آرزو
salm bebakhshid en tayp kardam.man ye adami hastam ke to hejab mano azad gozashtan .rastesh man ye zai...
salm bebakhshid en tayp kardam.man ye adami hastam ke to hejab mano azad gozashtan .rastesh man ye zai hastam ke khili azad miposham.disha ke shabe ghdr bood delam larzid ke nakoone khoda az ini ke mipoosham narazi bashe?age mitonid be man koomak konid namidoonam ke hala ke ghasd daram posheshamo dorost koonam bayad chador beposham ya na?rasti shoharm khili dost dare man chador beposham.ba tashakor
مشاور: sayed mojtaba navab
با عرض سلام و تسلیت شهادت مولی الموحدین علی ع خدمت خواهر گرامی! به شما تبریک می گم که خدای مهربونتون بهتون توجه نموده است . قدر خود را بدانید و این حالت را بعد از ماه خدا هم حفظ کنید که همیشه ماه ماه خدا و روزی روزی او و عالم عالم او.....................به قول سعدی : به جهان خرم از آنم که همه عالم از اوست-----عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست.................. بعد از آن باید بگویم ای کاش از محیط و شرایط سن و ... خود بیشتر گفته بودید تا بهتر کمکتان نمایم. به هر صورت باید اول به این نکته یقین پیدا کنیم که اسلام آخرین و کاملترین دین محمد ص آخرینو کامل ترین پیامبر و قرآن هم آخرین و کاملترین کتاب آسمانی است و هر چه در این دین و کتاب توسط پیامبر آمده کامل ترین برنامه انسان سازی است –آخرین ورژن- که توسط کارخانه سازنده انسان-خدای مهربانان- فرستاده شده است. حال با این مقدمه که نیاز به فکر و مطالعه دارد، نظر پیامبر و قرآن را در باب حجاب می گویم-مخصوصا وقتی رضایت و حمایت شریک دو دنیایی آدم همراهش است....- لطفا دقت فرموده نکته ای بود در خدمتیم: «حجاب» يكي از دستورات الهي است كه در قرآن كريم، به طور صريح در آيات متعددي مطرح شده است و از آنجا كه سلامت جامعه و بهداشت رواني خانمها حتي بهداشت رواني مردان در گرو اين مطلب است اين موضوعي است كه لازم است از زاويههاي مختلف به آن پرداخت و همچنين حكمتها و قوانين و احكام آن بيان شود. الف)- حجاب در قبل از اسلام هم بوده است و مختص اسلام نيست، و "حجابي كه در قوم يهود معمول بوده است از حجاب اسلامي بسي سخت تر مشكلتر بوده است."(1) خانم خائولا ناكاتا، محقق ژاپني پس از گرايش به اسلام، بيان مي كند كه حجاب راهبه هاي بودايي و مسيحيان كاتوليك هم مانند مسلمانان است، و سپس متعجبانه انتقاد مي كند؛ "من متعجبم كه چرا كساني كه پوشش يك راهب را تكريم ميكنند، از حجاب يك مسلمان انتقاد مي كنند، و در عوض آن را نمادي از افراط گرايي يا سركوب قلمداد مي كنند؟"(2) ب)- خانواده، هستة اصلي جامعه است. و براي محافظت اين اصل، اسلام از سويي حجاب را لازم دانسته و از سويي ديگر، براي نظر كردن به ديگران محدوديتهايي قايل شده است.(3) بنابراين اهل بيت(كه مفسران قرآن هستند، در تبيين آيات قرآن امر به حجاب مي كنند. از جمله اين آيات، آية 30 و 31 سورة نور است كه خطاب به زن و مرد مسلمان امر مي كند؛ "مردان و زنان را بگو از نگاه به يكديگر چشم فروبندند و دامنهاي خويش را حفظ كنند و زينت خويش را جز آنچه آشكار است آشكار نكنند و بايد كه روپوش هايشان را بگريبان كنند (زنان) و زينت خويش نمايان نكنند، مگر براي شوهرانشان و ... " ج)- اصولاً منظور از حجاب، رعايت اعتدال در رفتار است. اسلام مي خواهد زن مسلمان زندگي متعادلي داشته باشد، بنابراين از سويي از اختلاط او با مردان و بالعكس جلوگيري مي كند، و از سويي مخالف محبوس شدن زن است. اين يك اصل كاملاً پذيرفته شده است كه در خلقت الهي، زنان داراي ويژگيهايي هستند كه مردان را بسوي خود جذب مي كنند، گرچه اين جاذبه دو سويه است، اما جذبة زن به مراتب بيشتر است.(4) اسلام راه طبيعي اين امر را در پوشش زن و ازدواج او مطرح مي كند، تا هم كرامت و شخصيت او پايمال نشود و به عنوان كالايي بازيچة دست شهوترانان نگردد، و هم با ازدواج و در شكلي مقدس، به ارضاء نيازهاي عاطفي و جسمي بپردازد. خانم ناكاتا در اين باره مي گويد: "به ميزان بسيار زيادِ آزارهاي جنسي نگاه كنيد، ما نمي توانيم صرفاً از طريق توسل به اخلاقيات برتر مردان و كنترل آنان بر خود انتظار داشته باشيم كه از اين اتفاقات جلوگيري كنيم؛ راه حل شيوة اسلامي اينست كه خود را بپوشانند و تا جايي كه امكان دارد با مردان تماس نداشته باشند. همان طور كه يك شخص دامن كوتاه، مي گويد: "اگر ميخواهي مي تواني مرا بدست آوري" يك شخص با حجاب به وضوح تأكيد مي كند "من براي تو ممنوع هستم" (5) د)- در مورد چادر نيز بايد به استفتاء مراجع، رجوع كنيم كه رهبر انقلاب آن را حجاب برتر مي دانند. اما استفاده از مانتو را نيز با رعايت شرايطي كه ذكر كرديم جايز مي دانند. پس اصل در حجاب، پوشش كامل بدن و نازك و چسبان نبودن است، و شكل آن مي تواند متنوع باشد. منابع و مآخذ: 1) مسأله حجاب، شهيد مطهري، ص386 2) تأملي بر جايگاه زن، ج2، ص119، مقاله خانم ناكاتا 3) فلسفه حقوق، مؤسسه آموزشي پژوهشي امام خميني(ره)، ص23 4) آيت ا... جوادي آملي در كتاب زن در آينه جلال و جمال، ص31 به بعد در اين خصوص مي فرمايند : زن اول مرد را جذب كرده، رأفت و عطوفت برقرار مي شود. قرآن زن را در ايجاد مهر، اصل و مرد را مجذوب زن دانسته. 5) تأملي بر جايگاه زن، ص120 --------------------- در اين موضوع بايد روشن شود خانمها وظيفهشان چيست؟ همانطور كه آقايان هم حجاب دارند و وظيفهي آنها چيست؟ تا چه حدي آقايان بايد بدنشان پوشش داشته باشد و تا چه حدي خانمها بدنشان پوشش داشته باشد؟ و اين مسئله، هم بسيار ساده است و هم بسيار مهم. وقتي حكمتهاي رعايت حجاب بيان شود كه در آيات قرآن هم اشاره شده موجب ميشود كه خود خواهران با اشتياق بيشتري به رعايت حجاب بپردازند. در مورد حجاب آياتي در قرآن وجود دارد كه در دو آيهي آن به اين موضوع توجه ويژه شده است يكي آيهي 31 نور كه ميفرمايد: «وَقُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَيَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلاَ يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَي جُيُوبِهِنَّ وَلاَ يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ»؛ «و به زنان با ايمان بگو: چشمهاي خود را (از نگاه هوس آلود) فرو گيرند، و دامان خويش را حفظ كنند، و زينت خود را ـ جز آن مقدار كه نمايان است ـ آشكار ننمايند، و (اطراف) روسريهاي خود را بر سينهي خود افكنند (تا گردن و سينه با آن پوشانده شود)، و زينت خود را آشكار نسازند مگر براي شوهرانشان، يا...» در اين آيه از يك طرف به خانمها تأكيد ميكند كه مواظب باشند پاكدامن باشند و چشمشان را مواظبت كنند و از طرفي هم ميفرمايد: مواظب باشيد مواضع زينت و جاهاي تحريكآميز بدنتان را براي نامحرم آشكار نكنيد. كه البته خانمهاي مؤمن و متقي اين مسائل را رعايت ميكنند و اكثريت خواهران جامعه ما همين طور هستند. و در ادامه آيه يادآور ميشود كه زينتهاي زن براي چه كساني ميتواند ظاهر شود. استاد شهيد مطهري در كتاب «مسئله حجاب» بحث مفصلي در مورد اين آيه دارند و نكات دقيق فقهي و تفسيري اين آيه را مورد بحث قرار دادهاند. آيهي مهم ديگر در مورد حجاب آيهي 59 سورهي احزاب است كه ميفرمايد: «يَا أَيُّهَا الْنَّبِيُّ قُلْ لِأَزْوَاجِكَ وَبَنَاتِكَ وَنِسَاءِ الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِن جَلاَلبِيبِهِنَّ ذلِكَ أَدْنَي أَن يُعْرَفْنَ فَلاَ يُؤْذَيْنَ وَكَانَ اللَّهُ غَفُوراً رَّحِيماً» «اي پيامبر به خانمهاي خودت و دختران خودت و زنهاي مومن بگو ـ يعني اين حكم هم براي خانوادهي پيامبر هم براي زنهاي مومن است ـ اين چادر يا روسري بلندي كه خانمها روي سر مياندازند و لباسشان را به خودشان نزديك كنند، اين كار براي اينكه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگيرند بهتر است؛ (و اگر تاكنون خطا و كوتاهي از آنها سرزده توبه كنند) خدا همواره آمرزندهي رحيم است.» به عبارت ديگر ميفرمايد: خانم محترم به صورت نامناسب از خانه خارج نميشود مثلاً با همان لباس داخل خانه خارج نميشود بلكه يك لباس اضافي دارد مثل چادر، كه وجه كامل حجاب است يا مثلاً مانتوي بسيار مناسب با روسري بلند، كه وقتي از خانه خارج ميشود كاملاً معلوم است كه اين خانم عفيف و پاكدامن است. و در حقيقت به اين صورت شخصيت خودش را به نمايش ميگذارد. و ادامهي آيه ميفرمايد: «ذلِكَ أَدْنَي أَن يُعْرَفْنَ» اين حجاب بهتر و نزديكتر است به اينكه شناخته بشوند، يعني انسانهاي لا ابالي و هرزه و دگر آزاري كه در جامعه وجود دارند و احياناً مزاحم خانمها ميشوند، اگر خانمي را با حجاب كامل ببينند ديگر طمع نميورزند و متوجه ميشوند كه اين زن پاكدامني است. بنابراين آيه ميفرمايد فايده و حكمت رعايت حجاب اين است كه افراد شناخته ميشوند، و كسي ديگر آنها را اذيت نميكند. حكمتهاي حفظ حجاب: اين دستور الهي فلسفه و حكمتهاي متعددي دارد كه به برخي از آنها اشاره ميكنيم: 1. حفظ بهداشت روان: بنابر آنچه از آيه بدست ميآيد اگر خانمي حجابش را رعايت كرد، در جامعه به عنوان زني پاكدامن شناخته ميشود و از برخي مشكلات و خطرات محفوظ ميشود از اين رو حجاب «محدوديت» نيست بلكه «مصونيت» است و با رعايت حجاب «بهداشت رواني» جامعه تأمين ميشود، و علاوه بر اين كه خود خانمها از آرامش رواني برخوردار ميشوند براي مردان جامعه هم اين آرامش را به ارمغان ميآورند، و دست و چشم طمع ورزان آلوده را هم كوتاه ميكنند. زيرا خانمي كه بدون حجاب از خانه خارج ميشود، امنيت خاطر ندارد و ترس و دلهره دارد كه مبادا افرادي بيتربيت به او اسائهي ادب كنند؛ از اين رو دچار فشار رواني و ضعف اعصاب ميشود و پس از مدتي اين فشار رواني و ضعف اعصاب، بيماريهاي بسياري را در پي دارد كه از جملهي آنها اضطراب، كم خوابي و كاهش اشتهاء را ميتوان نام برد. 2. حفظ شخصيت زن: اگر خانمي بدون حجاب در جامعه ظاهر شود شخصيت خود را در معرض خطر قرار ميدهد چرا كه در چنين حالتي، دستخوش حرفهاي زشت و نگاههاي آلودهي افرادي ميشود كه حتي نگاه به آنها نيز ممكن است براي آن زن نفرتانگيز باشد. افرادي لاابالي، ولگرد كه هميشه دنبال فرصتي هستند تا هر چه ميخواهند ببينند و هر چه ميخواهند بگويند. حال سوال اين است كه آيا بيحجابي به نفع زن است يا به ضرر زن؟ آيا بيحجابي «شخصيت زن» را نشانه نرفته است؟ آيا اين نوع پوشش پس از مدتي بيشخصيتي و هرزگي و بيتربيت شدن زن را در پي ندارد؟ 3. حفظ آبروي خانواده: خانمي كه بدون پوشش مناسب از خانه خارج شود همسايگان به او و خانوادهاش بدبين ميشوند و همچنين دختري كه بدون حجاب است و افراد هرزه به او نگاه ميكنند و حرفهاي زشت به او ميزنند آيا آينده و ازدواج او به خطر نميافتد؟ آيا براي خانوادهي او آبرويي باقي ميماند؟ چرا با رعايت كردن حجاب هم آينده و ازدواج خود را تأمين نكنيم؟ و هم به جاي اينكه باعث سرشگستگي خانواده شويم آبروي خانواده را نيز پاسداري كنيم. 4. محكم شدن پيوند خانواده: پوشش نامناسب و رواج بيحجابي از دو جهت باعث سست شدن پيوند خانوادهها ميشود: از جهتي وقتي خانمي با پوشش نامناسب از خانه خارج ميشود موجبات نارضايتي شوهر و اعضاي خانواده را فراهم ميكند و موجب بدبيني شوهر يا اعضاي خانواده به او ميشود. و از طرفي مردها كه بايد تمام توجهشان به همسر و خانوادهي خود باشد، وقتي در جامعه حاضر ميشوند و با زنان بيحجاب روبهرو ميشوند كم كم نظر آنها به اين زنان جلب ميگردد كه اين دو موضوع، خود مقدمهاي است براي فروپاشي خانوادهها و به مرز طلاق رسيدن. 5. استواري اجتماع: اگر بيحجابي رواج پيدا كند آرامش جامعه نيز از بين ميرود، و به خاطر اين ناامني حتي به مدرسه رفتن دختران، نيز امري ناممكن ميشود. لذا ميبينيم كه آزاديِ در پوشش و آرايش و... به جايي ميرسد كه امنيت جامعه را سلب ميكند زيرا همانطور كه بيان شد در دل چنين «آزادي» يك «زنداني» نهفته است كه نمونهاش را در برخي كشورها شاهد هستيم كه در نتيجهي اين آزادي، افراد براي امور ضروري خود مثل تحصيل يا خريد با چه مشكلاتي روبه رو هستند!؟ 6. جلوگيري از فحشا: زياد شدن فحشا در جامعه پيامد ديگري براي بيحجابي است. چرا كه تصور افراد از شخص بيحجاب اين است كه او با بيحجابي اعلام ميكند كه همه به من توجه كنيد و هر چه ميخواهيد به من بگوييد و...214 به اميد آنكه بتوانيم با رعايت حجاب و پوشش اسلامي امنيت و بهداشت رواني خود، خانواده و جامعه را همراه با رضوان الهي به دست آوريم. پاورقي: 214 . براي مطالعه بيشتر به تفسير نمونه، ج 17 و كتاب فلسفة حجاب شهيد مطهري مراجعه شود. مركز: نهاد نمايندگي ولي فقيه در دانشگاهها پرسش: تعريف حجاب برتر چيست و آيا حجاب كامل يعني چادر؟ پاسخ: فلسفه حجاب : اولا: چون ما درعقايد خويش براي وحي جايگاهي ويژه قائل هستيم آنچه را كه از اين طريق به ما برسد با منت مي پذيريم ; زيرا مي دانيم كه خداوند جز به مصلحت بندگان خويش فرمان نمي راند. ثانيا: بسياري از حكمت ها و فلسفه هاي حجاب امروزه روشن شده است : الف ) پوشش , امري غريزي و فطري براي بشر است ; كاوش هاي باستان شناسي نشان مي دهد كه از دير زمان بشر در حد امكان نسبت به مساله پوشش اهتمام ورزيده است و همه صاحبان اديان نيز آن را سرلوحه عمل قرار داده اند. ب ) مستور بودن زيباييها و جذبه هاي جنسي زن و مرد آنها را از معرض ديد و طمع ورزي شهوت پرستان هرزه محافظت مي كند و امنيت و بهداشت رواني جسمي آنان را تامين مي نمايد. ج ) برهنگي , راهبر به سوي بي بند و باري و لجام گسيختگي جنسي است كه عواقب شوم و زيانباري دارد; از جمله : 1- گسترش فساد و ناهنجاري هاي اجتماعي , 2- شيوع بيماري هايي چون سفليس , سوزاك , ايدز و..., 3- سست شدن پيمان مقدس خانواده , گسترش آمار طلاق و بالا گرفتن عقده هاي روحي در كودكان , 4- زياد شدن فرزندان نامشروع . اينها و ده ها مشكل اجتماعي ديگر عواقب شومي است كه جهان غرب را سخت برآشفته و ستاره تمدنش را به افول مي كشاند تا آن جا كه حتي فرياد متفكرين ماترياليستي چون راسل را برآورده و جهان را سخت بر آنان تنگ كرده است . ولي مكتب گرانقدر اسلام در پرتو هدايت هاي نوراني اش همچون حجاب از اساس با اين جريان ويرانگر به مبارزه برخاسته و حجاب را دژي استوار براي صيانت فرد وجامعه از آسيب هاي بي شمار قرار داده است . از همين روست كه استعمارگران براي تخدير جوانان , در بند كشيدن آنان و گسترش اهداف ظالمانه خويش از بي حجابي و برهنگي به عنوان ابزاري قوي سود مي جويند. براي آگاهي بيشتر در اين زمينه ر . ك : 1- فلسفه حجاب , شهيد مرتضي مطهري 2- فرهنگ برهنگي و برهنگي فرهنگي , غلامعلي حداد عادل 3- مجله پرسمان , دي ماه 1380 (مقاله اي درخصوص چرائي پوشش ) 4- كتاب هاي تفسير قرآن در ذيل آيات 31, 32, 59 و 60 سوره نور و 32 و 33 سوره احزاب آنچه كه اهداف فوق را تأمين مي كند حجاب برتر يعني چادر است چه اين كه چادر حجم بدن و برجستگي هاي آن را پوشانده، تحريك و انگيزش جنسي را در طرف مقابل ايجاد نمي كند. آرايش گرچه في نفسه خوب است اما نبايد به نحوي باشد كه نامحرم را به سوي او بكشاند. اين است كه گفته اند زن بايد تمام بدن را از نامحرم بپوشاند و فقط صورت و دست ها تا مچ را در صورتي كه فاقد زينت باشند مي تواند نپوشاند. براي تكميل بحث ر.ك: مجله پرسمان، پيش شماره پنجم، مقاله چرايي پوشش بانوان، (مقاله ذيل). 1) كاركردهاي پوشش لباس چيست؟ 2) مفهوم حجاب و رابطه آن با پوشش اسلامي (مقرر براي بانوان) را توضيح دهيد. 3) حجاب يا پوشش اسلامي بانوان ريشه ايراني دارد يا اسلامي؟ 4) آيا در قرآن كريم، دستور خاصي درباره پوشش بانوان وجود دارد يا فقط بر اساس يكي دو روايت چنين حكمي به اسلام نسبت داده ميشود؟ 5) به چه دليل پوشش اسلامي بانوان از احكام ضروري اسلام است؟ 6) آيا حجاب به بانوان صدر اسلام اختصاص دارد يا حكمي عام و غير قابل تغيير است؟ آيا با از ميان رفتن مسأله بردهداري اين حكم نيز منتفي است؟ 7) آيا براي مردان نيز حكم پوشش وجود دارد؟ در اين صورت، آيا پوشش مردان و زنان متفاوت است؟ 8) فلسفه پوشش اسلامي، تابو (محروميت بي منطق) است يا طهارت روح و ايجاد متانت و قار؟ 9) به چه دليل، پوشش اسلامي مو را نيز شامل ميشود؟ 10) آيا اسلام با خود آرايي كه بر اساس تمايل به زيبايي خواهي امري فطري است، مخالفت دارد؟ پس چرا با آشكار كردن زينتها مخالفت كرده است؟ 11) فلسفه مخالفت اسلام با آرايش غليظ و استفاده بانوان از عطرهاي تند چيست؟ 12) آيا اسلام فُرم خاصي از چادر يا روسري يا مانتو و... را در پوشش بانوان مد نظر قرار داده است؟ مقصود از جلباب چيست؟ فرق روسري و مقنعه با جلباب چيست؟ 13) آيا هر كس چادر بپوشد، پوشش اسلامي را رعايت كرده است؟ نحوه صحيح پوشش اسلامي چيست؟ 14) پوشش اسلامي بانوان با چشم چراني مردان چه ارتباطي دارد؟ پوشش بانوان و چرايي آن اشاره: لباس پوشيدن سابقهاي به اندازه حيات انسان دارد و جز پيروان يكي از مكاتب فكري كه بر لزوم برهنه زيستي پاي ميفشارند،(1) همه افراد به نوعي آن را تجربه ميكنند. اين پديده، به رغم ارتباطش با خصوصيات مختلف فردي و اجتماعي انسان، دست كم به سه نياز وي پاسخ ميدهد: 1. حفاظت در سرما و گرما و برف و باران(2) 2. حفظ عفت و شرم(3) 3. آراستگي، زيبايي و وقار(4) اين نوشتار به بررسي معناي حجاب اسلامي و دليلهاي ضرورت آن ميپردازد. «حدود پوشش در اسلام» و نيز نوع پوششهايي كه پيشوايان دين سفارش يا نكوهش كردهاند، در شمارههاي آينده بررسي خواهد شد. رابطه حجاب و پوشش اسلامي «حجاب» به معناي پرده، حاجب، پوشيدن و پنهان كردن و منع از وصول است.(5) اين واژه تنها به معناي پوشش ظاهري يا پوشاندن زن نيست و در اصل به مفهوم پنهان كردن زن از ديد مرد بيگانه است. بدين سبب، هر پوششي حجاب نيست. حجاب پوششي است كه از طريق پشت پرده واقع شدن تحقق يابد؛ ولي بر خلاف تصور عموم و نيز آنچه مشهور است، آيه حجاب(6) در قرآن «وَ إِذا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتاعاً فَسْئَلُوهُنَّ مِنْ وَراءِ حِجابٍ...؛(7) چون از زنان پيغمبر(ص) متاعي خواستيد، از پس پرده بخواهيد». درباره زنان آن حضرت و بيشتر به منظور مسائل سياسي و اجتماعي فرود آمده است(8) نه پوشش زن در مقابل نامحرم. به كارگيري كلمه «حجاب»(9) در خصوص پوشش زن اصطلاحي نسبتاً جديد است و همين سبب گرديده بسياري گمان كنند اسلام خواسته است زن هميشه پشت پرده و در خانه محبوس باشد و بيرون نرود؛(10) يا مثل «ويل دورانت» بگويند: «اين امر خود مبناي پرده پوشي در ميان مسلمانان به شمار ميرود»؛(11) و يا مدّعي شوند حجاب به وسيله ايرانيان به مسلمانان و اعراب سرايت كرده است؛ در حالي كه آيات مربوط به حجاب (پوشش اسلامي زنان در مقابل نامحرمان) قبل از مسلمان شدن ايرانيان نازل شده است. در عهد جاهليت نيز - همان طور كه ويل دورانت ميگويد(12) و كتب تفسير شيعه و سني(13) تأييد ميكند - اعراب چنين پوششي نداشتند و عادتشان تبرّج و خودنمايي بود كه اسلام آن را ممنوع ساخت: «وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِيَّةِ الْأُولي.»(14) آنچه از قديم به ويژه نزد فقها در بحث نماز (كتاب الصلوة) و ازدواج (كتاب النكاح) رواج داشته، واژه «ستر» و «ساتر» به معناي پوشش و وسيله پوشش زن در مقابل نامحرمان بوده است. بنابراين، وظيفه پوشش اسلامي بانوان به معناي حبس و زنداني كردن و قرار دادن آنان پشت پرده و در نتيجه عدم مشاركت اين گروه عظيم در فعاليتهاي اجتماعي نيست. اين وظيفه بدان معنا است كه زن در معاشرت با مردان بدنش را بپوشاند و به جلوه گري و خودنمايي نپردازد و مشاركتش در فعاليتها بر اصول انساني و اسلامي استوار باشد.(15) ضرورت پوشش اسلامي در قرآن پوشش اسلامي از احكام ضروري اسلام(16) است و هيچ مسلماني نميتواند در آن ترديد كند؛ زيرا هم قرآن مجيد به آن تصريح كرده است و هم روايات بسيار بر وجوب آن گواهي ميدهند. به همين جهت، فقيهان شيعه و سني به اتّفاق به آن فتوا دادهاند. همان طور كه نماز و روزه به دوراني خاص اختصاص ندارد، دستور پوشش نيز چنين است و ادعاي عصري بودن آن بيدليل و غير كارشناسانه مينمايد. خداوند متعال در آيه 30 سوره نور نخست به مردان مسلمان و سپس در آيه بعد به زنان مسلمان فرمان ميدهد از چشم چراني اجتناب كنند و در رعايت پوشش بدن از نامحرمان كوشا باشند: قُلْ لِلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ يَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذلِكَ أَزْكي لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِما يَصْنَعُونَ. [اي پيامبر] به مردان مؤمن بگو ديدگان خود فرو خوابانند و عفت پيشه ساخته، دامن خود را از نگاه نامحرمان بپوشانند. اين كار براي پاكي و پاكيزگيشان بهتر است و خداوند بدانچه ميكنند، آگاه است». «غضّ» در لغت عرب - چنان كه مرحوم طبرسي در مجمع البيان(17) و راغب اصفهاني در مفردات(18) گفتهاند - به معناي «كاستن» است و «غضّ بصر» يعني كاهش دادن نگاه نه بستن چشم. البتّه متعلق اين فعل و اينكه از چه چيز چشمان خود را فرو بندند، ذكر نشده است؛ امّا با توجّه به سياق آيات، به ويژه آيه بعد، روشن ميگردد مقصود آن است كه خيره خيره زنان نامحرم را تماشا نكنند و از چشم چراني(19) بپرهيزند. از سوي ديگر، ممكن است مقصود از «حفظ فرج» در اين آيه پاكدامني و حفظ آن از آلودگي به زنا و فحشا باشد؛ ولي عقيده مفسران اوليه اسلام و نيز مفاد روايات از جمله سخن امام صادق(ع)(20) اين است كه مراد از «حفظ فرج» در همه آيات قرآن كريم پاكدامني و حفظ آن از آلودگي به فحشا است؛ جز در اين دو آيه كه به معناي حفظ از نظر و وجوب پوشش در مقابل نامحرم است. آنگاه خداوند متعال فلسفه اين آموزه را نظافت و پاكي روح ميداند و بر خلاف اهل جاهليت قديم و جديد - مانند «برتراند راسل» كه اين ممنوعيت را يك نوع محروميت و اخلاق بيمنطق و به اصطلاح «تابو» (تحريمهاي ترس آور رايج در ميان ملل وحشي) ميداند - ميگويد: اين پوشش به منظور طهارت روح بشر از اينكه پيوسته درباره مسائل مربوط به اسافل اعضا بينديشد،(21) واجب شده است. سپس در آيه بعد ميفرمايد: «وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ يَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلاَّ ما ظَهَرَ مِنْها وَ لْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلي جُيُوبِهِنَّ وَ لا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلاَّ لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبائِهِنَّ أَوْ آباءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنائِهِنَّ أَوْ أَبْناءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوانِهِنَّ أَوْ بَنِي إِخْوانِهِنَّ أَوْ بَنِي أَخَواتِهِنَّ أَوْ نِسائِهِنَّ أَوْ ما مَلَكَتْ أَيْمانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِينَ غَيْرِ أُولِي الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِينَ لَمْ يَظْهَرُوا عَلي عَوْراتِ النِّساءِ وَ لا يَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِيُعْلَمَ ما يُخْفِينَ مِنْ زِينَتِهِنَّ وَ تُوبُوا إِلَي اللَّهِ جَمِيعاً أَيُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ؛ [اي پيامبر] به زنان مؤمن بگو ديدگان خود فرو خوابانند و عفت پيشه ساخته، دامن خود را از نگاه بيگانگان بپوشانند و زيور خويش را جز براي شوهران و ساير محارم آشكار نكنند، مگر آنچه پيدا است؛ و روسريهاي خويش را به گريبانها اندازند تا سر و گردن و سينه و گوشها پوشيده باشد و پاهاشان را به زمين نكوبند تا آنچه از زينت پنهان ميكنند، معلوم شود. اي بندگان مؤمن، همه به سوي خدا توبه كنيد تا رستگار شويد». در اين آيه خداوند تعالي، در خصوص پوشش بانوان، آنچه را بر مردان مؤمن لازم است، به دو شكل گسترش ميدهد: 1. پوشيدگي سر و گردن؛ 2. پوشاندن زينتها. «خُمُر» جمع «خِمار» و به معناي روسري و سرپوش(22) است. «جيوب» از واژه «جيب» به معناي قلب و سينه و گريبان است.(23) در تفسير مجمع البيان چنين ميخوانيم: زنان مدينه اطراف روسريهاي خود را به پشت سر ميانداختند و سينه و گردن و گوشهاي آنان آشكار ميشد. بر اساس اين آيه، موظف شدند اطراف روسري خود را به گريبانها بيندازند تا اين مواضع نيز مستور باشد.(24) فخر رازي ياد آور ميشود: خداوند متعال با به كارگرفتن واژههاي «ضَرب» و «عَلي» كه مبالغه در القا را ميرساند، در پي بيان لزوم پوشش كامل اين نواحي است.(25) ابن عبّاس در تفسير اين جمله ميگويد: «يعني زن مو و سينه و دور گردن و زير گلوي خود را بپوشاند».(26) برخي ادّعا ميكنند، حجاب به معناي مقابله با برهنگي را قبول داريم؛ ولي در هيج جاي قرآن از پوشش مو سخن به ميان نيامده است؛ نا درستي اين سخن آشكار مينمايد؛ زيرا، با چشم پوشي از گفتار ابن عبّاس و نيز شأن نزول آيه، اين واقعيت كه زنان مسلمان حتّي قبل از نزول اين آيه موهاي خود را ميپوشاندند و آشكار بودن گردن و گوش و زير گلو و گردنشان تنها مشكل به شمار ميآمد، ترديدناپذير است. در آيه از رو سري سخن به ميان آمده است، بايد پرسيد: آيا روسري جز آنچه بر سر ميافكنند و موها را ميپوشانند، معنايي دارد. افزون بر اين، حكم ميزان پوشش در روايات متعدد وارد شده است.(27) اگر قرار باشد مانند برخي از صحابه يا گروهي روشنفكر مآبان جديد فقط به قرآن اكتفا كنيم، در كشف جزئيات ضروريترين احكام مانند ركعات نماز نيز ناكام ميمانيم. در خصوص «زينت» پرسشي مهم مطرح است. آيا مفهوم آن واژه «زيور» فارسي (زينتهاي جدا از بدن مانند جواهرات) را نيز در بر ميگيرد يا تنها آرايشهاي متصل به بدن، مانند سرمه و خضاب، را شامل ميشود.؟(28) در پاسخ بايد گفت: حكم كلي آن است كه خودآرايي جايز و خودنمايي در مقابل نامحرم ممنوع است. آرايش امري فطري و طبيعي است(29) و حسّ زيبايي دوستي سرچشمه پيدايش انواع هنرها در زندگي بشر شمرده ميشود. اين گرايش طبيعي، افزون بر آن كه آثار مثبت رواني در ديگران پديد ميآورد، به تحقق آثار گرانبهاي رواني در شخص آراسته نيز ميانجامد. آراستن خود و پرهيز از آشفتگي و پريشاني در نظام فكري و ذوق سليم انسان ريشه دارد. پرهيز از خودآرايي نه دليل وارستگي از قيد نفس است و نه علامت بياعتنايي به دنيا. وضع ژوليده و آشفته و عدم مراعات تميزي و نظافت ظاهري، خود به خود شخصت افراد را در نگاه ديگران خوار ميسازد و زبان طعن و توهين دشمن را ميگشايد.(30) بر اين اساس، پوشيدن جامه زيبا، بهرهگيري از مسواك و شانه، روغن زدن به مو و گيسوان، معطر بودن، انگشتر فاخر به دست كردن و سرانجام آراستن خويش هنگام عبادت و معاشرت با مردم از مستحبات مؤكد و برنامههاي روزانه مسلمانان است.(31) حضرت امام حسن مجتبي(ع) بهترين جامههاي خود را در نماز ميپوشيد و در پاسخ كساني كه سبب اين كار را ميپرسيدند، ميفرمود: «اِنَّ اللَّهَ جَميلٌ وَ يُحِبُّ الْجَمالَ فَاَتَجمَّلُ لِرَبّي؛ خداوند زيبا است و زيبايي را دوست دارد. پس خود را براي پروردگارم زيبا ميسازم».(32) بنابراين، خداوند زينت و خودآرايي را نهي نميكند؛ آنچه در شرع مقدس ممنوع شده است، تبرّج و خودنمايي و تحريك و تهييج به وسيله آشكار ساختن زينت در محافل اجتماعي است؛ چنان كه ميفرمايد: «وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِيَّةِ الْأُولي.»(33) و نيز ميفرمايد: «وَ لا يَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِيُعْلَمَ ما يُخْفِينَ مِنْ زِينَتِهِنَّ.»