ناشناس

با سلام در یکی از شبکه های اجتماعی یک نفر کامنت گذاشته...

با سلام در یکی از شبکه های اجتماعی یک نفر کامنت گذاشته که : " ببین من نمیتونم وجود امام زمان را بپذیرم این ساخته ذهن بشر هست كه میخواد امید داشته باشه چرا فقط شیعه ها این عقاید عجیب و غریب را دارن البته به اعتقادهااحترام میذارم ولی گفتم شاید شما منو توجیه كنید . " اگر شما پاسخ ایشون رو بدید تا من براش ارسال کنم ممنون میشم. اگر در پایان یک سایت هم معرفی کنید که مطالعه کنه فکر کنم خوب باشه . خیلی ممنون . خداحافظ
چهارشنبه، 26 تير 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

ناشناس

با سلام در یکی از شبکه های اجتماعی یک نفر کامنت گذاشته...

ناشناس ( تحصیلات : دیپلم ، 30 ساله )

با سلام در یکی از شبکه های اجتماعی یک نفر کامنت گذاشته که : " ببین من نمیتونم وجود امام زمان را بپذیرم این ساخته ذهن بشر هست كه میخواد امید داشته باشه چرا فقط شیعه ها این عقاید عجیب و غریب را دارن البته به اعتقادهااحترام میذارم ولی گفتم شاید شما منو توجیه كنید . " اگر شما پاسخ ایشون رو بدید تا من براش ارسال کنم ممنون میشم. اگر در پایان یک سایت هم معرفی کنید که مطالعه کنه فکر کنم خوب باشه . خیلی ممنون . خداحافظ


مشاور: حجة الاسلام منتظمی

کاریر محترم : ضمن تبریک ماه مبارک رمضان: از حسن اعتمادتان به مشاوره راسخون، تشكر مي‌كنيم. جواب1 این سوال را در ضمن مطالبی بررسی و پاسخ می دهیم مطلب اول : این سوال باز گشت به این سوال دارد که امام غایب چه آثاری دارد ؟ و چگونه می شود از وجودش منتفع گشت؟ اگر این موضوع روشن گردد شبهه وارده در این سوال خود به خود مرتفع می گردد. لذا ابتدا این مطلب را بررسی می کنیم : آثار وجودی و هدایتی امام عصر (عج) 1. زندگی انسان و جهان رهین وجود امام عصر (عج) است، زیرا امام (ع) انسان کامل است. و انسان کامل فلسفۀ خلقت جهان است. بنابراین، اگر امام وجود نداشته باشد خلقت انسان و جهان بدون غایت و فلسفۀ حکیمانه خواهد بود، و فعل عبث و غیر حکیمانه بر خداوند روا نیست. در برخی از ادعیه آمده است. بیمنه رزق الوری و بوجوده، يثبت الأرض و السماء.به یمن و برکت امام معصوم است که موجودات رزق داده می شوند و به وجود حضرتش است که آسمان و زمین ثابت و پایدار است و در روایات بسیاری آمده است: «اگر حجت وجود نداشته باشد، زمین بر اهلش خشم خواهد گرفت.» این مطلب که انسان کامل فلسفۀ خلقت است، و این که امام انسان کامل است، در فصل ششم کتاب (امامت در بینش اسلامی ربانی گلپایگانی) بررسی شده است.طالب حقیقت را به آن ارجاع می دهیم . 2. وجود امام، با صرف نظر از امامت سیاسی او، لطف است، و لطف از سوی خدا واجب است. بنابراین، وجود امام از سوی خدا واجب است. لطف بودن وجود امام در فرض مزبور به این جهت است که اگر چه افراد امام را نمی­­بینند، ولی او از حال افراد آگاه است و پروندۀ اعمال آنان به او عرضه می­شود. بدون شک چنین اعتقادی در زندگی افراد نقش تربیتی دارد، و با توجه به اصل اختیار آنان، این اعتقاد نزدیک کننده به سوی طاعت و دور کننده از معصیت می باشد. البته، هر گاه امام از دیدگاه افراد پنهان نباشد و آنان او را ببینند و بشناسند، نقش تربیتی امام بیش­تر خواهد بود، ولی این کاستی به وجود امام باز نمی­گردد بلکه ناشی از عصیان مردم است. و این که آنان زمینۀ حضور و زعامت سیاسی امام را فراهم نساخته­اند تا از لطف بودن امام به صورت کامل بهره­مند گردند. اشکال: با اعتقاد به وجود خداوند و این که او از افعال انسان در آشکار و پنهان آگاه است، نقش تربیتی مترتب بر وجود امام، با اعتقاد یاد شده حاصل می­شود و دیگر به فرض وجود امام نیازی نخواهد بود. پاسخ: تأمل در حالات روانی انسان و نیز شواهد تجربی بیانگر این است که حتی انسان­هایی با ایمان، در