علير ضا

با سلام چرا مردان ميتوانند صيغه موقت داشته باشند ولي زنان نميتوانند .

با سلام چرا مردان ميتوانند صيغه موقت داشته باشند ولي زنان نميتوانند .
جمعه، 25 شهريور 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

علير ضا

با سلام چرا مردان ميتوانند صيغه موقت داشته باشند ولي زنان نميتوانند .

علير ضا ( تحصیلات : کم سواد ، 30 ساله )

با سلام چرا مردان ميتوانند صيغه موقت داشته باشند ولي زنان نميتوانند .


مشاور: sayed mojtaba navab

با عرض سلام و آرزوی بهرمندی از نیروی بیکران مهر و محبت الهی ، خدمت کاربر گرامی! اولا، در زمينه تعدد زوجات در سوره نساء آيه 3 بدان تصريح شده است «فانكحوا ما طاب لكم من النساء مثني و ثلاث و رباع فان خفتم الا تعدلوا فواحده؛ پس به نكاح درآوريد آنچه براي شما پسنديده است از زنان دو و سه و چهار تا، پس اگر بيم داريم به عدالت رفتار نكنيد به يك زن اكتفا كنيد». ثانيا، اين كه گفته ايد اين حكم آيا در قرآن آمده يا صرفا يك استنباط فقهي است بايد توضيح دهيم كه فقهاء از طرف خود نمي توانند هيچ حكمي را به دين نسبت دهندمگر اين كه در قرآن يا سنت (روايات) بدان پرداخته شده باشد - به تعبير ديگر استنباط فقها بايد از منابع فقهي (كتاب، سنت، عقل، اجماع) باشد كه البته اجماع و عقل نيز به كتاب و سنت برمي گردد. در مسأله تعدد زوجات فلسفه‏هاي متعددي وجود دارد كه در ذيل به برخي از آنها اشاره مي‏شود و تحقيق بيشتر را با معرفي منابعي به خودتان مي‏گذاريم: فلسفه تعدد زوجات: مسأله تعدد زوجات يكي از احكام بسيار بااهميت و ارزشمند از نظر اجتماعي و نظام خانوادگي دراسلام است. در قرون پيشين مستشرقين و اسلام‏شناسان غربي اين مسأله را براسلام خرده مي‏گرفتند. اما تحقيقات اخير و واقعيات و رخدادهاي اجتماعي قرن ما اهميت اين حكم را به آنان ثابت كرد به طوري كه انديشمنداني چون برناردشاو جان ديون پورت گوستاو لوبون و ... در اين رابطه از در تحسين آمدند و به حكمت آن گواهي دادند. زيرا: 1- آمارهاي موجود درسطح جهان نشان مي‏دهد ميزان تولد دختر غالبا بيش از پسر مي‏باشد. بنابراين تكيه بر «تك زني» باعث مي‏شود همواره تعدادي از زنان تا آخر عمر از نعمت ازدواج محروم بمانند و درتجرد و عزوبت به سربرند واين ظلمي‏فاحش درحق آنان است. 2- در طول تاريخ همواره براثر حوادث و كوارث اجتماعي - مانند جنگ‏ها - تعداد بيشماري از مردان تلف مي‏شوند و همسران آنان بي‏سرپرست مي‏گردند. طبيعي است كه غالب مردان جوان حاضر به ازدواج با چنين كساني براي اولين بار نيستند. بنابراين اگر از نظر قانون و نظام اجتماعي اينان نتوانند به عنوان همسر دوم گزينش شوند همواره بدون شوهر خواهند ماند و اين نيز ظلم برآنان است و تنها راه‏حل آن جواز چندزني باقيود و شرايط خاص است. جالب است بدانيد كه پس از جنگ جهاني دوم در آلمان چند هزار بيوه زن كه سرپرستان خود را در جنگ از دست داده بودند به تظاهرات پرداخته و از كليسا درخواست كردند كه چند همسري را مجاز گرداند. ولي كليسا در برابر اين خواست سرسختي نشان داد و همين باعث شد كه پس از آن فساد و بزهكاري در آلمان به شدت رواج يابد. 3- بلوغ جسمي و جنسي دختران معمولا چندين سال پيش از پسران است و درطول زمان همراه با رشد جمعيت بشري باعث مي‏شود كه در جامعه تك همسرگرا همواره انبوه كثيري از زنان كه آمادگي و علايق جنسي دارند در برابر مرداني فاقد شعور و درك جنسي قرارداشته و تمايلات جنسي آنان به نحو مشروع ارضا نگردد. 