(34) اين آيه زنان عرب را كه معمولاً خلخال به پا ميكردند و براي اينكه بفهمانند خلخال گرانبها دارند، پاي خود را محكم به زمين ميكوفتند، از اين كار نهي ميكند. فقيه بزرگوار علامه مطهري ميگويد: «از اين دستور ميتوان فهميد هر چيزي كه موجب جلب توجّه مردان ميگردد، مانند استعمال عطرهاي تند و همچنين آرايشهاي جالب نظر در چهره، ممنوع است. به طور كلي زن در معاشرت، نبايد كاري بكند كه موجب تحريك و تهيج و جلب توجّه مردان نامحرم گردد.»(35) در آيه 31 سوره نور ميفرمايد: «وَ لا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلاَّ ما ظَهَرَ مِنْها». زينتهاي زن دو گونه است: يك نوع زينتي كه مانند لباس و سرمه و انگشتر و دست بند آشكار است و پوشانيدن آن واجب نيست؛ و نوع ديگر زينتي كه پنهان است مگر آن كه عمداً بخواهد آن را آشكار سازد؛ مانند گوشوار و گردن بند. پوشانيدن اين نوع زينت واجب است. البتّه استثناهايي دارد كه بعداً بيان خواهد شد.(36) قرآن كريم، با همين معيار، در خصوص پوشش بانوان سالمند و از كار افتاده كه اميد زناشويي ندارند، سهلگيري كرده، به آنها اجازه داده است روي سرها را برگيرند؛(37) ولي در عين حال آنها نيز اجازه خودنمايي و تهييج ندارند: «وَ الْقَواعِدُ مِنَ النِّساءِ اللاَّتِي لا يَرْجُونَ نِكاحاً فَلَيْسَ عَلَيْهِنَّ جُناحٌ أَنْ يَضَعْنَ ثِيابَهُنَّ غَيْرَ مُتَبَرِّجاتٍ بِزِينَةٍ».(38) آيات ديگري كه با صراحت كامل دستور پوشش اسلامي و فلسفه آن را بيان ميكنند، چنين است: «يا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْواجِكَ وَ بَناتِكَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلاَبِيبِهِنَّ ذلِكَ أَدْني أَنْ يُعْرَفْنَ فَلا يُؤْذَيْنَ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِيماً. اي پيامبر، به زنان و دخترانت و به زنان مؤمنان بگو: پوششهاي (روسري و چادر) خود را برخود فروتر گيرند. اين براي آن كه شناخته گردند و اذيت نشوند، [به احتياط] نزديكتر است؛ و خدا آمرزنده و مهربان است.(39) با اين حال، ممكن است گروهي از ارازل و اوباش به هتك حيثيت زنان مؤمن ادامه دهند. در اين صورت، حاكم اسلامي وظيفه دارد با شدت تمام با اين افراد بيمار دل برخورد كند. بنابراين، مسأله حفظ پوشش و عدم مزاحمت براي بانوان تنها يك توصيه اخلاقي نيست و حكمي اسلامي و حكومتي به شمار ميآيد: «لَئِنْ لَمْ يَنْتَهِ الْمُنافِقُونَ وَ الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَ الْمُرْجِفُونَ فِي الْمَدِينَةِ لَنُغْرِيَنَّكَ بِهِمْ ثُمَّ لا يُجاوِرُونَكَ فِيها إِلاَّ قَلِيلاً * مَلْعُونِينَ أَيْنَما ثُقِفُوا أُخِذُوا وَ قُتِّلُوا تَقْتِيلاً؛ اگر منافقان و بيماردلان و كساني كه در شهر نگراني به وجود ميآورند، از كارهاي خود دست برندارند، ما تو را عليه آنها بر خواهيم انگيخت و تو را سخت بر آنان مسلط ميكنيم تا جز مدتي اندك در همسايگي تو زندگي نكنند؛ از رحمت خدا دور گرديدند و هر كجا يافت شوند دستگير و به سختي گشته خواهند شد».(40) در اين آيات، سه مطلب مهم قابل توجّه مينمايد: 1 - «جلباب» چيست و نزديك كردن آن يعني چه؟ 2 - فلسفه پوشش اسلامي 3 - مجازات افراد مزاحم(41) چه نوع پوششي توصيه شده است؟ در مفهوم جلباب اختلاف نظر وجود دارد. آنچه، با توجّه به كتب لغت(42) و گفتار مفسران شيعه مانند علامه طباطبايي(43) و فيض كاشاني(44) و اهل سنّت مانند قرطبي(45) صحيحتر به نظر ميرسد، آن است كه «جلباب» ملحفه و پوششي چادر مانند است نه روسري و خمار. از ابن عبّاس و ابن مسعود روايت شده كه منظور عبا است. پس جلباب لباس گشاد و پارچهاي است كه همه بدن را ميپوشاند. ضمناً همان طور كه مفسران بزرگ مانند شيخ طوسي و طبرسي فرمودهاند، در گذشته دو نوع روسري براي زنان معمول بود: روسريهاي كوچك كه آنها را «خِمار» يا «مقنعه» ميناميدند و معمولاً در خانه از آن استفاده ميكردند؛ و روسريهاي بزرگ كه مخصوص بيرون خانه به شمار ميآمد. زنان با اين روسري بزرگ كه جلباب خوانده ميشد و از «مقنعه» بزرگتر و از «رداء» كوچكتر است و به چادر امروزين شباهت دارد، مو و تمام بدن خود را ميپوشاندند.(46) نزديك ساختن جلباب - «يدنين عليهنّ من جلابيبهنّ» - كنايه از پوشيدن چهره و سر و گردن با آن است.(47) يعني چنان نباشد كه چادر يا رو پوشهاي بزرگ (مانتو) تنها جنبه تشريفاتي و رسمي داشته باشدو همه پيكرشان را نپوشاند. زنان حق ندارند چنان چادر بپوشند كه نشان دهد اهل پرهيز از معاشرت با مردان بيگانه نيستند؛ از نگاه چشمهاي نامحرم نميپرهيزند و از مصاديق «كاسيات عاريات»(48) شمرده ميشوند. قرآن فرمان ميدهد: بانوان با مراقبت جامهشان را بر خود گيرند و آن را رها نكنند تا نشان دهد اهل عفاف و حفظ به شمار ميآيند. تعليل پاياني آيه نيز بيانگر همين امر است؛ يعني آن پوششي مطلوب است كه خود به خود دورباش ايجاد ميكند و ناپاكدلان را نوميد ميسازد.(49) 2. چرا پوشش ضرورت دارد؟ خداوند متعال درباره علت ضرورت پوشش اسلامي ميفرمايد: «ذلِكَ أَدْني أَنْ يُعْرَفْنَ فَلا يُؤْذَيْنَ.» برخي اين آيه را چنين معنا كردهاند: «بدين وسيله شناخته ميشوند آزادند نه كنيز؛ پس با آزار و تعقيب جوانان رو به رو نميشوند. بنابراين، در عصر حاضر كه مسأله بردگي از ميان گرفته، اين حكم نيز منتفي ميشود؛ ولي بايد گفت:(50) ايجاد مزاحمت و آزار كنيزان نيز روا نيست. حقيقت آن است كه وقتي زن پوشيده و با وقار از خانه بيرون رود و جانب عفاف و پاك دامني را رعايت كند، فاسدان و مزاحمان جرأت هتك حيثيت او را در خود نمييابند. بيمار دلاني كه در پي شكار ميگردند، فرد داراي حريم را شكاري مناسب نميبينند. در روايات آمده است: «المرأة ريحانه؛(51) زن همچون ريحانه يا شاخه گلي ظريف است.» بيترديد اگر باغبان او را پاس ندارد، از ديد و دست گلچين مصون نميماند. قرآن كريم، زنان ايده آل را كه در بهشت جاي دارند، به مرواريد محجوب و پوشيده در صدف تشبيه ميكند: «كَأَمْثالِ اللُّؤْلُؤِ الْمَكْنُونِ.»