مورد افراد بشر، به ویژه انسان­های الهی و وارسته، احساس شرم و حیای بیش­تری دارد، و هر گاه بدانند که آنان از گفتار و رفتار آنها آگاهند، این باور نقش بازدارندگی مؤثری در زندگی آنها دارد. وقتی از لطف بودن امام سخن می­گوییم ، وضعیت روحی و روانی و ذهنی افراد متعارف بشر را در نظر می گیریم، و کسانی که باور دینی آنان نسبت به خداوند در سطح بسیار عالی قرار دارد را ملاک قرار نمی دهیم. انسان­های معمولی این گونه­اند که در خودداری از کارهای ناروا نسبت به همنوعان خود و به ویژه افرادی که جایگاه معنوی والایی دارند، حساسیت بیش­تری دارند، تا نسبت به خداوند. 3. اگر چه در عصر غیبت کبری ارتباط مستقیم با امام (ع) و نیابت خاصّه، وجود ندارد، ولی ارتباط با امام (ع) به طور کلی مردود و ممنوع نیست، و افرادی خاص و در شرایط ویژه­ای با امام (ع) ارتباط برقرار کرده و از فیوضات و برکات وجودی امام (ع) بهره­مند می­شوند . چنان که در طول تاریخ غیبت کبری تاکنون نمونه­های بسیاری از آن موجود است، اولاً: خود این افراد از وجود پر فیض امام (ع) بهره­مند می­شوند، و ثانیاً: دیگران نیز از طریق آنان از برکات وجودی امام بهره­مند خواهند شد. 4. امام (ع) مظهر رحمت و عنایت خداوند نسبت به بشریت به ویژه نسبت به پیروان خود می­باشد، از این روی، نسبت به سرنوشت آنان بی­تفاوت نیست، و از هر طریق ممکن برای حل مشکلات آنان اقدام خواهد کرد. بدون شک دعای اولیاء الهی در حق مؤمنان نقش تأثیرگذاری در حل مشکلات آنان دارد، و امام (ع) مصداق کامل اولیاء الهی در این باره است. این مطلبی است که در برخی از منابع دینی (توقیعات امام (ع) به شیخ مفید (ره)) آمده است. 5. توسل به امام عصر (عج) ارتباط قلبی با آن حضرت از طریق دعاهایی مخصوص که وارد شده است (دعای ندبه، دعای عهد، دعای فرج و ...) پیوند معنوی انسان را با امام مستقیم و زمینۀ بهره­گیری از آثار و برکات وجودی آن حضرت را فراهم می­نماید. در پرتو این گونه ارتباط­های معنوی قلب انسان صفا و آرامش می­یابد و آمادۀ قرب به مبدء هستی می­گردد. دلدادگی و شیدایی به امام که واسطۀ فیض الهی در قوس نزول و سبب قرب معنوی به خداوند در قوس صعود است، از لطیف­ترین و شریف­ترین آثار معنوی وجود امام عصر (عج) می­باشد. 6. امام علاوه بر ولایت تشریعی، از ولایت تکوینی نیز برخوردار است، اگر در باب ولایت تشریعی، راه سعادت و قرب به خداوند را به رهجویان می نماید، در باب ولایت تکوینی، مستعد را به کوی یار و غایت مقصود می رساند و ایصال الی المطلوب می­کند، بدیهی است، این گونه هدایت باطنی به مشاهدۀ فیزیک امام (ع) بستگی ندارد، بلکه شرط آن فراهم ساختن زمینه از سوی انسان است، که در آن صورت امام با ولایت تکوینی خود که خداوند به او اعطا کرده است، در وجود سالک عاشق تصرف می­کند، و او را به مقصود می­رساند. 7. امام (ع) بر توجه کلی و عام که به عموم حق جویان و شیعیان دارد، از افراد خاصی نیز در شرایط ویژه­ای دستگیری کرده و مشکلات آنان را حل نموده است، که نمونه­های بسیاری از آن در گزارش­های معتبر آمده است. و چه بسیار مواردی نیز که گزارش نشده و کسی از آن آگاهی ندارد. 8. نمونه دیگر از هدایت و رهبری فکری و معنوی شیعه توسط امام عصر (عج) در عصر غیبت، رهبری آنان از طریق عالمان و مجتهدان وارستۀ شیعه است.عالمان پرهیزگار شیعه به نیابت از امام عصر (عج) به پاسخگویی مسایل عقیدتی و شرعی شیعیان می­پردازند، و راه دیانت و معنویت را به آنان نشان می­دهند. این روش، به عصر غیبت اختصاص ندارد و امامان دیگر در عصر حضور نیز شیعیان را به رجوع به عالمان مورد وثوق خود تشویق و توصیه می­کردند. و این گونه نبود که همۀ افراد به صورت مستقیم به امام معصوم (ع) رجوع کنند و احکام دین را به صورت بی­واسطه از او دریافت نمایند. 