4- از نظر روان شناسي تفاوتي اساسي بين ساختار رواني و گرايش‏ها و عواطف زن و مرد وجود دارد. روان‏شناسان معتقدند كه زنان به طور طبيعي «تك شوهرگرا» مي‏باشند وفطرتا از تنوع همسر گريزانند و خواستار پناه يافتن زير چتر حمايت عاطفي و عملي يك مرد مي‏باشند و تنوع گرايي در زنان نوعي بيماري است. ولي مردان ذاتا تنوع گرا و «چند زن‏گرا» مي‏باشند و چنان كه مي‏دانيد احكام اسلام همه متناسب با نيازهاي واقعي و ويژگي‏ها و خصلت‏هاي ذاتي انسان‏ها وضع گرديده است. افزون بر آن زنان در ايام معيني محدوديت عادت ماهانه را دارا مي باشند. اكنون بايد پرسيد در برابر اين حقايق چه بايد كرد؟ در اين جا سه راه وجود دارد: الف) هميشه تعدادي از زنان درمحروميت كامل جنسي به سربرند. ب ) راه و روابط نامشروع و كمونيسم جنسي گشوده شود. ج ) به طور مشروع و قانونمند باقيود و شرايطي عادلانه راه چند همسري گشوده شود. كدام يك؟ دين مبين اسلام راه سوم كه حكيمانه‏ترين و بهترين راه است را گشوده و اجازه چندزني را تنها به مرداني مي‏دهد كه توانايي كشيدن بارسنگين آن را به نحو عادلانه داشته باشند و دستورات اكيدي در اين زمينه براي آنان وضع نموده است و اين نه تنها به ضرر زنان نيست بلكه درواقع بيشتر براي تأمين مصالح و منافع آنان است. در اين جا ممكن است سؤالي ديگر پديد آيد و آن اينكه چرا چند شوهري مجازنيست؟ جواب آن است كه: (1) چنان كه گفتيم اين خلاف طبيعت و روحيات زن مي‏باشد. (2) بدين وسيله بهداشت و سلامت نسل به خطر مي‏افتد. (3) شناخت انساب و تميز آنها از بين خواهد رفت. در غير اين صورت عواطف خانوادگي از بين خواهد رفت و در نتيجه تمايل به تكثير نسل و زاد و ولد وجود نخواهد داشت، چون به حسب طبع هر كس فرزند خودش را دوست داشته و براي او سرمايه گذاري مي كند، اما در قبال كسي كه انتسابش به وي مشكوك است بلكه اصلا معلوم نيست از كيست؟ بيگانه بوده و تعهدي نسبت به او ندارد و از درون نيز چنين انگيزش و تمايلي وجود ندارد. راز كاستي عاطفه و احساسات در جوامع غربي و پناه بردن آنان به حيوانات به ابراز محبت به آنان همين است و نه حس قوي عاطفه بشري آنها. آنان كه بشريت را چنان از دم تيغ گذرانده و با وحشيانه ترين راه ها انسان هاي مظلوم را مي كشتند تا ثروت و سرمايه هاي آنان را به يغما ببرند، چه بويي از عاطفه برده اند! يكي از علت‌هاي تفاوت مرد و زن در برابر قانون تعدد زوجات‌، ايجاد فساد و آلودگي از جانب زن در صورت جواز اين قانون براي آنهاست‌. اين توضيح لازم است كه اصولاً حفظ سلامت اجتماع در اسلام‌، يك اصل است‌; لذا بسياري از قوانين اسلام براي نظم بخشيدن به اجتماع وادارة جامعه بشري قرار داده شده تا انسان در سايه اين قوانين اجتماعي و حكومتي به سعادت برسد; بنابر اين‌، اگر فقط همين يك دليل هم بود، مي‌توانست پاسخي مناسب و كافي براي علت تفاوت مرد و زن در برابر اين قانون باشد; اگر چه دلايل ديگري نيز در اين باره مطرح است كه به برخي اشاره مي‌كنيم‌: 1. مي‌دانيم كه پاسخ دادن به نيازهاي آدمي با عرضه مناسب‌، از سنت‌هاي فراگير جهان هستي است و اسلام عرضه مناسب‌ِ تقاضاي جنسي انسان را ارضاي حداقل آن دانسته است تا فردي از آن محروم نشود; ولي از آنجا كه اسلام بر اساس حكمت متعالي خويش و با تدابيري چون پوشش‌، عفاف و حيا، زنان را به گونه‌اي تربيت مي‌كند كه سبب كاسته شدن ميل جنسي آنها مي‌شود، طبعاً وجود چنين ميلي در مردان بيش از زنان خواهد بود; گذشته از اين كه وجود ايام عذر زنان به اضافه بخشي از ايام بارداري و شيردهي و مانند آن‌، ممنوعيتي ايجاد مي‌كند كه قانون جواز تعدد زوجات براي مردان‌، موجب جبران اين محدوديت‌هاي وارده از جهت زنان است‌; از اين روست كه در غرب به جهت ممنوعيت اين قانون‌، فساد و بي‌بند و باري رواج يافته و جامعه را به تباهي كشانده است‌.