ناشناس
باسلام وخسته نباشید من در خانواده ای متولد شده ام...
باسلام وخسته نباشید
من در خانواده ای متولد شده ام که 3 خواهر بزرگتر از خودم ویک برادر کوچکتردارم و3 خواهر هایم ازدواج کرده اند. وهمیشه پدرم از این می ترسید که سن دخترهایش بالا رود ودیگر هم ازدواج نکنن به خاطر همین تا اولین خواستگار برایشان می آمد بدونه اینکه تحقیقات کامل انجام دهد ومیزان تحصیلات وشغل برایش مهم باشد قبول میکرد با اینکه خواهر هایم از نظر قیافه متوسط به بالا و دارای تحصیلات لیسانس بودند .الان هم که خواهرهاین ازدواج کرده اند این دلهره به جان پدرم افتاده ومی خواهد من را به اولین خواستگار که دارای تحصیلات دیپلمه است وشغل درست حسابی هم ندارد بدهد. وانقدر گفته که دختر به سن بالا که رسید برایش دیگر خواستکار نمی اید که این دلهره هم به جان من افتاده.به نظر شما من باید چه کاری انجام دهم؟روستایی هستم واز نظر درآمد خانوادگی ضعیف کمی به بالا هستیم وپدرم هم حرف هیچ کس جز خودش را قبول ندارد
مشاور: سیدحبیب الله احمدی
باسلام. دغدغه و نگرانی شما کاملاً به جا و قابل درک است. ازدواج، یکی از مهمترین تصمیمات زندگی است که مسیر آینده ی زندگی فرد را مشخص می کند و بنابراین هر فردی خودش باید تصمیم نهایی را در مورد کیفیت ازدواجش بگیرد. البته این یک اصل و حق انسانی است، ولی همانطور که می دانید بسیاری از اصول و حقوق هستند که در بسیاری از شرایط، محقق نمی شوند. در مورد شما هم اگر واقعاً در جبر کامل به سر می برید و هیچ شانسی برای اِعمال نظر در مورد ازدواجتان ندارید، پس این سوال که مطرح کردید که « من باید چه کاری انجام دهم؟» عملاً معنایی ندارد! احتمالاً راهی برای مخالفت با این اجبار غیرمنطقی پدرتان وجود داشته است که شما را به مشاوره و مطرح کردن این سوال، وادار نموده است. من چند نکته ی مهم را در مورد مسئله ی شما مطرح می کنم و امیدوارم که به شما برای اتخاذ تصمیم مناسب کمک نماید. به لحاظ شرعی و قانونی، پدر خانواده، این حق را دارد که به هنگام ازدواج اول دختر، با ازدواج او با فردی خاص، مخالفت کند. به عبارت دیگر، شرط قانونی و شرعی برای ازدواج اول یک دختر، داشتن اجازه از پدر است. اما این به هیچ وجه، به این معنی نیست که پدر می تواند دختر را وادار به ازدواج با فردی خاص کند. در واقع آنچه که به لحاظ شرعی و قانونی، در اختیار پدر است، فقط «مخالفت کردن» با ازدواج دختر است ولی نه به لحاظ قانونی و نه به لحاظ شرعی، پدر هیچ حقی ندارد که دختر را به ازدواج با فردی خاص، وادار کند. در مورد سن ازدواج، به لحاظ مبانی علم روانشناسی، سن شما برای ازدواج، اصلاً بالا نیست. اما باید به این نکته توجه داشته باشید که سن ازدواج، تاحد زیادی به شرایط فرهنگی محل زندگی نیز بستگی دارد. یعنی اگر شما در محیطی زندگی می کنید که همه ی خواستگاران دارای شرایط مناسب، فقط به خواستگاری دختران زیر بیست و پنج سال می روند، ممکن است که اگر شما به سن بالای بیست و پنج سال برسید، دیگر خواستگار مناسبی نداشته باشید و یا خواستگاری با سنین میانسالی پیدا کنید. همچنین به این نکته توجه داشته باشید که این مسئله ی شما مانند یک شمشیر دولبه می ماند؛ ازیکسو اگر عجولانه و فقط به خاطر ترس از بالا رفتن سن، با یک مورد نامناسب ازدواج کنید، این احتمال وجود دارد که چندسال دیگر که شرایطتان تغییر می کند، حسرت بخورید که چرا صبر نکردید تا موردهای بهتری پیدا شوند. از سوی دیگر افراد زیادی بوده اند که در ابتدای جوانی، خواستگاران مختلف خود را رد کرده اند به امید اینکه یک «خواستگار کامل» پیدا شود ولی حالا سن آن ها به چهل سالگی هم نزدیک می شود و حاضرند که حتی به خواستگاری که دارای حداقل ملاک های لازم است، جواب مثبت بدهند. بنابراین سعی کنید کاملاً منطقی و واقع بینانه در این مورد تصمیم بگیرید. شرایط خودتان را در چندسال آینده، دقیقاً بررسی کنید. اگر واقعاً این احتمال وجود دارد که خواستگار مناسب تری برای شما پیدا شود، ارزش دارد که صبر کنید ولی اگر شرایط فرهنگی محیط زندگی شما به گونه ای است که با افزایش سنتان، دیگر خواستگار مناسبی برای شما پیدا نمی شود، شاید نگرانی پدرتان منطقی باشد.