9. ولایت فقیه که در عصر غیبت زعامت سیاسی شیعه را بر عهده دارد، جلوه دیگری از رهبری امام غایب (عج) در عرصۀ حیات سیاسی جامعه شیعی است که به واسطۀ فقیه پارسا و با کفایت انجام می­شود، بنابراین، اگر چه امام معصوم (ع) به طور مستقیم رهبری سیاسی جامعه اسلامی را در دست ندارد، اما این امر مهم را مهمل رها نکرده و برای آن چاره­اندیشی کرده است. بنابراین، اگر چه لطف امامت در عصر غیبت به صورت کامل تحقق نیافته است، اما آثار وجودی و هدایتی امام غایب (عج) به قدری فراوان است، که هر انسان منصفی را به اذعان به این حقیقت فرا می­خواند که آن را بهترین گزینه در مقایسه با دیدگاه امامت و خلافت اهل سنت بشناسد. تا چه رسد به دیدگاه­های مکاتب غیر اسلامی یا غیر الهی، پس خردمندانه است که بگوییم: (وجوده لطف و تصرفه لطف آخر و عدمه منّا وجودش لطف و تصرفش در امور لطفی دیگر است و علت غیبتش از ماست) مطلب دوم : این است که حقیقت آنگونه که در فرض سوال آمده (در صدر اسلام و بقيه دوران يک يا چند معصوم حضور داشتند که در مردم کنارشان از آنها فيض برده اند) نبوده است . زیرا آنچه که از شواهد تاریخی به دست مارسیده این است که به خاطر ظلم و ستم حکومت های جائر و عدم یاری و هم راهی مردم با ائمه (ع) از امام ششم کم کم ارتباط مردم با امامان محدود شده ودر زمان امام نهم و دهم و یازدهم به اوج خود رسید ، به گونه ای که امام یازدهم (ع) در میان لشکری از سر بازان محصور بوده و عسکری لقب گرفته است . آری اینگونه نبوده که مردم به راحتی به امامشان دست رسی داشته باشند ، در روایات آمده که یکی از اصحاب برای اینکه بتواند دور از چشم و مامورین با امام ملاقات کند طبقی میوه روی سر گزارده و به عنوان میوه فروش دوره گرد مدتی را میوه فروشی کرده بود بعد کم کم به منزل امام نزدیک شده است ، خادم حضرت به بهانه خرید میوه اورا داخل منزل برده و اینگونه توانسته به محظر امام شرفیاب گردد. ازاین نمونه ها فراوان در کتب تاریخی شیعه وجود دارد . مطلب سوم : که نکته مهمی است این می باشد که اگر آنچه که در باره علل غیبت امام زمان ع ذکر شده را مطالعه کنیم بر ما محرز می شود که علت غیبت امام عصر (ع) ،خود ما مردم هستیم . لذا اگر بی عدالتی ای هست بر عهده خوده ما بوده و منسوب به خداوند نیست. در ذیل علل غیبت امام زمان را به اختصار نام میبریم : صدوق عليه الرحمه در كتاب «علل الشرائع» بسند خود از حضرت صادق عليه السّلام نقل ميكند كه پيغمبر صلّى اللَّه عليه و آله فرمود: «آن جوان ناچار ميبايد غائب شود. عرض كردند: يا رسول اللَّه براى چه غيبت ميكند؟ فرمود: ميترسد او را بكشند» نيز در علل الشرائع از مروان انبارى روايت نموده كه گفت: نامه‏اى از امام محمد باقر (ع) رسيد كه نوشته بود:« وقتى خداوند همسايگى با مردمى را براى ما ناخوش دانست، ما را از ميان آنها بيرون ميبرد» نيز در كمال الدين و علل الشرائع از زراره نقل كرده كه گفت: از امام محمد باقر شنيدم ميفرمود:« پسر بچه ما پيش از ظهورش غيبتى دارد. گفتم: براى چه غيبت ميكند؟ فرمود: ميترسد و با دست بشكم خود اشاره نمود، يعنى ميترسد او را بكشند»اين روايت در كمال الدين و كافى نيز بدو طريق ديگر از زراره نقل شده است. قطب الدين راوندى از كلينى و او از اسحاق بن يعقوب نقل ميكند كه اين مطلب از ناحيه مقدسه امام زمان بوسيله محمد بن عثمان وارد شد: «و اما علت غيبت كه واقع‏شده، خداوند ميفرمايد: يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَسْئَلُوا عَنْ أَشْياءَ إِنْ تُبْدَ لَكُمْ تَسُؤْكُمْ اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد سؤال نكنيد از چيزهائى كه اگر براى شما ظاهر گردد، شما را متأثر سازد هر يك از پدران من ناچار از آن بودند كه بيعت با ظالم زمان خود را بگردن بگيرند، ولى من موقعى ظهور ميكنم كه بيعت هيچ يك از ستمگران را بگردن