(ر.ك‌: تفسير الميزان‌، علامة طباطبايي‌;، ج 4، ص 198 ـ 200، مؤسسة اعلمي ـ تفسير نمونه‌، آيت‌الله مكارم شيرازي و ديگران‌، ج 4، ص 152 ـ 160.) 2. يكي ديگر از علل تفاوت مرد و زن در برابر اين قانون‌، بيشتر بودن جمعيت زنان از مردان است‌; پس اين قانون‌،نقش متعادل كننده جامعه را ايفا مي‌كند; توضيح اين كه چه بسا ممكن است در بسياري از جوامع‌، تعداد زن و مرد از نظر آمار برابر باشد; ولي چون اين تقاضا از لحاظ سني در زنان زودتر احساس مي‌شود، عملاً تعداد متقاضي براي ازدواج ميان آنها بيش از مردان خواهد بود; به همين جهت در جوامعي كه سن ازدواج را بالاتر برده‌اند، فساد بيشتري رواج دارد; گذشته از اين‌، عمر جنسي مردان طولاني تر از زنان است‌. در جامعه حوادثي وجود دارد كه مردان را بيشتر در خطر نابودي قرار مي‌دهد; از اين رو، وجود چنين قانوني مي‌تواند تعادل ايجاد كرده و زمينة فساد را در سطح جامعه كاهش دهد.(ر.ك‌: همان دو منبع‌.) 3. يكي ديگر از علل اين تفاوت ـ كه در روايات نيز بدان اشاره شده ـ اين است كه وقتي مرد، چهار همسر اختيار كند، نسبت خويشاوندي فرزندان همه زنها با او روشن است‌; ولي چنانچه زني دو شوهر يا بيشتر داشته باشد; چون همه مردان در ايجاد نطفه فرزندان او شريكند، نسبت خويشاوندي فرزندان با شوهرهاي زن مشخص نخواهد شد و اين موجب از هم پاشيدن نظام خانواده و اصل و نسب افراد خواهد شد.(علل‌الشرايع‌، شيخ صدوق‌، ج 2، ص 218، مؤسسه اعلمي للمطبوعات‌.) ناگفته نماند كه هر چند اين قانون در اسلام براي مردان مجاز شمرده شده‌، ولي در اجراي آن شرايط سنگيني را قرار داده كه فقط اندكي از مردان مي‌توانند از عهدة آن برآيند. مانند: رعايت عدالت بين زنان در معاشرت‌، تقسيم بندي زمان معاشرت (حق قسم‌) و وجوب نفقه به همة آنها. براي آگاهي بيشتر در اين زمينه ر . ك : 1- نظام حقوق زن در اسلام، شهيد مطهري 2- زن در آيينه جلال و جمال، آيه‏الله جوادي آملي 3- تفسير الميزان، ج 4 علامه طباطبایی ---------- به سوال زیر دقت نمایید: مركز: نهاد نمايندگي ولي فقيه در دانشگاهها پرسش: چرا مردان مجاز به گرفتن چهار همسر دائم هستند؟ پاسخ: در مسأله تعدد زوجات( Polygamy ) فلسفه‏هاي متعدد ي وجود دارد كه در ذيل به برخي از آنها اشاره مي‏شود و تحقيق بيشتر را با معرفي منابعي به خودتان مي‏گذاريم. مسأله تعدد زوجات يكي از احكام بسيار بااهميت و ارزشمند از نظر اجتماعي و نظام خانوادگي در اسلام است. در قرون پيشين مستشرقين و اسلام‏شناسان غربي اين مسأله را براسلام خرده مي‏گرفتند. اما تحقيقات اخير و واقعيات و رخدادهاي اجتماعي قرن ما اهميت اين حكم را به آنان ثابت كرد، به طوري كه انديشمنداني چون برناردشاو، جان ديون پورت، گوستاو لوبون و... در اين رابطه از در تحسين آمدند و به حكمت آن گواهي دادند. زيرا: 1- آمارهاي موجود درسطح جهان نشان مي‏دهد ميزان تولد دختر غالبا بيش از پسر مي‏باشد. بنابراين تكيه بر «تك‏زني»( Monogamy ) باعث مي‏شود همواره تعدادي از زنان تا آخر عمر از نعمت