(52) افزون بر اين، گاه آنها را به جواهرات اصيلي چون ياقوت و مرجان كه جواهر فروشان در پوششي ويژه قرار ميدهند تا همچون جواهرات بَدَلي به آساني در دسترس اين و آن قرار نگيرند و ارزش و قدرشان كاستي نپذيرد، تشبيه ميكند.(53) بر اين اساس، مرحوم علامه طباطبايي(54) همين تفسير را بر ميگزيند. استاد شهيد مطهري در اين باره ميفرمايد: «حركات و سكنات انسان گاهي زباندار است. گاهي وضع لباس، راه رفتن، سخن گفتن زن معنا دار است و به زبانِ بيزباني ميگويد: دلت را به من بده، در آرزوي من باش، مرا تعقيب كن؛ گاهي بر عكس، با زبان بيزباني ميگويد: دست تعرّض از اين حريم كوتاه است.»(55) البته بايد اعتراف كرد تاكنون بيشتر نوشتههاي مربوط به پوشش، نقطه نظر را بر حجاب زن معطوف كرده و كمتر به پوشش مرد توجه نمودهاند كه البته اين يك امر عادي و طبيعي است چرا كه زن مظهر جمال و زيبايي و مرد مظهر شيفتگي است. ولي پوشش مردان نيز در ابعاد مختلف فرهنگي، اجتماعي حائز اهميت است. ازاينرو اسلام براي ثبات و پايداري جامعه درباره پوشش زن و مرد توجه بسيار نموده خداوند متعال ميفرمايد: «يا بني آدم قد انزلنا عليكم لباسا يواري سوءاتكم و ريشا؛ اي فرزندان آدم! لباسي براي شما فرستاديم كه اندام (عورت) شما را ميپوشاند و مايهي زينت شماست، (اعراف / 26). خداوند متعال در حق مردان ميفرمايد: (قل للمؤمنين يغضّوا من ابصارهم و يحفظوا فروجهم) «به مؤمنان بگو چشمهاي خود را (از نگاه به نامحرمان) فرو گيرند و عفاف (عورت) خود را حفظ كنند»{M ، (نور / 30) . و در حق زنان نيز ميفرمايد: (و قل للمؤمنات يغضضن من ابصارهنّ و يحفظن فروجهنّ) «و به زنان با ايمان بگو چشمهاي خود را (از نگاه هوس آلود) فرو گيرند و دامان (عورت) خويش را حفظ كنند»{M، (نور / 31). در اين راستا ذكر چند نكته ضروري مينمايد: 1. فقها فرمودهاند زن نبايد به بدن مرد نامحرم (به جز سر و صورت و گردن) نگاه كند و اين حكم دليل قطعي دارد كه در جاي خود بيان شده است. 2. ممكن است نگاه زن به بدن مرد نامحرم حرام باشد ولي پوشش آن از سوي مرد واجب نباشد همان گونه كه نگاه مرد به صورت و دستهاي زن از روي شهوت حرام است ولي پوشش آن از سوي زن واجب نيست. 3. مردان ميتوانند با لباس آستين كوتاه در مجامع عمومي نمايان گردند. اكنون اين پرسش پيش ميآيد كه اگر مردي با اين وضعيت بيرون آيد و بداند زنان از روي تعمّد و لذت به بدنش نگاه ميكنند، آيا از نظر شرعي مرتكب گناه شده؟ دو نظر در اينجا مطرح است. برخي فتوا به حرمت داده و عدهاي از جواز سخن گفتهاند. اصليترين مستند و مبناي اين حكم قاعده فقهي «اعانه بر اثم» است كه در فقه كاربرد فراواني دارد. معناي قاعده اين است كه هر كس زمينه تحقق و پياده شدن گناه را براي ديگري فراهم سازد. خود نيز مانند انجام دهندهي آن گناهكار است. در مقابل برخي مراجع اظهار ميدارند كه آنچه حرام است «تعاون بر اثم» بوده نه «اعانه بر اثم» اين دو با يكديگر متفاوت است. «تعاون بر اثم» يعني همكاري و شركت چند نفر در انجام گناه به گونهاي كه همگي به طور مستقيم آن را انجام دهند. به همين جهت برخي مراجع گفتهاند اگر مردان با لباس آستين كوتاه بيرون آيند به قصد اين كه زنان به او نگاه كنند، شريك گناه گرديده و قاعده فقهي در حقش پياده ميشود. اما اگر به اين انگيزه نباشد، اشكالي ندارد. و از آنجا كه تشخيص انگيزه افراد مشكل است به جواناني كه در خيابان و پاركها به بازي فوتبال مشغول بوده و يا در جادهها به دوچرخه سواري مشغول هستند. وجوب امر به معروف محرز نميشود. بر اساس آن چه گفته شد فتواي مراجع درباره پوشش لباس آستين كوتاه مردان متفاوت است و هر كس بايد به نظر مرجع تقليد خود عمل كند. ولي مسئولان دانشگاهها و مديران مدارس و... حق دارند مقرراتي را طبق مصالحي كه در نظر دارند براي محدودهي خود وضع نمايند. و شرايطي براي نوع لباس دانشجويان مقرر نمايند. و اين كار به آن معني نيست كه حلالي را حرام كرده و بر خلاف نظر شرع عمل نمودهاند بلكه اين حق براي مديريت هر مجموعه محفوظ است. البته بايد از افراط و تفريط و اعمال سليقههاي شخصي اجتناب شود. و مصالح كل مجموعه در نظر گرفته شود، و تنها به منظور ايجاد فضاي سالم و آرامش رواني مجموعه حدود و مقررات تعيين گردد. در پايان توجه شما را به استفتائات برخي مراجع جلب ميكنيم: امام خميني ـ آيتالله فاضل ـ آيتالله نوري همداني: پوشش بدن بر مرد واجب نيست هر چند بداند زنان از روي تعمّد و لذت به او نگاه ميكنند، (العروة الوثقي، حاشيه، احكام النكاح، مسئله 51). آيتالله خويي، آيتالله گلپايگاني، آيتالله اراكي و آيتالله وحيد خراساني: پوشش بدن بر مرد واجب نيست ولي اگر بداند زنان از روي تعمّد و لذت به او نگاه ميكنند پوشش آن به جز صورت، دستها، گردن و پا واجب است، (العروة الوثقي، حاشيه، احكام النكاح، مسئله 51 و هداية العباد، ج 2، مسأله 1068 و استفتاء از محضر آيتالله وحيد خراساني). آيتالله بهجت: احتياط واجب است كه مرد بدن خود را (به جز مواردي كه به طور غالب باز است مانند سر و صورت) در برابر نامحرم بپوشاند هر چند كمك بر حرام نباشد (يعني هر چند نداند به او نگاه ميكنند)، (توضيح المسائل، مسأله 1933 و 1937). مقام معظم رهبري، آيتالله مكارم: استفاده از لباس آستين كوتاه براي مردان اشكالي ندارد مگر در مواردي كه