نگرفته- ام، و اما چگونگى انتفاعى كه مردم در غيبت من از وجودم ميبرند مانند استفاده از آفتاب است كه ابر آن را از نظرها مستور ساخته است. وجود من امان مردم روى زمين است چنان كه ستارگان امان اهل آسمان است. پس درهاى سؤال را از چيزى كه سودى بحال شما ندارد ببنديد، و براى فهم چيزى كه تكليف بآن نداريد، خود را ناراحت نكنيد و براى تعجيل در فرج امام زمان عليه السّلام زياد دعا نمائيد كه آزادى شما باين است و السلام عليك يا اسحاق بن يعقوب و على من اتبع الهدى» (مهدى موعود-ترجمه جلد سيزدهم بحار متن 846 باب بيست و پنجم) سخن پایانی: از همه ی اینها که بگذریم در هیچ زمانی مردم به اندازه ی ما از هدایتهای الهی برخوردار نبوده اند. چون تا زمان غیبت کبری مردم تنها به بخش اندکی از روایات اهل بیت (ع) دسترسی داشتند ؛ ولی در آغاز غیبت کبری روایات اهل بیت (ع) یکجا جمع و اختیار شیعه قرار گرفت. مگر ما از معصوم چه انتظاری داریم؟ جز اینکه سخنانشان را بشنویم و عمل کنیم؟! پس ما امروز بیش از مردم زمان حضور امام از این سخنان اطّلاع داریم. ما حتّی از مردم آغاز غیبت کبری نیز پر بهره تر هستیم ؛ چون آنها فقط روایات را داشتند ؛ امّا در این مدّت حدوداً هزار ساله ، علما در شرح و بسط این روایات نیز کوشیده اند و احکام و اخلاق و حکمت و عرفان اهل بیت (ع) را استخراج و تدوین کرده اند. لذا ما امروز بر سر سفره ای با موادّ خام ننشسته ایم ؛ بلکه علمای اسلام تحت حمایتهای غیبی امام زمان (عج) این موادّ را پخته و در اختیار ما گذاشته اند. علّت اصلی غیبت حضرت نیز آن بوده که دیگر حرفی برای گفتن نبوده ؛ یعنی هر چه هدایت برای بشر زمان غیبت لازم بوده در روایات موجود است. حقیقت نیز همین است که امروز بیش از نود درصد روایات ما معطّل مانده است ؛ یعنی ما تاکنون فقط از ده درصد روایات استفاده علمی کرده ایم. پس اگر کسی همین الآن نیز خدمت امام زمان (عج) رسیده و از حضرت سوالی هدایتی بکند ، پاسخ جدیدی نخواهد شنید ؛ بلکه حضرت وی را به روایات موجود ارجاع می دهند. این روند خواهد بود تا زمانی که بشر به هدایتی جدید محتاج گردد ؛ هدایتی که نتوان با روش اجتهادی از متن آیات و روایات استخراج نمود. آن موقع است که ظهور امام معصوم الزامی خواهد بود و خداوند از باب وجوب لطف ، امام را ظاهر خواهد ساخت. البته قبل از آن نیز امکان ظهور وجود دارد ؛ چرا که سبقت در لطف ، خود لطفی دیگر است. جواب2 از زماني كه سخن از غيبت حجت خدا از زبان پيامبر مطرح شد، اين سؤال نيز ذهن انسان را به خود مشغول كرد كه "در صورت غيبت، فلسفه‌ي وجودي امام چه خواهد بود؟ امام چه نقش و تأثيري در زندگي انسان خواهد گذاشت؟ و آدمي چگونه از امام غايب نفع مي‌برد و از او كسب فيض مي‌كند؟" وجود مقدس پيامبر(ص) در پاسخ به سؤال جابر بن عبدالله انصاري درباره انتفاع انسان‌ها از امام غايب فرمود: "اي و الذي بعثني بالنبوة انهم يستضيئون بنوره و ينتفعون بولايته في غيبته كانتفاع الناس بالشمس و ان تجللها سحاب؛ آري! قسم به خدايي كه مرا به نبوت برگزيد! به درستي كه آنان طلب روشنايي مي‌كنند به نور او و در دوران غيبت‌اش به ولايت او نفع مي‌برند، مانند انتفاع مردم از خورشيد، هر چند ابر آن را پوشانده باشد".(كمال الدين، ج1، ب23، ح3). نظير اين تشبيه و تعبير، از خود حضرت ولي عصر(ع) نير بيان شده است: "و اما وجه الانتفاع بي في غيبتي فكالانتفاع بالشمس اذا غيبتها عن الابصار السحاب؛ اما كيفيت انتفاع از من در غيبت‌ام، مانند انتفاع از خورشيد است، زماني كه ابر آن را از ديدگان پنهان مي‌كند"(كمال الدين، ج2، ب45، ح4). در مقام تبيين اين تشبيه، گفته شده است كه همان گونه كه خورشيد، محور منظومه شمسي است و سيارات از جمله زمين، در حركتي منظم، دور آن مي‌چرخند و اگر خورشيد را بردارند، اين نظام در هم پيچيده مي‌شود، جايگاه