سلام ممنون که جوابمو دادین.من رمزمو گم کردم به خاطر همین 2باره سوال کردم... ولی دقیق منظورتونو نفهمیدم.یعنی...
سلام ممنون که جوابمو دادین.من رمزمو گم کردم به خاطر همین 2باره سوال کردم...
ولی دقیق منظورتونو نفهمیدم.یعنی جلوی خانوام وایسم؟چیکار کنم که اونا رو قانع کنم؟گه هم دیگه زیر منگنه نباشمو بهم شک نداشته باشن؟ممنون میشم اگه کلی نگین ...
مشاور: hassan najafi
خواهر گرامی ما قبلا جواب به شما دادیم شما اشتباه بزرگی کردید که این روابط را تا اینجا کشانیدید و این همه سختی به خاطر ارتکاب اشتباهات و خطاهایی بوده که انجام دادید به هر حال دیگر جای اشتباه کردن نیست و اگر او را بعنوان همسری قبول ندارید به هیچ وجه زیر بار ازدواج با او نروید . اگر او نیز شکایت کرد از طریق قانونی اقدام کنید و پیگیری کنید . به هر حال این ارتباط فعلی شما نیز مطلوب نیست و ممکن است دوباره به منجلاب کشیده شود پس مراقب باشید اگر کسی قصد دوستی در جهت ازوداج را دارد باید اقدام به خواستگاری رسمی کند . از مشورت خانواده استفاده کنید. باید سعی کنید رفتار و روابط خود را اصلاح کنید اگر شما از گذشته که باعث این مشکلات برای شما شده توبه کردید و پشیمان هستید پس باید طوری برخورد کنید که رفتار گذشته شما را اصلاح کند به خانواده خود بگویید و طوری برخورد کنید که نشان دهد شما از گذشته خود پشیمان هستید و از آنها بخواهید منطقی و عاقلانه برخورد کنند زندگی یک روز و دو روز نیست و باید یا آخر انتخاب کرد . اگر این مورد مناسب نیست باید زیر بار نروید و خانواده هم بیشتر از این اصرار نکنند اما اگر می بینید می توانید با جلسات مشاوره این اخلاق ورفتار او را تغیردهید و به ادامه زندگی امید دارید خب به مشاوره حضوری بروید و کمک بگیرید . از خدا کمک بگیرید و در جهت رضای خداوند عمل کنید تا آسیب نبینید . موفق باشید.