. با توجه به مقدمه يادشده، رابطه شب قدر و تعيين سرنوشت بندگان و كردار اختياري آنان روشن ميشود. قدر؛ يعني، پيوند و شكل گرفتن هر پديده و هر حادثه با سلسله علل خود و در شب قدر اين پيوند دقيقاً اندازهگيري ميگردد يعني: اولاً، براي امام هر زمان اين پيوند معلوم و تفسير ميشود. ثانياً، رابطه اين پديدهها با علل خود روشن ميگردد. خداوند متعال چنان مقدر كرده است كه بين اشيا رابطهاي خاص برقرار باشد؛ مثلاً بين عزت و دفاع از كيان و ذلت و پذيرش ستم... هر كس از كيان خود دفاع كند، عزيز ميشود و هركس تسليم زور و ستم شود، ذليل ميگردد. اين تقدير الهي است. يا بين طول عمر و رعايت بهداشت و ترك بعضي گناهان (مثل قطع صله رحم و دادن صدقه) رابطه بر قرار كرده و فرموده است: هر كس طول عمر ميخواهد بايد در اين قالب قرار گيرد. آنكه اين شرايط را مهيا كرد، طول عمر مييابد و آن كه در اين امور كوتاهي كرد، عمرش كوتاه ميگردد. پس در افعال و كردار اختياري بين عمل و نتيجه - كه همان تقدير الهي است - رابطه مستقيم وجود دارد. انسان تا زنده است، جادهاي دو طرفه در برابرش قرار دارد: يا با حسن اختيار كميل بن زياد نخعي - صاحب سرّ امير مؤمنان(ع) - ميگردد و يا با سوء اختيار حارث بن زياد نخعي، قاتل فرزندان مسلم، ميشود. دو برادر از يك پدر و مادر، يكي سعيد و ديگري شقي. پس معناي صحيح تقدير الهي اين است: آنكه با حسن اختيار خود به جاده صواب رفت، كميل ميشود و آنكه با سوء اختيار خود به بيراهه گناه و انحراف پا گذاشت، حارث ميگردد. پس روشن شد كه بين تقدير الهي و اختيار آدمي هيچ منافاتي وجود ندارد؛ زيرا در سلسله علل و شرايط به ثمر رسيدن كار و ايجاد حادثه، اراده آدمي يكي از علل و اسباب است و قدر جانشين اراده و اختيار آدمي نميشود تا همچون عروسك خيمه شب بازي جلوه كند. در كردار اختياري، بين كردار و تقدير رابطه مستقيم از نوع رابطه شرايط و معدات با معلول وجود دارد و در افعال اختياري ما، يكي از عوامل و اسباب و علل، فعل اختياري انسان است. دليل اين امر را بايد در اين نكته جستوجو كرد كه جهان بر اساس نظم رياضي برپا شده است و هر پديدهاي علت و سبب خاص دارد. تأثير آتش گرما و سوختن است و تأثير آب سرما و خاموش كردن. ما به دليل اينكه در بند زندگاني مادي محصوريم، از گذشته و حال و آينده بي خبريم و جريان حوادث و پديدهها برايمان نامعلوم است و گرنه تقدير الهي بيحساب و كتاب نيست و بر اساس نظمي خاص قرار دارد. آنكه با حسن اختيار خود كردار نيك انجام دهد يا مخلصانه دعايي بخواند، نتيجه آن را در اين جهان ميبيند و آنكه بر اثر سوء اختيار گناهي مرتكب شود، نتيجه تلخ آن را ميچشد. پس اينكه فرمودهاند در شب قدر مقدرات بندگان - اعم از مرگ و زندگي، ولادت و زيارت و... - تقدير ميشود، همگي با حفظ علل و شرايط و عدم موانع است كه اختيار يكي از علل و شرايط آن به شمار ميآيد. به اين دليل است كه سفارش شده آن شب مخصوص را به شب زنده داري و عبادت و دعا سپري كنيد، تا اين عمل در آن شب خاص - كه از هزار شب برتر است - شرايط نزول فيض الهي را فراهم آورد. چنين نيست كه اگر كسي در طول سال كاري انجام داد، اين تقدير را تغيير ندهد؛ زيرا تقدير تغييرپذير است و با توجه به مقدمات آن، تغيير ميكند. نكته آخر اينكه خداوند ميداند هر چيز در زمان و مكان خاص، به چه صورت و با توجه به كدام شرايط و علل تحقق مييابد و ميداند كه فلان انسان با اختيار خود، كاري خاص انجام ميدهد. فعل اختياري انسان - با وصف اختياري بودن - متعلق علم ازلي خداوند است كه در شب قدر و بلكه در تمام زمانها به امام زمان(عج) منتقل ميشود. اين امر با اختيار منافات ندارد و حتي بر آن تأكيد ميورزد؛ مثلاً معلم كاردان و مجرب به خوبي ميداند كدام يك از دانشآموزانش به دليل تلاش فردي و استعداد لازم، با رتبه بالا قبول ميشود و كدام يك به دليل تلاش يا استعداد كمتر در حد متوسط نمره ميآورد و كدام يك به دليل تنبلي تجديد ميشود. علم معلم، به دليل علم او به علتها است و نفي كننده تلاش دانشآموزانش نيست. در شب قدر همه كردار اختياري انسان - با وصف اختياري بودن - مقدر و اندازهگيري و قالب بندي ميشود. خداي عالم به علتها، بر اساس نظم خود ساخته، اشياي اين جهان را برنامهريزي ميكند و «اختيار» يكي از مبادي اين جهان مادي است. همين نكته يكي از دلايلي است كه به ما تأكيد شده است: حتماً هر سه شب نوزدهم و بيست و يكم و بيست و سوم را به عبادت و دعا و شبزندهداري مشغول باشيم، تا اين اعمال خير ما، باعث آمادگي و وسعت وجودي و توان برتر ما شود و بتوانيم فيض الهي را درك كنيم. اگر عنصر اختيار در ميان نبود و هر چه ما ميكرديم در سرنوشت ما تأثير نداشت، هيچ دليلي بر اين همه تأكيد بر شبزندهداري و عبادت نبود. -------------- مركز: نهاد نمايندگي ولي فقيه در دانشگاهها پرسش: . ميگويند در شب قدر، مقدرات بندگان - اعم از خير و شر و ولادت و مرگ و خلاصه هر چه تا شب قدر سال آينده با آن مواجه ميشوند - تقدير و معين ميگردد. اگر چنين باشد، هر كس سرنوشتش تا سال آينده مشخص است. بنابراين، در دايره همين سرنوشت معين حركت ميكند و اختياري از خود ندارد؛ زيرا با توجه به سرنوشتي كه در شب قدر برايش رقم خورده، حركت كرده است. بنابراين، زندگي جبر مطلق است؛ چرا كه شب قدر هر سال تكرار ميشود، پس انسان از ولادت تا مرگ در سرنوشتي از پيش تعيين شده حركت ميكند؛ اختياري از خود ندارد و مانند عروسك خيمه شب بازي، اختيارش دست كسي است كه او را به بازي گرفته است. آيا چنين نيست؟ پاسخ: اين كه ميگويند در شب قدر همه مقدرات تقدير ميگردد، معنايش آن است كه قالب معين و اندازه خاص هر پديده روشن و اندازهگيري ميشود. اين اندازهگيري حتمي نيست؛ زيرا در عالم طبيعت رخ ميدهد كه جهان تغيير است و شرايط و موانعي خاص دارد. در اين عالم، وجود اشيا تنها در صورتي قطعيت مييابد كه علت تامهشان موجود شود؛ يعني، تمام شرايط موجود و همه موانع مفقود گردد و فاعل نيز تأثير بخشد. با توجه به مقدمه يادشده، رابطه شب قدر و تعيين سرنوشت بندگان و كردار اختياري آنان روشن ميشود. قدر؛ يعني، پيوند و شكل