فاطمه
سلام علیکم به من گفته اند پیامبر (ص)فرموده اند اگر سجده برای غیر خدا جایز بود میگفتیم زنان بر شوهران...
سلام علیکم
به من گفته اند پیامبر (ص)فرموده اند اگر سجده برای غیر خدا جایز بود میگفتیم زنان بر شوهران خود سجده کنند ... و مردان زنان خود را طواف کنند ...
لطفا متن کامل حدیث را به برایم بنویسید و بفرمایید اصلا این حدیث سندیت دارد و معتبر است؟منبعش کجاست؟
و مقصود و مفهوم کامل آن را برایم توضیح دهید.
سپاس گذارم.
مشاور: sayed mojtaba navab
با عرض سلام و آرزوی توفیق درک باقیمانده ماه قرآن خدمت کاربر گرامی! اولاً حديث از حيث سند معتبرنيست و نميشود به آن اعتماد نمود. ثانياً بر فرض اين كه معتبر باشد منظور اين است كه بهتر است زن در مقابل شوهر نهايت خضوع را داشته باشد زيرا، شوهر اگر بفهمد همسر و بچه هايش با او صداقت دارند و برايش احترام فوق العاده قائلند همه هستي خود را فداي آنها ميكند و در نتيجه يك نوع صفاي غير قابل وصفي بين آنان برقرار ميشود. به هيچ وجه استشمام بي حرمتي نسبت به زن از آن حديث ملاحظه نميشود. براي تقريب به ذهن بد نيست به مطالب زير توجه شود. پيامبر(ص) براي اين كه اهميّت مسواك زدن را به امت خود اعلان كند و به آنها بفهماند كه مسواك چقدر ارزش دارد. فرمودند: اگر بر امتم سخت و دشوار نبود هر آيينه مسواك زدن را بر آنها واجب ميكردم.(3) و يا در جايي ميخوانيم كه حضرت علي(ع) فرمودند: پيامبر(ص) حقوق همسايه را آن قدر مهم معرفي كرده بود كه احساس ميشد بعد از مرگ همسايه از انسان ارث ميبرد.(4) همان طوري كه ملاحظه شود اين گونه فرمايشات تنها به عنوان با اهميّت نشان دادن موضوع مورد نظر است، هدف ديگري در كار نبوده. ثالثاً: تنها به زنها سفارش نشده كه نسبت به مردها تواضع و احترام كنند. به مردها هم سفارش فوق العاده نموده كه نسبت به خانواده كمال احترام را قائل شوند، به احاديث زير توجه نماييد: پيامبراكرم(ص) فرمود: زنان را گرامي نميدارند مگر افراد بزرگوار و به آنان توهين نميكنند مگر مردم پست و فرومايه.(5) حضرت علي(ع) فرمودند: زن وسيله التذاذ و مايه گرمي خانواده استا بايد او را گرامي داشت. امام صادق(ع) از پدرش امام باقر(ع) نقل كرده كه فرمودند: هر كس زن گرفت بايد او را گرامي بدارد زن وسيله التذاذ است و سرچشمه گرمي و صفا نبايد او را ضايع كرد. در مورد حضرت علي اصغر(ع) و حضرت زينب(ع) به خاطر چند چيز بوده و اصلاً ربطي به بي ارزشي زن ندارد يكي اين كه در هيچ حكومت و نظامي زنها اهل جنگ و جدال نيستند و به عنوان بي طرف معرفي ميشوند. معلوم است كشتن بي طرف معقول نيست ديگر اين كه به خاطر لطافت و ظرافت زنها مثل گل مورد شتم و قتل قرار نميگيرند. بر خلاف مردها وانگهي چندين بار تصميم به شهادت حضرت زينب(ع) گرفته شده منتهي جوّ اجازه اِعمال چنين تصميمي را به آنها نداد. پي نوشتها: 1.... قال لو امرت احداً ان يسجد لأحد لأمرت المرأة تسجد لزوجها، بحار، ج 17، ص 377، ح 40، و ص 399 ح 11. 2. لولا يشقّ علي امّتي لا وجبت السواك، ج 87، بحار، ص 216، ح 27. 3. مازال يوصبي بهم حتّي ظنّنا انّه سيورثهم، نهج البلاغة، نامه 47. 4. آيين همسرداري يا اخلاق خانواده، ابراهيم اميني، ص 264. ----------- خواهش می کنم به سوالات زیر هم دقت فرمایید به شما کمک می نماید : مركز: مؤسسه پيوند با امام (ره) پرسش: چرا در خطبه امير المومنين(ع) ايشان فرمودند كه به زن مي توان دروغ گفت من كاري ندارم كه فمنيست چه مي گويد من مي خواهم بدانم اسلام چه مي گويد چرا بدترين مكان را هميشه به زنان اختصاص مي دهند؟ پاسخ: مطالعه نهج البلاغه همانند قرآن كريم نيازمند اين است كه انسان شأن نزول خطبه يا نامه يا كلام كوتاه را بداند. به عنوان مثال خطبه ي نهج البلاغه دقيقاً پس از وقوع جنگ جمل ايراد شده است بديهي است كه مذمت زنان در اين خطبه اشاره به بر پا كننده جنگ است و مذمت حضرت از زنان به زناني مشابه بر پا كننده جنگ جمل اشاره دارد نه همه زنان. آيا شما مي پذيريد كه حضرت همه زنان را مذمت كرده است اگر نفس زن بودن مورد مذمت است زناني مثل حضرت زهرا (س) حضرت زينب (س) حضرت مريم، آسيه، فاطمه مادر علي (ع) ، سكينه، رباب و هزاران زن برجسته در طول تاريخ بشريت را نيز شامل مي شود. آيا عقل مي پذيرد كه علي (ع) زن بودن را مذمت كرده باشد. قطعاً چنين چيزي باور كردني نيست. زن بودن مورد مذمت نيست بلكه زني كه جنگ نا به حقي راه اندازد، وسيله قتل مردم بي گناه را فراهم سازد، جامعه را به تباهي و گناه آلوده كند، ... مورد مذمت است چنان كه مرد نيز اگر ناصالح باشد مورد مذمت است و حضرت پس از بي وفايي كوفيان مردان را "نامرد" خطاب مي كند. "يا اشباه الرجال و لارجال..." قرآن كريم پيامبر بزرگوار اسلام و امامان والامقام براي زن اهميتي مافوق مرد قائل شده اند قرآن كريم زنان را الگوي جامعه بشري معرفي كرده است (مريم و آسيه) نه مردان را در طول تاريخ بشريت در هيچ عصري از اعصار زن به اندازه اي كه در دوران پيامبر اكرم (ص) قرب و منزلت داشته داراي قرب و منزلت نبوده است. تنها عصري كه مي توان آن را از نظر قرب و منزلت زمان به عصر رسول اكرم (ص) شبيه دانست (نه مثل) دوران مبارزات انقلابي مردم مسلمان ايران به رهبري امام خميني(ره) و پس از پيروزي انقلاب اسلامي دانست. در حال حاضر نيز زن ايراني نسبت به تمام دنيا از قرب و منزلتي بيشتر برخوردار است. اگر چه هنوز با جامعه اسلامي كه در آن زن و مرد انسان هستند و از مقام انساني و الهي يكساني برخوردارند و فضيلت و برتري تنها به تقوا و صلاحيت و شايستگبي بستگي دارد فاصله زيادي داريم ولي نسبت به دنيا زنان ما از احترام بيشتري برخوردارند. جهت اطلاع بيشتر مي توانيد كتابهاي زيرا را مطالعه كنيد: 1ـ نظام حقوق زن در اسلام، شهيد مطهري 2ـ زن در آيينه جمال و جلال، آيت الله جوادي آملي 3ـ زن از ديدگاه مقام معظم رهبري 4ـ زن در انديشه امام خميني 5ـ زن، جميله كديور 6ـ عشق در نگاه دوم، خانم سونيا لندگراف (آلماني) -------------- مركز: واحد پاسخ به سؤالات دفتر تبليغات اسلامي پرسش: حضرت رسول(ص) فرمود: "مردان بسياري به حد كمال رسيدند، ولي از زنان چهار زن تكامل يافته و به سر حدّ كمال واقعي رسيده اند: آسيه، مريم، خديجه و فاطمه". آيا زنان ديگري چون حضرت زينب و ... به سر حدّ كمال نرسيده اند؟ آيا رسيدن مردان به كمال و نرسيدن زنان از استعداد ذاتي آنان است؟ پاسخ: روايتي به اين مضمون كه تنها چهار نفر از زنان به كمال رسيده اند نيافتيم. آن چه در روايت آمده، آن است: "افضل زنان بهشت چهار نفرند: خديجه، فاطمه، مريم و آسيه".(1) بردن نام چهار زن به عنوان برترين زنان عالم، به معناي الخصار نيست، يعني تفسير قول پيامبر گرامي اسلام چنين نيست كه فقط چهار زن به حد كمال رسيد، از و زن ديگري نمي تواند چنين موقعيتي را درك كند. افضل بودن اين افراد، نسبي است. در زمان فرعون، آسيه برتر از همه بوده، در زمان حضرت عيسي، حضرت مريم اشرف زنان عالم بود، نيز در زمان پيامبر، حضرت خديجه و حضرت فاطمه عليها السلام اشرف بانوان بودند. روايت مي خواهد برتري اين چهار زن نسبت به زنان عصر خود را بيان كند و اين منافات ندارد كه بين اين چهار نفر اختلاف مرتبه باشد و يا در عصر ديگر زنان كاملي چون حضرت زينب(س) ظهور نمايند. حضرت زينب سلام الله عليها عصارة وجود حضرت زهرا سلام الله عليها و مولاي متقيان بوده، نمي تواند جزء كامل ترين انسان نباشد، خصوصاً اين كمالات وقتي براي حضرت نهايي شد كه از امتحان سخت و سنگين حادثة كربلا با صبر جميل پيروزمندانه بيرون آمد، به طوري كه امام حسين(ع) در آخرين لحظات عمر خويش به زينب(ع) فرمود: "خواهرم مرا در نامز شب از ياد مبر".(2) حميده همسر امام صادق(ع) به مقامي رسيد كه حضرت درباره اش فرمود: "حميده از هر پليدي و آلودگي، پاك است".(3) در مورد نرسيدن زنان به كمالات مي بايست گفت اين گونه نيست. راه هدايت و تكامل براي تمام انسان ها باز است. اما امكانات ترقي و تكامل به صورت عادلانه در اختيار زنان قرار نگرفته است و اين را نبايد به پاي مذهب نوشت. مذهب راه را براي زن و مرد باز كرده و هيچ كمالي را مشروط به ذكورت و يا انوشت نكرده است.(4) استعداد ذاتي هر انساني (زن و مرد) كمال جويي و درك مراتب عرفاني است كه در خلقت نهفته شده است: "اي مردم ما همة شما را از مرد و زني آفريديم و آن گاه شما را دسته هاي بسيار و قبيله هاي مختلف گردانيديم تا يكديگر را بشناسيد. گرامي ترين شما نزد خدا با تقواترين شماست".(5) خطاب قرآن براي دريافت كمال، عموم مردمند. اگر فقط مردان استعداد ذاتي براي دريافت كمال داشتند، آية شريفه خطاب عام نمي داشت. در عين حال تقسيم وظايف اجتماعي موجب شده است بسياري از زنان از قابليت و توانايي هاي خود استفاده نكند و يا در بهره كشي هاي دور از انصاف هميشه مغلوب باشند. نوع زنان به خاطر داشتن طبع لطيف به مبادي معرفتي و عرفاني نزديك ترند و ان به خاطر داشتن حسّ غريبي است كه بيشتر در وجود زنان جلوه گر است، در قرآن يك اصل معيار كمال است و همواره ساير كمالات را در پرتو آن اصل مي سنجند و آن نزديكي به خدا است كه از آن به عنوان تقوا ياد شده است. در اين باره فرقي بين زن و مرد نيست. از جهت اين كه گريه سلاح انسان است و اين سلاح را خدا به زن ها بيش از مردها داده، پس مي توان گفت زمينة كمال در زنان بيشتر است. در پايان، كتاب زن در آيينة جلال و جمال از آيت الله جوادي آملي جهت مطالعه معرفي مي شود. پي نوشت ها: 1. بحارالانوار، ج 16، ص 2. 2. اعلام النساء المؤمنات، ص 381. 3. الكافي، ج 1، ص 477. 4. حجرات (49) آية 13. 5. جوادي آملي، زن در آيينة جلال و جمال، ص 196. ------------ مركز: واحد پاسخ به سؤالات دفتر تبليغات اسلامي پرسش: امام علي(ع) در خطبه هشتاد نهج البلاغه از زنان مذمت نموده است. چرا حضرت از مردان بد مذمت ننموده است؟ پاسخ: اتفاقاً امام علي(ع) در موارد گوناگون از مردان مذمت نموده است، از جمله در خطبه چهاردهم نهجالبلاغه "خفّت عقولكم و سفهت حلومكم؛ عقلهاي شما سبك و افكارتان سفيهانه است". در خطبه سي و چهارم فرمود: "افّ لكم... فأنتم لا تعقلون". در خطبه نود و هفتم فرمود: "أيها القوم الشاهدة أبدانهم الغائبة عنهم عقولهم". در خطبه 131 آمده است: "أيتها النفوس المختلفة و القلوب المتشتته الشاهدة أبدانهم و الغائبة عنهم عقولهم". در اين موارد امام علي(ع) به روشني برخي از مردان را مذمت ميكند و آنان را كم خرد و سبك انديش معرفي ميكند. بخشي از نكوهشهاي نهج البلاغه به جريان جنگ جمل برميگردد و اين دليلي است كه با توجه به پيشگامي عايشه در جنگ جمل، نكوهشها كلي نيست، بلكه مقطعي و موردي است. همان گونه كه از مردان كوفه و بصره مذمت شده است. اين را هم نميتوان كلي تلقي كرد، چون از كوفه و بصره مردان عالم و دانشمند ديني فراواني به جهان اسلام تقديم شده است. كوتاه سخن اين كه: قضاياي تاريخي در يك مقطع حساس ممكن است زمينه ستايش را فراهم كند و در مقطع حساس ديگر زمينه نكوهش را، سپس با گذشت زمان هم زمينه مدح منتفي ميشود و هم زمينه ذم. ان شاء الله خوشبخت و سعادتمند شوید. از کمک به همنوعان خود مخصوصا مردم مظلوم سومالی و دعا برای حق خواهان عالم مخصوصا مردم بحرین غفلت نورزید. موفق ، موید و پیروز و سربلند باشید!