با سلام وخسته نباشید میخواستم بدونم به سوالاتی که کودک درباره خدا میپرسد.از قبیل خانه و غذا و لباسی که...
با سلام وخسته نباشید میخواستم بدونم به سوالاتی که کودک درباره خدا میپرسد.از قبیل خانه و غذا و لباسی که می پوشدو... چه پاسخی بایدبه کودک بدهم.
مشاور: hasan najafi
3 تا 6 سالگي، سن کنجکاوي کودک است. او ميخواهد از همه چيز سر در بياورد؛ پس اين زمان، بهترين موقعيت براي آموزش مطالب و افزايش معلومات او است. هيچگاه پرسش کودک را به تمسخر نگيريد. از پرسشهاي فراوان او کلافه نشويد و ابراز خستگي و ناراحتي نکنيد. اگر کاري داريد، با مهرباني به او بگوييد که زمان ديگري به او پاسخ خواهيد داد. پاسخهايي از قبيل «بعد ميفهمي» يا «بزرگ ميشي ميفهمي» درست نيست؛ زيرا کنجکاوي کودک ارضا نميشود و سراغ ديگري ميرود، و ممکن است ديگران، پاسخ مناسب يا درستي به او ندهند و در آينده، مشکلاتي را برايش پديد آورد. اغلب کودکان، با پاسخهايي ساده قانع ميشوند. او ميپرسد: گاو چرا پا دارد؟ پاسخ ميدهيد: براي اين که روي پاهايش بايستد و بدنش به زمين نخورد. اگر از اين پاسخ شما قانع نشد، از خودش بپرسيد: تو چي گمان ميکني؟ پاسخ ميدهد: براي راه رفتن. بگوييد: آفرين، و از همين موقعيت براي آموزش مطلب اضافي بهره ببريد. از او بپرسيد: گاو به چي علاقه دارد؟ پاسخ ميدهد: به علف - پاهاي گاو به او چه کمکي ميکند؟ - با پاهايش به سمت علف ميرود. در برابر پرسشهايي که پاسخ آن را نميدانيد، دست او را بگيريد و به سمت قفسهي کتابخانهي منزل برويد و براي يافتن پاسخ، از کتابها استفاده کنيد. براي اين مقصود، دائرة المعارف کودکان و نوجوانان (دو جلد)، تدوين استاد قاسم قاليباف و حجتالاسلام و المسلمين جواد محدثي (شاعر و نويسندهي معاصر) از انتشارات پيام آزادي مفيد است. اين دائرة المعارف، مشتمل بر 1500 عنوان اصلي، 350000 کلمه، و 4000 تصوير است. نرم افزار پارسيکا 80 (برگردان Encarta 2000) نيز ميتواند مفيد باشد. اگر ميخواهيد از شبکهي جهاني (Internet) استفاده کنيد، وارد سايت کودکان (Koodakan.org) شويد. بانک اطلاعاتي اين سايت جالب است. اين سايت، سايتهاي ديگر مربوط به کودکان (دوستانه، کانون پرورش، سروش کودکان، فرزند، دوچرخه و...) را به شما معرفي ميکند. براي ورود به سايتهاي خارجي مربوط به کودکان، از کتاب کاملترين مرجع طلايي اينترنت، تدوين عليرضا و حميدرضا مرادقلي، انتشارات ناقوس استفاده کنيد. خداشناسی کودک : 1. تصوير كودكان از خدا بسيار متأثر ازتصويري است كه از والدين خود دارند. اگر كودكي والدين خود را قابل اعتماد، مهربان و قابل دسترسي بداند، احتمالا خدا را نيز داراي چنين صفاتي خواهد دانست. از سوي ديگر، اگر والدين خود را خشن، بي تفاوت و بي انصاف بداند، دربارة خدا نيز چنين تصوراتي خواهد داشت. والدين، در نحوة درك فرزندشان از خدا، بيشترين تأثير را دارند.[1] به همين خاطر والدين بايد صداقت و صراحت داشته باشند، مساوات را رعايت كنند، دروغ نگويند، همدم فرزندانشان باشند، اگر دچار مشكلي شدند به آنها كمك كنند و... تا تصوير مناسبي از والدين خود داشته باشد تا در هنگام تطبيق خدا به پدر و مادر، تصوير نيكي از خدا در ذهن او مجسم شود. 2. همانطور كه گفته شد كودكان در سن 4 تا 5 سالگي از طريق نماد سازي و الگوسازي به تفكر مي پردازند. كودكان براي بيان احساس ترس و اضطراب خود، آن را به شكل هيولا يا غول به تصوير مي كشند. چيزهاي خوب را نيز به صورت فرشته يا موجودات دوست داشتني ترسيم مي كنند. بنابراين براي انتقال هر مفهومي به كودك و شناخت آنها بهتر است از الگوهاي نمادين استفاده كنيد. به كار گيري تجسم موجودات خارجي كه نشانگر احساسات خوب و بد دروني انسان باشند، اين مفاهيم را براي آنها قابل درك مي كند. بنابراين براي توصيف خدا در نزد كودك، از افرادي كه كودك او را مهربان و دوست داشتين مي پندارند (مثل پدربزرگ و يا ...) الگوسازي و نمادسازي كرده و به او بگوئيد