امام نيز چنين است و بقاي عالم انساني و به تبع آن عالم ما سوي الله، به وجود امام است و اگر حجت نباشد، نظام انساني در هم پيچيده شده و پايان عمر جامعه انسان‌ها فرا مي‌رسد. امام باقر(ع) فرمود: "لو بقيت الارض بغير امام لساخت؛ اگر زمين، از امام خالي شود و بدون امام باشد، اهلش را فرو مي‌برد و نابود مي‌كند"(اصول كافي، ج1، ص179). همان‌گونه كه حرارت و نور خورشيد، حتي از پشت ابر نيز به زمين مي‌رسد و باعث روشنايي و گرماي مناسب زمين مي‌شود و حيات موجودات، ممكن پذير مي‌شود، بركات امام نيز هر چند ايشان در پشت پرده غيبت است، به انسان‌ها مي‌رسد و جامعه انساني از وجود شريفش بهره‌مند مي‌شود. مناسب است درباره اثرات وجودي امام، كامل‌تر صحبت شود، به نظر مي‌آيد، آثار وجودي امام و حجت خدارا مي‌توان به سه گروه تقسيم كرد: ـ آثاري كه بر اصل وجود امام در عالم هستي مترتب مي‌شود، چه امام ظاهر باشد و چه غايب؛ ـ آثاري كه بر افعال امام مترتب مي‌شود، چه امام ظاهر باشد و چه غايب؛ ـ آثاري كه بر وجود امام ظاهر مترتب مي‌شود. واسطه‌ي فيض: اولين اثري كه بر وجود امام مترتب است، اين كه امام، واسطه فيض الهي بر مخلوقات است و فيض الهي، به واسطه‌ي ايشان بر بندگان نازل مي‌شود. واسطه فيض بودن، دو گونه قابل تصور است: الف. نظام جهان اساس اسباب و مسببات است و هر پديده‌اي از راه سبب و علت، ايجاد مي‌شود. در رأس اين سلسله اسباب، وجود مقدس حجت خدا است. به اين بيان كه در فلسفه ثابت شده كه ميان علت و معلول، سنخيت لازم است. مخلوقات مادي و حتي مجردات، به علت ضعف وجودي، نمي‌توانند مستقيماً از خداوند كه در نهايت شدت وجود است، پديد آيند. لذا لازم است اول معلول، از لحاظ شدت وجودي، به گونه‌اي باشد كه بتواند صادر از خدا باشد. بنابراين، بايد معلول اولي باشد كه دو حيث دارد: يكي آن كه داراي شدت وجودي است تا معلول مستقيم خدا باشد و دوم آنكه مي‌تواند جهت كثرت داشته باشد و به واسطه‌ي او، مخلوقات ديگر پديد آمده و از فيض وجود بهره برند. پس در واقع، فيض و خلقت اصلي، واسطه و صادر اول است و فيض خدا، از طريق او و در امتداد وجود او به كاينات مي‌رسد. در عرفان نيز ثابت شده كه نحوه وجودي خداوند، به گونه‌اي است كه فيضان وجود و پيدايش موجودات گوناگون، نياز به واسطه دارد. در عرفان به اين واسطه يا اول مخلوق، انسان كامل و قطب مي‌گويند. ب. نظام جهان بر اساس هدف و غايتي خلق شده است و تا زماني كه غايت از اين نظام و هدف آن پابرجا است، نظام نيز به وجود خود ادامه مي‌دهد. هدف از خلقت عالم، امكان حياط انسان است و هدف از خلقت آدمي، عبادت و عبوديت است. عبادت و عبوديت كامل كه همراه با معرفت كامل است، فقط از طريق امام و حجت خدا تحقق مي‌يابد. پس تا زماني كه امام هست، هدف از خلقت نيز باقي است و لذا در سايه وجود او نظام هستي پا برجا است. بنابراين، امام، واسطه فيض است و به واسطه‌ي او، فيض به عالم هستي مي‌رسد و به واسطه او، عالم وجود باقي است، چه امام ظاهر باشد و چه غايب. دفع بلا: روايت معروفي از وجود مقدس پيامبر صادر شده كه "جعل الله النجوم امانا لاهل السماء و جعل اهل بيتي امانا لاهل الارض؛ خداوند قرار داد ستارگان را امان براي اهل آسمان و قرار داد اهل بيت‌ام را امان براي اهل زمين".(بحار، ج27،ص 308، ب8). نظير اين تعبيير، از وجود مقدس امام زمان(ع) نيز صادر شده است كه: "انا خاتم الاوصياء و بي يدفع الله عزوجل البلاء عن اهل بيتي و شيعتي؛ من آخرين اوصيا هستم و به واسطه من، دفع مي‌كند خدا، بلا را از خاندان و شيعيان‌ام".(كمال الدين، ج2، ب43، ح12) به نظر مي‌آيد مراد از بلا عذاب‌هايي باشد كه به خاطر اعمال ناشايست انسان‌ها بايد نازل مي‌شد، ولي به جهت آنكه وجود مقدس حجت خدا در ميان مردم است، عذاب دفع مي‌شود. خداوند، به پيامبر(ص) مي‌فرمايد: "و ما كان الله ليعذبهم و انت فيهم؛ و خداوند آنان را عذاب نمي‌كند در حالي كه تو در ميانشان هستي".