ناشناس

وجود انسان کاملا جبری است و انسان در شرایط وجود جبر...

وجود انسان کاملا جبری است و انسان در شرایط وجود جبر دارای اختیار است . حال اگر کسی تصمیم بگیرد که نباشد و به این باور برسد که که نبودن او بهتر از بودن اوست ایا خداوند شرایطی برای این خواسته "حق" قرار داده است . میدانم 1 . انسان آن قدر صاحب عقل قدرتمندی نیست که بتواند در این مورد مهم تصمیم بگیرد خصوص این که در شرایط هیجانات منفی قرار داشته باشد خشمگین یا افسرده باشد و یا زندگی او به شدت با سختی مواجه شده باشد . ( تصور کنید کسی که خود را در شرایطی قرار داده که خسرالدنیا و خسرالاخره شده است (شمر . هیتلر . صدام یا هر کس دیگر حتی افراد ناشناخته . شیطان . ) آن موقع حسابش را که بکند نبودنش و عدمش و حذف شدنش بهتر از بودنش هست یا کسی پیش بینی کند که در اینده در این شرایط قرار میگیرد . البته میدانم که این راه حلی میشود برای کسانی ه تا میشود خراب کاری کنند و بعد خود را حذف کنند ولی برای کسی که خوبی بهشت را به نرفتن به جهنم و سختی دنیا میبخشد و قصد حذف شدن را دارد موضوعی جداست ) 2. انسان در ذات خود عدم را پذیرا نیست و شرایط عدم را نمیتواند در ذهن خود تصور کند و علت ترس از مرگ نیز همین احساس است که فکر میکند نابود میشود و شرایط ناشناخته ترسناک است . ( چرا خداوند به انسان این شناخت را نداد و در ذات انسان قرار نداد ) در کل به نظر من و در مورد خود من : یا نباید من باشم یا اگر هستم باید فوق العاده و آرمانی باشم که متاسفانه امکان ندارد که بشود و به تجربه ثابت شده است . مطمئنا من نمیتوانی لااقل ( و مطمئنا بر اساس روایات و آیات و استدلال ها ی ثابت شده ) به مرتبه یک پیامبر یا یک امام برسم چه در دنیا چه در آخرت پس به همین دلیل هم که شده امیدی نیست . پس نبودن بهتر از بودن .
جمعه، 24 خرداد 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

ناشناس

وجود انسان کاملا جبری است و انسان در شرایط وجود جبر...

ناشناس ( تحصیلات : لیسانس ، 20 ساله )

وجود انسان کاملا جبری است و انسان در شرایط وجود جبر دارای اختیار است . حال اگر کسی تصمیم بگیرد که نباشد و به این باور برسد که که نبودن او بهتر از بودن اوست ایا خداوند شرایطی برای این خواسته "حق" قرار داده است .

میدانم
1 . انسان آن قدر صاحب عقل قدرتمندی نیست که بتواند در این مورد مهم تصمیم بگیرد خصوص این که در شرایط هیجانات منفی قرار داشته باشد خشمگین یا افسرده باشد و یا زندگی او به شدت با سختی مواجه شده باشد . ( تصور کنید کسی که خود را در شرایطی قرار داده که خسرالدنیا و خسرالاخره شده است (شمر . هیتلر . صدام یا هر کس دیگر حتی افراد ناشناخته . شیطان . ) آن موقع حسابش را که بکند نبودنش و عدمش و حذف شدنش بهتر از بودنش هست یا کسی پیش بینی کند که در اینده در این شرایط قرار میگیرد . البته میدانم که این راه حلی میشود برای کسانی ه تا میشود خراب کاری کنند و بعد خود را حذف کنند ولی برای کسی که خوبی بهشت را به نرفتن به جهنم و سختی دنیا میبخشد و قصد حذف شدن را دارد موضوعی جداست )

2. انسان در ذات خود عدم را پذیرا نیست و شرایط عدم را نمیتواند در ذهن خود تصور کند و علت ترس از مرگ نیز همین احساس است که فکر میکند نابود میشود و شرایط ناشناخته ترسناک است . ( چرا خداوند به انسان این شناخت را نداد و در ذات انسان قرار نداد )

در کل به نظر من و در مورد خود من : یا نباید من باشم یا اگر هستم باید فوق العاده و آرمانی باشم که متاسفانه امکان ندارد که بشود و به تجربه ثابت شده است . مطمئنا من نمیتوانی لااقل ( و مطمئنا بر اساس روایات و آیات و استدلال ها ی ثابت شده ) به مرتبه یک پیامبر یا یک امام برسم چه در دنیا چه در آخرت پس به همین دلیل هم که شده امیدی نیست . پس نبودن بهتر از بودن .


مشاور: حجة الاسلام منتظمی

کاریر محترم : از حسن اعتمادتان به مشاوره راسخون، تشكر مي‌كنيم عاقبت زندگی و سرانجام کار انسان در دنیا به دست خود آدم است از کجا معلوم با بندگی خداوند به درجات عالی معرفت و سعادت نرسید؟ خداوند انسان را براي رسيدن به سعادت آفريده و ابزار سعادت را نيز در اختيار وي قرار داده است: ابزار تکويني سعادت و ابزار تشريعي .ابزاري که در بدن ما قرار داده و به سعادت ما کمک مي کند ابزار تکويني است. ‏‫همچون عقل، ابزار شناخت (نظير چشم و گوش و حواسّ ديگر)، قوّت و قدرت و امکانات متعدّد و نعمتهاي فراواني که به رايگان در اختيار ما نهاده، و بدون آن تحصيل سعادت امکان پذير نيست.اينها همه ابزار تکويني سعادت است. ‏‫علاوه بر اينها، پيامبران، کتابهاي آسماني امامان و اوصياي پيامبران و احکام و قوانين الهي ، که بدون آنها رسيدن به قلّه سعادت حقيقي ميسور نمي شود، را نيز در اختيار ما قرار داده، که ابزار تشريعي سعادت محسوب مي شود. ‏‫راستي مگر ممکن است شخص حکيمي هدفي را تعقيب کند، امّا ابزار رسيدن به آن هدف را پيش بيني نکند؟ اين همان قاعده لطف است که علماي علم عقايد در علم کلام به آن استدلال مي کنند.و بر اساس همين قاعده است که ما معتقديم پس از رحلت پيامبر(صلي الله عليه وآله)بايد جانشيني از سوي آن حضرت تعيين شده باشد. ‏‫و گرنه مردم به بيراهه رفته و از شاهراه سعادت دور مي شوند.همان گونه که مقتضاي قاعده مذکور اعطاي عقل و قوّت و قدرت و ابزار شناخت و إنزال كُتُب و ارسال رُسُل مي باشد.نتيجه اينکه خداوند متعال ابزار تکويني و تشريعي سعادت را اختيار انسان قرار داده است.



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.