كه خدا مثل پدربزرگ است مهربان و دوست داشتني و حتي مهرباني خدا از پدربزرگ هم بيشتر است. 3. براي افراد مذهبي خداوند مورد احترام است و «ترس از خدا» امري مقدس تلقي مي شود. به بياني ديگر، آنها دوست ندارند به خداوند و خواست او بي توجهي بشود، ولي خدا ترسي و خضوع ممكن است براي يك كودك تبديل به وحشت از خدا شود. معمولا، والدين وحشت از خدا را در كودك ايجاد مي كنند. آنها خدا را به صورت جباري شكنجه گر براي فرزندشان ترسيم كرده، و سخت گيري در رفتار خشونت آميز معلم يا والدين نيز موجب ترس او از هر قدرت نيرومندتر از وي خواهد شد. ابتدائي ترين تصويري كه كودكان از خدا دارند، معمولا انعكاسي از تصوير آنها درباره والدين يا معلمان آنهاست. سعي كنيد تصوير منفي او را از خدا اصلاح كنيد. رحمانيت، بخشندگي و مهرباني خدا را به او نشان دهيد، به نحوي كه خدا را ياور خود بداند و مجازات را ناشي از انتخاب هاي غلط و ناشايست خود تلقي كند، نه ناشي از جبار بودن خدا. 4. درست است كه كودك معاني كلمات و جملات را نمي فهمد و شايد حواس او در حدي نباشد كه خصوصيات اصوات و اشكال و مناظر را تشخيص دهد و بايگاني نمايد، ليكن به هر حال اعصاب و مغز و دستگاه ادراك او براي تأثر آمادگي دارند. و به همين جهت نمي توان گفت كه ديدني ها و شنيدني ها هيچ گونه تأثيري ندارند. بلكه بايد گفت كه كلمات و جملات و مناظر و اشكال، در اعصاب و مغز تازه كار و روح حساس و ظريف او تأثير مي گذارند و آثاري از آنها باقي خواهند ماند، اگر چه معاني و مفاهيم آنها برايش قابل فهم نباشد. كودك رفته رفته با اين قبيل جمله ها مأنوس و آشنا مي شود و همين آشنائي ممكن است در آيندة او تأثير داشته باشد. ما با هر لفظي بيشتر آشنا باشيم با معناي آنهم مأنوس تر خواهيم بود. نوزادي كه در آغاز زندگي و ادامة آن در يك محيطي پرورش يافته كه گوشش با آهنگ دلرباي تلاوت آيات قرآن و نام زيباي «الله» آشنا شده و چشمش با رؤيت مراسم ديني خو گرفته، با كودكي كه در محيط فساد و بي دين پرورش يافته و گوشش با آهنگهاي لهو و لعب و چشمش با مناظر فحشاء عادت كرده، يكسان نخواهد بود. بلكه كودك اول، براي پذيرش تربيت هاي ديني، در مراحل بعدي، آماده تر از كودك دوم خواهد بود. و بر عكس كودك دوم، براي پذيرش تربيت هاي بد آماده تر از كودك اول است. 5. توصيف و معرفي خدا نبايد تنها منجر به خداشناسي كودك شود، بلكه بايد خدا را به گونه اي به كودك معرفي كنيم كه خدا باور شود و آن را در زندگي خود لمس كند. صرف آموزش ديني بدون پرورش حس ديني بي قائده و گاهي هم مضر است. 6. سؤالات كودك را جدي بگيريد و قبل از پاسخ دادن به آنها مدتي دربارة شان فكر كنيد، چون علاوه بر پختگي جواب، تفكر كردن را هم به كودك آموخته ايد. در ضمن زمان مناسب را هم براي پاسخ دادن به آنها انتخاب كنيد. براي پاسخ به سؤالات آنها از مثال استفاده كنيد، ولي همواره تأكيد بورزيد كه پاسخ كامل سؤالاتش را نمي دانيد، چون هر تفسيري كه از خدا ارائه كنيد يا هر پاسخي كه به سؤالات او بدهيد خداوند را در پاسخهاي خودتان محدود كرده ايد. مثلا به فرزندتان بگوئيد: «من نمي دانم خداوند چقدر بزرگ است، ولي مي دانم كه هيچ چيزي در اين عالم، بزرگتر، قويتر و بهتر از او نيست، خداوند عظيم تر از آفتاب است، بزرگ تر از خانه و وسيعتر از آسمانهاست. او بندگان خود را دوست دارد.» 7. توصيف خدا را نبايد منحصر در ساعات معيني كرد، بلكه بايد از هر فرصتي بهره برد. مثلا با آمدن باران و برف، با شكفتن گلهاي مدرسه، با ديدن نوزاد حيوانات و با هر جلوه و زيبائي كه در طبيعت به چشم مي خورد، بايد ياد خدا را در خاطر كودكان زنده كرد و آنان را دوستدار و خواستار خدا ساخت، زيرا قرآن بهترين راه خداشناسي را مشاهدة آيات و پديده هاي جهان مي داند. با ذكر نعمت هاي الهي بايد ذهن كودك را به خداي مهربان متوجه كرد و عاطفه و محبت آنان را نسبت به خدائي كه همه را آفريده است و به همه كمك مي كند جلب نمود.