بدانيم مفاسد خاصي بر ان مترتب ميشود، (استفتاءات، ج 1، س 834، آيتالله مكارم و دفتر استفتاءات مقام معظم رهبري). آيتالله تبريزي: سزاوار نيست براي مؤمن كه با لباس آستين كوتاه در مجامع عمومي ظاهر شود، (دفتر استفتاءات آيتالله تبريزي). آيتالله صافي: احتياط واجب است كه مرد لباس آستين دار بر تن كند در جايي كه معرض نگاه زنان نامحرم است، (جامعالاحكام، ج 2، ص 1722). البته بايد دانست اختلاف نظر مراجع پيرامون پوشش مرد در جاي است كه هيچگونه مفسدهاي به همراه نداشته باشد و گرنه همه اتفاق دارند چنانچه جوانان با لباس آستين كوتاه در مجامع عمومي ظاهر شوند و مفسدهاي در فضاي جامعه ايجاد نمايند، پوشيدن اين نوع لباسها حرام ميباشد. -------------------------- پي نوشتها: 1. انسانيت از ديدگاه اسلامي، مصطفوي، ص 129. 2. نحل (16): 80. 3. سوره نور (24): 31 و 30 و 59؛ احزاب (33): 59 و 60. 4. سوره اعراف (7): 26. 5. ر. ك: المفردات في غرائب القرآن، راغب اصفهاني و قاموس قرآن، سيد علي اكبر قرشي. 6. در اصطلاح تاريخ و حديث اسلامي، هر جا نام «آيه حجاب آمده است مقصود اين است نه آيات سوره نور كه در خصوص پوشش اسلامي است. 7. احزاب (33): 53. 8. مسأله حجاب، مرتضي مطهري، ص 74. 9. واژه حجاب هفت بار در قرآن كريم به كار رفته است؛ ولي هرگز به معناي حجابِ اسلامي مصطلح نيست. 10. مسأله حجاب، ص 73. 11. تاريخ تمدن؛ ويل دورانت، مترجمان احمد آرام (و ديگران)، ج 1، ص 433 و 434. 12. مسأله حجاب، ص 22. 13. ر. ك: تفاسير مجمع البيان (طبرسي) و كشّاف (ز مخشري) ذيل آيات 33 احزاب و 60 نور. 14. سوره احزاب (33): 33. 15. مسأله حجاب، ص 73. نيز ر. ك: تفسير نمونه، ج 17، ص 401 - 403. 16. اصل قانون حجاب اسلامي، صرفاً از ضروريات فقه نيست؛ بلكه از ضروريات دين مبين است؛ چه اينكه نصّ صريح قرآن بر آن گواهي ميدهد و تنها ظهور آيات قرآن دليل بر آن نيست تا جاي اختلاف برداشت و محل ترديد باشد. 17. مجمع البيان في تفسير القرآن، طبرسي، ج 7 - 8، ص 216. 18. المفردات في غريب القرآن؛ راغب اصفهاني، ص 361. 19. مسأله حجاب، ص 125 - 128. 20. تفسير مجمع البيان، ص 216 و 217. 21. مسأله حجاب، ص 129. 22. المفردات في غرائب القرآن، ص 159؛ مجمع البيان، ص 217. 23. مجمع البيان، ص 217. 24. همان. 25. التفسير الكبير، ج 23، ص 179. 26. مجمع البيان، ص 217. (قال ابن عبّاس: تفطّي شعرها و صدرها و ترائبها و سوالفها). 27. ر. ك: تفسير الصافي، فيض كاشاني، ج 3، ص 430 و 431. 28. مسأله حجاب، ص 131. 29. علامه طباطبائي(ره) در تفسير آيه 32 سوره اعراف ميفرمايد: خداي متعال در اين آيه زينتهايي را معرفي ميكند كه براي بندگان ايجاد و آنان را فطرتاً به وجود آن زينتها و استعمال و استفاده از آنها ملهم كرده است؛ و روشن است كه فطرت جز به چيزهايي كه وجود و بقاي انسان نيازمند آن است، الهام نميكند. (ر. ك: الميزان، ج 8، ص 79) 30. آيين بهزيستي در اسلام، احمد صبور اردوبادي، ج 1 (جنس پوشاك)، ص 57. 31. حلية المتقين، محمدباقر مجلسي، ص 3 - 5 و 10 - 12 و 91 - 107. 32. مجمع البيان، ج 4 - 3، ص 673. 33. سوره احزاب(33): 33. 34. سوره نور(24): 31. 35. مسأله حجاب، ص 146 - 147. 36. ر. ك: تفسير الصافي، ج 3، ص 430 و 431. 37. وسايل الشيعه، حر عاملي، ج 14، ص 140. 38. سوره نور (24): 60. 39. سوره احزاب(33): 59. 40. سوره احزاب (33): 60 و 61. 41. مجازات اين گونه افراد از نظر اسلام بسيار شديد است و بعد از ارشاد و امر به معروف و نهي از منكر، چنانچه اين بيماردلان از عمل زشت خويش دست برندارند، بايد از جامعه اسلامي تبعيد شوند؛(مسأله حجاب، ص 164) و در صورت استمرار، در رديف محاربان با حكومت اسلامي جاي ميگيرند و به حكم قرآن اعدام ميگردند. (الميزان في تفسير القرآن، ج 8، ص 361 و 362) 42. ر. ك: مسأله حجاب، ص 158 و 159؛ قاموس قرآن، قرشي، ج 2، ص 41 و 42. (اين كتابها كلمات اهل لغت را ذكر كردهاند؛ مانند تعبير به «الجلباب: القميص أوالثواب الواسع» يا «الجلباب ثوب اوسع من الخمار دون الردّاء تُغطّي به المرأة رأسها و صدرها) 43. الميزان في تفسير القرآن، ج 16، ص 361. (هو ثوب تشتمل به المرأة فيغطّي جميع بدنها) 44. تفسير الصافي، فيض كاشاني، ج 4، ص 203. 45. الجامع لأحكام القرآن، قرطبي، ج 14؛ ص 156. 46. درباره جلباب گفتهاند: آن روسري خاصي كه بانوان هنگامي كه براي كاري به خارج از منزل ميروند، سر و روي خود را با آن ميپوشند؛ «الجلباب خمارالمرأة الذي يفطّي رأسها و وجهها اذا خرجت لحاجة» (التبيان في تفسير القرآن، طوسي ج 8، ص 361؛ مجمع البيان، ج 8 - 7، ص 578) 47. مجمع البيان، ص 580؛ الميزان، ج 16، ص 361. 48. زناني كه ظاهراً پوشيده هستند ولي در واقع برهنهاند، روي عن رسول اللّه(ص): صنفان من اهل النار لم أرهما قوم معهم سياط كأذناب البقر يضربون بها الناس و نساء كاسيات عاريات، مميلات مائلات، رؤسهنّ كأسنمة البُخت المائلة....» (ميزان الحكمة، ري شهري، ج 2، ص 259) 49. مسأله حجاب، ص 160 و 161. 50. آسيبشناسي حجاب، ص 19 51. وسائل الشيعة، ج 14، ص 120. 52. سوره واقعه(56): 23. 53. گستره عفاف به گستردگي زندگي، حميده عامري، كتاب زنان، شوراي فرهنگي اجتماعي زنان، ش 12، ص 117. 54. الميزان، ج 8، ص 361. 55. مسأله حجاب، ص 163. امیدوارم توانسته باشم پاسخ مکفی داده باشم. ان شاء الله خوشبخت و سعادتمند شوید. از کمک به همنوعان خود مخصوصا مردم مظلوم سومالی و دعا برای حق خواهان عالم مخصوصا مردم بحرین غفلت نورزید. موفق ، موید و پیروز و سربلند باشید!