گرفتن هر پديده و هر حادثه با سلسله علل خود و در شب قدر اين پيوند دقيقاً اندازهگيري ميگردد يعني: اولاً، براي امام هر زمان اين پيوند معلوم و تفسير ميشود. ثانياً، رابطه اين پديدهها با علل خود روشن ميگردد. خداوند متعال چنان مقدر كرده است كه بين اشيا رابطهاي خاص برقرار باشد؛ مثلاً بين عزت و دفاع از كيان و ذلت و پذيرش ستم... هر كس از كيان خود دفاع كند، عزيز ميشود و هركس تسليم زور و ستم شود، ذليل ميگردد. اين تقدير الهي است. يا بين طول عمر و رعايت بهداشت و ترك بعضي گناهان (مثل قطع صله رحم و دادن صدقه) رابطه بر قرار كرده و فرموده است: هر كس طول عمر ميخواهد بايد در اين قالب قرار گيرد. آنكه اين شرايط را مهيا كرد، طول عمر مييابد و آن كه در اين امور كوتاهي كرد، عمرش كوتاه ميگردد. پس در افعال و كردار اختياري بين عمل و نتيجه - كه همان تقدير الهي است - رابطه مستقيم وجود دارد. انسان تا زنده است، جادهاي دو طرفه در برابرش قرار دارد: يا با حسن اختيار كميل بن زياد نخعي - صاحب سرّ امير مؤمنان(ع) - ميگردد و يا با سوء اختيار حارث بن زياد نخعي، قاتل فرزندان مسلم، ميشود. دو برادر از يك پدر و مادر، يكي سعيد و ديگري شقي. پس معناي صحيح تقدير الهي اين است: آنكه با حسن اختيار خود به جاده صواب رفت، كميل ميشود و آنكه با سوء اختيار خود به بيراهه گناه و انحراف پا گذاشت، حارث ميگردد. پس روشن شد كه بين تقدير الهي و اختيار آدمي هيچ منافاتي وجود ندارد؛ زيرا در سلسله علل و شرايط به ثمر رسيدن كار و ايجاد حادثه، اراده آدمي يكي از علل و اسباب است و قدر جانشين اراده و اختيار آدمي نميشود تا همچون عروسك خيمه شب بازي جلوه كند. در كردار اختياري، بين كردار و تقدير رابطه مستقيم از نوع رابطه شرايط و معدات با معلول وجود دارد و در افعال اختياري ما، يكي از عوامل و اسباب و علل، فعل اختياري انسان است. دليل اين امر را بايد در اين نكته جستوجو كرد كه جهان بر اساس نظم رياضي برپا شده است و هر پديدهاي علت و سبب خاص دارد. تأثير آتش گرما و سوختن است و تأثير آب سرما و خاموش كردن. ما به دليل اينكه در بند زندگاني مادي محصوريم، از گذشته و حال و آينده بي خبريم و جريان حوادث و پديدهها برايمان نامعلوم است و گرنه تقدير الهي بيحساب و كتاب نيست و بر اساس نظمي خاص قرار دارد. آنكه با حسن اختيار خود كردار نيك انجام دهد يا مخلصانه دعايي بخواند، نتيجه آن را در اين جهان ميبيند و آنكه بر اثر سوء اختيار گناهي مرتكب شود، نتيجه تلخ آن را ميچشد. پس اينكه فرمودهاند در شب قدر مقدرات بندگان - اعم از مرگ و زندگي، ولادت و زيارت و... - تقدير ميشود، همگي با حفظ علل و شرايط و عدم موانع است كه اختيار يكي از علل و شرايط آن به شمار ميآيد. به اين دليل است كه سفارش شده آن شب مخصوص را به شب زنده داري و عبادت و دعا سپري كنيد، تا اين عمل در آن شب خاص - كه از هزار شب برتر است - شرايط نزول فيض الهي را فراهم آورد. چنين نيست كه اگر كسي در طول سال كاري انجام داد، اين تقدير را تغيير ندهد؛ زيرا