(انفال/33) بنابراين يكي از آثار وجودي امام، دفع بلا است. البته از روايات استفاده مي‌شود دايره دفع بلا، براي سه گروه بوده و داراي وسعت و ضيق است: دفع بلا از اهل زمين؛ دفع بلا از امت اسلام؛ دفع بلا از شيعه و نزديكان. از امام باقر(ع) در حديث نسبتاً بلندي نقل شده است كه پيامبر فرمود: "النجوم امان لاهل السماء و اهل بيتي امان لاهل الارض ... و اذا ذهب اهل بيتي اتي اهل الارض ما يكرهون .... بهم يمهل اهل المعاصي و لا يجعل عليهم بالعقوبة و العذاب ... ؛ ستارگان، امان‌اند براي اهل آسمان و اهل بيت من امان‌اند براي اهل زمين ... و زماني كه اهل بيت‌ام بروند، مي‌آيد اهل زمين را از آنچه كراهت دارند ... به واسطه‌ي آنان، اهل عصيان، مهلت داده‌ مي‌شوند و مورد عقوبت و عذابت واقع نمي‌گردند".(بحار، ج23، ص19، ح14). اميد بخشي: آدمي به اميد زنده است، اميد به آينده‌اي سبز و روشن كه در آن، اثري از پليديو تباهي نباشد. انسان، منتظر چنين ايام زيبايي است و بهترين عمل او نيز انتظار فرج و دميدن صبح ظفر است. پيامبر فرمود: "افضل اعمال امتي انتظار الفرج؛ برترين عمل امت من، انتظار فرج است".(كمال الدين، ج2، ب55) وجود امامي كه منتظر اذن الهي براي ظهور است، به مردم، دل گرمي مي‌دهد و گام‌هاي آنان را در جاده‌ي انتظار استوار مي‌گرداند. به راستي آيا وجود رهبر در تبعيد، انقلاب را ايجاد مي‌كند و مردم را به جوشش و حركت در مي‌آورد و يا وعده آمدن فردي در آينده كه دوران حياتي براي او متصور نيست! خودسازي: از ديگر آثار وجودي امام، پيدايش و تقويت روحيه خود سازي و تهذيب نفس است. بر اساس روايات(كافي، ج1، باب عرضه اعمال و شهداي اعمال) امام و حجت خدا، ناظر و شاهد بر اعمال است و هر روز و هر هفته، اعمال انسان‌ها خدمت آن بزرگوار عرضه مي‌شود. كسي كه دوستار امام باشد، راضي نمي‌شود كه امام، ناظر بر اعمال نا پسند او باشد و با ديدن اعمال بد او، غمگين و ناراحت گردد. لذا سعي مي‌كند دقت بيشتري نسبت به اعمال خود داشته باشد و به گونه‌اي رفتار كند كه رضايت امام‌اش را به دست آورد. در كنار اين آثار، آثار ديگري هم هست، مانند هدايت گري و پاسخ گويي به نياز‌هاي علمي. برخي را انسان‌ها در زندگي خود به روشني احساس كرده‌اند. مانند حفظ و نجات شيعيان، حضرت در نامه‌اي به شيخ مفيد نوشتند: "ما، بر اخبار و احوال شما آگاه‌ام و هيچ چيز از اوضاع شما، بر ما پوشيده نيست. ما، در رسيدگي و رعايت امور شما، اهمال نكرديم و شما را از ياد نبرده‌ايم"( احتجاج طبرسي، ج2، ص596) در اين زمينه، عنايات حضرت بي شما راست، مانند داستان انار و نجات شيعيان بحرين، و كمك‌هاي ايشان در جريان انقلاب و جنگ. در كنار حفظ شيعه از كيد‌هاي دشمنان، نبايد عنايات حضرت به بيماران و درماندگان و در راه‌ماندگان و نيازمندان را از ياد برد. چنانچه افراد متعددي از لطف ايشان بهره برده‌اند و بيماريشان علاج شده و گم گشته‌گان در راه، به منزل رسيده‌آند و نيازمندان و محتاجان و فقرا، سامان يافته‌اند. اين آثار، به افعال امام بر ميگردد كه چه امام ظاهر باشد و چه غايب، امكان ترتيب اثر هست. بله اثري كه به وجود ظاهري امام برمي‌گردد، حكومت ظاهري است. جواب3 از زماني كه سخن از غيبت حجّت خدا از زبان پيامبر مطرح شد، اين سؤال نيز ذهن انسان را به خود مشغول كرد كه؛ •در صورت غيبت، فلسفه وجودي امام چه خواهد بود؟. •امام چه نقش و تأثيري در زندگي انسان خواهد گذاشت؟. •آدمي چگونه از امام غايب نفع مي‌برد و از او كسب فيض مي‌كند؟. وجود مقدس پيامبر(ص) در پاسخ به سؤال جابر بن عبدالله انصاري درباره انتفاع انسان ها از امام غايب فرمود: « ... اَيْ و َالَّذي بَعَثَني بِالنُّبُوَّيِ اِنَّهُمْ يَسْتَضيئونَ بِنورِهِ وَ يَنتَفِعونَ بِوِلايَتِهِ في غَيْبَتِهِ كَانْتِفاعِ النّاسِ بِالشَّمْسِ وَ اِنْ تُجَلِّلُها سَحابٌ»؛ آري! قسم به خدايي كه مرا به نبوت برگزيد! به درستي كه آنان طلب روشنايي مي‌كنند به نور او و در دوران غيبت‌اش به ولايت او نفع مي‌برند، مانند انتفاع مردم از خورشيد، هر چند ابر آن را پوشانده باشد.