ناشناس
با سلام خدمت شما سروران گل و محبوب خدا بهتون خسته نباشید...
با سلام خدمت شما سروران گل و محبوب خدا بهتون خسته نباشید میگم
من کوچیک شما مهدی 20 سالمه از بیرجند . دارم دیوونه میشم بخدا نمیدونم دردمو به کی بگم امیدوارم شما کمکم کنید نمیدونم از کجا شرو کنم اول ازهمه...
مشاور: خانم سعیده صفری
باسلام. از تلخی کلامتان احساس رنج و ناکامی که در حال حاضر در زندگی خود تجربه می کنید، کاملاً مشهود است. این کاملاً طبیعی است که در چنین شرایطی شما چنین احساساتی را نسبت به شرایطتان داشته باشید، اما مراقب باشید که این هیجان منفی طبیعی باعث نشود که به رفتارهای مخربی دست بزنید که زیان اول و آخرش به خودتان برمی گردد. احساس منفی و خشم شما نسبت به اطرافیانتان قابل درک است و همانطور که خود نیز در این شرایط به آن رسیده اید با انجام رفتارهایی مثل بی انگیزه شدن نسبت به تحصیل، ناامیدی از زندگی و رفتن به دنبال عشق های اینترنتی و ... بیشتر از همه به خودتان آسیب می زنید. این را در نظر داشته باشید که شما تنها رفتار خود را می توانید کنترل کنید و تنها کسی که در این دنیا نسبت به او کنترل کامل دارید، خودتان هستید. هرانسانی تمایل دارد که دیگران مخصوصاً افرادی که برایش مهم هستند و برای آنها انرژی روانی صرف می کند به خصوص خانواده اش مطابق میل او یا حداقل مطابق منطق و عرف و انصاف، رفتار کنند ولی این تمایل به این معنی نیست که ما می توانیم عملاً انتظار داشته باشیم که دیگران همیشه به همین گونه رفتار کنند. مخصوصاً وقتی که این انتظار را خیلی قوی و مطلق گرایانه در ذهنمان پرورش می دهیم، حاصل آن چیزی نخواهد بود جز یک عصبانیت دائمی ، رنجش و درنهایت و نفرت پایداری که تمام وجودمان را اسیر خواهد کرد. شما در بیماری پدر و مادرتان و حتی پاسخ فرد مورد علاقه یتان نقشی نداشته اید. بنابراین اگر انتظار خود از درست رفتار کردن کسی که به او علاقه مند بوده اید و همچنین خانواده یتان را صرفاً به عنوان یک «تمایل» بپذیرید و آن را به یک «باید» مطلق و جزمی، تبدیل نکنید، تحمل رفتارهای آنها خیلی راحت تر خواهد شد. اگرچه در این حالت هم رفتارهای آنها شما را ناراحت خواهد کرد،، اما دیگر باعث نخواهد شد که دچار چنین احساسات منفی عمیق و ناتوان کننده ای شوید. بسیاری از مباحثی که آنها را فاجعه نامیدید فقط گمان شما است که می تواند درست و مطابق واقع باشد یا نباشد. و اینکه شما براساس یک گمان، خود را تا این حد،آشفته کنید اصلاً منطقی و سودمند نیست. همچنین در نظر داشته باشید که در حال حاضر، یک ناکامی مهم در زندگی شما وجود دارد که ناراحتی یتان را از اطرافیان بیشتر کرده است، چون آنها را در این ناکامی سهیم می دانید. آن ناکامی هم ازدواج است. ولی در حال حاضرتنها خود شما هستید که سرنوشت خود را می سازید و تصمیم میگیرید در آینده به موفقیت برسید و یا بنشینید و غصه گذشته را بخورید . پس بهترین راه حل، این است که شرایط خود را بپذیرید ، وضعیت شما همیشه همینطور باقی نخواهد ماند. پس، از جایگزین کردن افراد متفاوت و پهن کردن سفره ی دلتان برای هر کس جهت پر کردن تنهاییتان بپرهیزید و خود را به کاری مشغول کنید که شرایط شما را بهبود ببخشد مثلا با تحصیل و انتخاب یک حرفه بعد از امتحاناتتان هر چند درآمد پایینی داشته باشد علاوه بر اینکه خود را مشغول کرده اید ، خلقتان را بالاتر می برید اعتمادبه نفستان را افزایش می دهید و شرایط بهتری را برای ازدواجتان در آینده رقم خواهید زد. و نکته ی آخر که باید به آن توجه داشته باشید این است که در دوره ی سنی که در آن قرار دارید نیاز خود را به صمیمیت و ابراز علاقه بشناسید. و بدانید در واقع آنچه که برای سلامت روان ما اهمیت دارد دستیابی به یک خواسته یا تمایل خاص نیست، بلکه دستیابی به راهی برای ارضای نیازی است که در پشت آن خواسته یا تمایل، نهفته است. نکته ای که می تواند به شما در این زمینه، در این برهه ی خاص کمک می کند تا احساس خوبی داشته باشید، ارضای نیاز به صمیمیت در شما است و نه لزوماً صمیمیت و ازدواج با مهدیه . پس حتی اگر شما یک دوست آقا و همکفو از لحاظ شخصیتی هم داشته باشید می توانید به احساس خوبی دست یابید و نیاز به صمیمیت خود را به شکل مناسبتری پاسخ گویید. و حتی شما خود نیز این مسئله را به طور منفی برای مدت کوتاهی تجربه کرده اید. در دوره ای که اینترنتی با خانمی آشنا شده بودید با اینکه آثار زیانباری برای شما داشته است اما احتمالا برای مدتی به خانم اول کمتر و شاید هم اصلا فکر نمی کرده اید زیرا برای زمان کوتاهی احساس کرده اید اهداف ، علایق و خصوصیات شخصیتیتان تا حدودی مشابه هم است جذب او شدید و نسبت به شخص قبل بی تفاوت ماندید. پس نیاز به صمیمیت را در این دوره جدی بگیرید