تقدير تغييرپذير است و با توجه به مقدمات آن، تغيير ميكند. نكته آخر اينكه خداوند ميداند هر چيز در زمان و مكان خاص، به چه صورت و با توجه به كدام شرايط و علل تحقق مييابد و ميداند كه فلان انسان با اختيار خود، كاري خاص انجام ميدهد. فعل اختياري انسان - با وصف اختياري بودن - متعلق علم ازلي خداوند است كه در شب قدر و بلكه در تمام زمانها به امام زمان(عج) منتقل ميشود. اين امر با اختيار منافات ندارد و حتي بر آن تأكيد ميورزد؛ مثلاً معلم كاردان و مجرب به خوبي ميداند كدام يك از دانشآموزانش به دليل تلاش فردي و استعداد لازم، با رتبه بالا قبول ميشود و كدام يك به دليل تلاش يا استعداد كمتر در حد متوسط نمره ميآورد و كدام يك به دليل تنبلي تجديد ميشود. علم معلم، به دليل علم او به علتها است و نفي كننده تلاش دانشآموزانش نيست. در شب قدر همه كردار اختياري انسان - با وصف اختياري بودن - مقدر و اندازهگيري و قالب بندي ميشود. خداي عالم به علتها، بر اساس نظم خود ساخته، اشياي اين جهان را برنامهريزي ميكند و «اختيار» يكي از مبادي اين جهان مادي است. همين نكته يكي از دلايلي است كه به ما تأكيد شده است: حتماً هر سه شب نوزدهم و بيست و يكم و بيست و سوم را به عبادت و دعا و شبزندهداري مشغول باشيم، تا اين اعمال خير ما، باعث آمادگي و وسعت وجودي و توان برتر ما شود و بتوانيم فيض الهي را درك كنيم. اگر عنصر اختيار در ميان نبود و هر چه ما ميكرديم در سرنوشت ما تأثير نداشت، هيچ دليلي بر اين همه تأكيد بر شبزندهداري و عبادت نبود. -------------- مركز: واحد پاسخ به سؤالات دفتر تبليغات اسلامي پرسش: بحث اختيار و اين كه مقدرات يكسالة انسان در شب قدر معين مي شود به چه صورت مي باشد؟ پاسخ: شب قدر به اين جهت "قدر" ناميده شده كه جميع مقدران بندگان در تمام سال در آن شب تعيين مي شود. شاهد اين معنا آية " انّا انزلناه في ليلهْْ مباركهْْ انّا كنّا منذرين فيها يفرق كلّ امر حكيم"[10] است. ما اين كتاب مبين را در شبي پر بركت نازل كرديم و ما همواره انذار كننده بوده ايم در آن شب كه هر امري بر طبق حكمت خداوند تنظيم و تعيين ميگردد.اين بيان هماهنگ با روايات متعددي است كه مي گويند: در آن شب مقدران يك سال انسان ها تعيين مي گردد و ارزاق و سر آمد عمرها و امور ديگر در آن شب مبارك تبيين مي شود.البته اين امر هيچ گونه تضادّي با آزادي ارادة انسان و با مسئلة اختيار ندارد، چرا كه تقدير الهي به وسيلة فرشتگان بر طبق شايستگي ها و لياقت هاي افراد و ميزان ايمان و تقواو پاكي نيّت و اعمال آن ها است؛ يعني براي هر كس آن مقدر مي كند كه لايق آن است يا به تعبير ديگر زمينه هايش ازناحية خود اوفراهم شده و اين نه تنها منافاتي با اختيار ندارد، بلكه تأكيدي بر آن است.[11] 4[10] دخان (44) آيه 3 و 4. 4[11] تفسير نمونه، ج 27 ، ص 187. ان شاء الله خوشبخت و سعادتمند شوید. از کمک به همنوعان خود مخصوصا مردم مظلوم سومالی و دعا برای حق خواهان عالم مخصوصا مردم بحرین غفلت نورزید. موفق ، موید و پیروز و سربلند باشید!