[1] مثل اين تشبيه، از خود حضرت ولي عصر- ارواحنا فداه- نيز بيان شده است: « ... وَ اَمّا وَجْهُ الاِنْتِفاعِ بِي فِي غَيْبَتي فَكَالاِنْتِفاعِ بِالشَّمْسِ اِذا غَيَّبَتْها عَنِ الاَبْصارِ السَّحابُ»؛ اما كيفيت انتفاع از من در غيبتم، مانند انتفاع از خورشيد است، زماني كه ابر، آن را از ديدگان پنهان مي‌كند.[2] در تشبيه حضرت به خورشيد پشت ابر وجوهي از شباهت برشمرده شده ¬است، از جمله اين که؛ 1- هنگامي که خورشيد پشت ابر است، همه انتظار دارند، از پشت ابر بيرون آمده، با تابش خود بر همه طراوت بخشد. در مورد مهدي(عج) هم اين چنين است. همه انتظار ظهور او را مي¬کشند و اميد دارند که روزي با شعاع وجودش به همه طراوت و شادابي را هديه کنند. 2- همان طوري که خورشيد پشت ابر را هيچ کس نبايد منکر شود؛ چون شعاع و نور او دهر و ديار را روشن کرده است؛ خورشيد وجود امام نيز با اين که پشت ابر غيبت است ولي تفضّلات و فيوضات آن بر انسآن هاي بصير پوشيده نيست. 3- ابر، فقط قرص خورشيد را از ديده پنهان مي¬کند، ولي نوردهي خورشيد و فوايد آن را براي جانداران نمي¬تواند مانع شود، غيبت امام نيز فقط حضور او را در پهنه و عرصه سياست و اجتماع مانع است، امّا فيض¬رساني او را به خلايق و دستگيري او از درماندگان و بي¬چاره¬ها نمي¬تواند مانع شود. چه بسا کساني با توسلاتشان از فيض وجود امام بهره¬ها ببرند و برده¬اند. 4- مهم¬ترين و برجسته¬ترين شباهت امام به خورشيد پشت ابر، اين است که، همان طوري که ابر يک مانع موقت است و هرگز نمي¬تواند دائمي باشد، غيبت امام نيز موقّت بوده و ظهور او قطعي است. روزي فرا مي¬رسد که امام از غيبت به در آمده و خورشيد وجودش طالع خواهد گشت. 5- همان طوري که زوال ابر از جلو خورشيد نيازمند وجود وزش باد است تا ابرها را کنار زده خورشيد چهره بنمايد، ظهور امام و طلعت وجود او نيازمند زمينه¬سازي و بسترسازي است. يعني اگر بادهاي حوادث ما را وادار به بسترسازي براي ظهور نکند و ما اقدامي در جهت برپايي ظهور از خود نشان ندهيم امام ظهور نخواهد کرد چنان ¬چه تا حال ظهور نکرده است. فايده امام غايب چيست؟. آيا غيبت مضرّ به منافع امام نيست؟. امامي که دست مردم از دامن او کوتاه است چه فايده¬اي دارد؟. •غرض اصلي از خلقت امام، هدايت و رهبري مردم نيست که اگر اين محقّق نشد امام فاقد فايده شود، بلکه هدف از خلقت اين موجودات اشرف اين است که آنان واسطه فيض¬اند. غايت حقّيقي خلقت آنان اين است که وسايط در فيضند و تعليم و هدايت مردم و استکمال نوع بشر، هدف عارضي است که از قرار گرفتن آن بزرگواران در بين مردم حاصل مي¬شود. بر اين اساس فرقي ندارد که امام ظاهر باشد و يا مستور. •فوايد امام منحصر و محصور در ديدن او نيست. امام فوايد زيادي را بدون ديدن او مي¬تواند نصيب جامعه ديني نمايد، معرفت امام، تصديق به وجود امام و اعتراف به خلافت الهي او فوايد کثيري را متوجّه مؤمنان مي¬کند و فايده، منحصر به مشاهده او نيست. •يکي از فوايد وجود امام غايب، «هدايت باطني دل¬هاي مستعد» است. اين نوع هدايت احتياج به حضور امام ندارد و لازم نيست امام را ملاقات کنيم، بلکه با غيبت امام نيز امکان¬پذير است. اگرچه حضور شخصي امام(ع) در بين مردم سبب مي¬شود که مسلمانان از برکات بيشتر و گسترده¬تري بهره¬مند شوند؛ چنين نيست که امام غايب هيچ فايده و ثمره¬اي براي امت اسلام نداشته باشد، چنان که در احاديث متعددي درباره حکمت و فايده وجود امام در دوران غيبت، فوايد گوناگوني آمده است که به برخي اشاره مي¬شود. آثاري كه بر اصل وجود امام در عالم هستي مترتب مي‌شود(چه امام ظاهر باشد و چه غايب). آثاري كه بر افعال امام مترتب مي‌شود؛ چه امام ظاهر باشد و چه غايب.