ازدواج محروم بمانند و در تجرد و عزوبت به سربرند و اين ظلمي فاحش درحق آنان است. 2- در طول تاريخ همواره براثر حوادث و كوارث اجتماعي - مانند جنگ‏ها - تعداد بيشماري از مردان تلف مي‏شوند و همسران آنان بي‏سرپرست مي‏گردند. طبيعي است كه غالب مردان جوان حاضر به ازدواج با چنين كساني براي اولين بار نيستند. بنابراين اگر از نظر قانون و نظام اجتماعي اينان نتوانند به عنوان همسر دوم گزينش شوند همواره بدون شوهر خواهند ماند و اين نيز ظلم بر آنان است. تنها راه حل آن جواز چندزني با قيود و شرايط خاص است. جالب است بدانيد كه پس از جنگ جهاني دوم در آلمان چند هزار بيوه زن كه سرپرستان خود را در جنگ از دست داده بودند به تظاهرات پرداخته و از كليسا درخواست كردند كه چند همسري را مجاز گرداند. ولي كليسا در برابر اين خواست سرسختي نشان داد و همين باعث شد كه پس از آن فساد و بزهكاري در آلمان به شدت رواج يابد. 3- بلوغ جسمي و جنسي دختران معمولا چندين سال پيش از پسران است و درطول زمان همراه با رشد جمعيت بشري باعث مي‏شود كه در جامعه تك همسرگرا( Monogamous ) همواره انبوه كثيري از زنان كه آمادگي و علايق جنسي دارند در برابر مرداني فاقد شعور و درك جنسي قرارداشته و تمايلات جنسي آنان به نحو مشروع ارضا نگردد. 4- از نظر روان‏شناسي( Psychology ) تفاوتي اساسي بين ساختار رواني و گرايش‏ها و عواطف زن و مرد وجود دارد. روان‏شناسان معتقدند كه زنان به طور طبيعي «تك شوهرگرا»( Monoandrous ) مي‏باشند وفطرتا از تنوع همسر گريزانند و خواستار پناه يافتن زير چتر حمايت عاطفي و عملي يك مرد مي‏باشند و تنوع گرايي در زنان نوعي بيماري است. ولي مردان ذاتا تنوع گرا و «چندزن‏گرا»( Polygamous ) مي‏باشند و چنان كه مي‏دانيد احكام اسلام همه متناسب با نيازهاي واقعي و ويژگي‏ها و خصلت‏هاي ذاتي انسان‏ها وضع گرديده است. افزون بر آن زنان در ايام معيني قابليت تأمين جنسي مردان را ندارند. اكنون بايد پرسيد در برابر اين حقايق چه بايد كرد؟ در اين جا سه راه وجود دارد: الف) هميشه تعدادي از زنان در محروميت كامل جنسي به سربرند. ب ) راه و روابط نامشروع و كمونيسم جنسي گشوده شود. ج ) به طور مشروع و قانونمند با قيود و شرايطي عادلانه راه چند همسري گشوده شود. كدام يك؟ دين مبين اسلام راه سوم كه حكيمانه‏ترين و بهترين راه است را گشوده و اجازه چندزني را تنها به مرداني مي‏دهد كه توانايي كشيدن بارسنگين آن را به نحو عادلانه داشته باشند. اسلام دستورات اكيدي در اين زمينه براي آنان وضع نموده است و اين نه تنها به ضرر زنان نيست بلكه در واقع بيشتر براي تأمين مصالح و منافع آنان است. اكنون ممكن است سؤالي ديگر پديد آيد و آن اين كه چرا چند شوهري مجاز نيست؟ جواب آن است كه: 1- چنان كه گفتيم اين خلاف طبيعت و روحيات زن مي‏باشد. 2- بدين وسيله بهداشت و سلامت نسل به خطر مي‏افتد. 3- شناخت انساب و تميز آنها از بين خواهد رفت. براي آگاهي بيشتر در اين زمينه ر . ك : 1- نظام حقوق زن در اسلام شهيد مطهري 2- زن در آيينه جلال و جمال آيت‏اللّه‏ جوادي آملي 3- تفسير الميزان، ج 4 علامه طباطبايي 4- Why Polygamy is Allowed In Islam W.O.F.I.S.P.BO-215; 2205; Tehran, Iran برای مولایمان حضرت حجه ع دعا کنیم تا ایشان هم د رحقمان دعای خاص بفرمایندو یاریمان نمایند......... ان شاء الله خوشبخت و سعادتمند باشید!



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.