اول: آن دسته از سنت¬هاي الهي که از کانال وجودي امام جاري مي¬شود، همان چيزي است که آن را فوايد وجود امام نام مي¬نهيم؛ که از اين قرار است: •الف: بقا و استمرار خلقت و اصل برپايي عالم به سبب وجود مبارک امام و حجت الهي است:«لَوْ بَقِيَتِ الاَرْضُ يَوْماً بِغَيْرِ اِمامٍ لَساخَتْ.»[3] •ب: بقا و قوام دين، به سبب وجود مبارک امام و حجت الهي است. رسول گرامي اسلام(ص) فرمودند:«لا يَزالُ هـ'ذا الدّينُ قائِماً حَتّي' يَکونَ عَلَيْکُمْ اِثْنا عَشَرَ خَليفَةً.»[4] •ج: امام واسطه فيض الهي به بشريت است. از آن جايي که بشر و موجودات به صورت عموم توان و قدرت دريافت فيوضات الهي را به صورت مستقيم ندارد، لذا به واسطه نيازمند است و اين واسطه بايد کساني باشد که از يک طرف با موجودات و بشر ارتباط داشته باشد و از طرف ديگر مقرب درگاه الهي باشد تا بتواند اين واسطه¬گري را انجام دهد. از آن جا که امام انسان کامل است و خليفه خدا در زمين است، اين توان و قدرت را دارد که اين نقش واسطه¬گري را ايفا نمايد. •د: وجود امام باعث رفع عذاب الهي ازاهل زمين مي¬شود، به عبارت ديگر وجود امام امان اهل ارض است. روايت معروفي از وجود مقدس پيامبر صادر شده كه «جَعَلَ اللهُ النُّجومَ اَماناً لاَهْلِ السَّماءِ وَ جَعَلَ اَهْلَ بَيْتي اَماناً لاَهْلِ الاَرْضِ»؛ خداوند ستارگان را براي اهل آسمان امان قرار داد و اهل بيتم را براي اهل زمين امان قرار داد.[4] به نظر مي‌آيد مراد از بلا عذاب‌هايي باشد كه به خاطر اعمال ناشايست انسان ها بايد نازل مي‌شد، ولي به جهت آن که وجود مقدس حجت خدا در ميان مردم است، عذاب دفع مي‌شود. بنابراين يكي از آثار وجودي امام، دفع بلا است. البته از روايات استفاده مي‌شود دايره دفع بلا، براي سه گروه بوده و داراي وسعت و ضيق است: دفع بلا از اهل زمين؛ دفع بلا از امت اسلام؛ دفع بلا از شيعه و نزديكان. دوم: دسته دوم از فوايد وجود امام حاصل رفتارها و عمل¬کرد امام است. در اعتقاد شيعه، امام چه حاضر در اجتماع باشد و يا در پرده غيب به سر برد، غافل از مردم و جداي از امت نيست؛ بلکه علي¬رغم ناشناخته بودن چهره به عنوان حجت، در ميان مردم حاضر است و به حکم امامت وظايف الهي خود را انجام مي¬دهد. 1- عظيم¬ترين فايده امام در اين بُعد همان مسأله هدايت¬گري امام است. اين مسؤوليت از لوازم امامت است که در زمان تمام ائمه از اهميت ويژه¬اي برخوردار بوده و هرگز متوقف نشده است و لازمه انجام آن نيز شناخت چهره امام و ارتباط مستقيم با او نبوده و نمي¬باشد. همان گونه که هر مادري به حکم محبت¬ها و مجموعه فداکاري¬هاي که براي فرزندانش انجام مي¬دهد، مادر ناميده مي¬شود و معناي مادري در همان رفتارها نهفته است؛ به طوري که بدون آن مجموعه، سِمَت مادري بي¬معناست، صفت هادي بودن براي امام نيز به همين گونه است يعني اگر امام سمت هدايت¬گري نداشته باشد امامت معناي خود را از دست مي¬دهد. 2- رفع گرفتاري¬ها و مشکلات جامعه بشري: در سيره ائمه گذشته، همواره امام را درکنار مردم، به عنوان ياور و حامي¬شان در سختي¬ها و مشکلات و مصايب مي¬بينيم. اداي دين قرض¬داران، شفاي بيماران و رفع نيازهاي نيازمندان ... همه را امام به حکم امامت انجام مي¬داده است و تحقّق اين امور هيچ گاه مشروط به شناخته شدن حجّت الهي نبوده است. حکايت:در زمان علامه حلّي، يکي از مخالفين از اهل سنت، کتابي در ردِّ مذهب شيعه نوشته بود و در مجالس عمومي و خصوصي خويش، از آن بهره گرفته و افراد زيادي را نسبت به طريقه اماميه بدبين و گمراه مي¬نمود؛ از طرفي کتاب را هم در اختيار کسي نمي¬گذاشت تا نکند در اختيار علماي شيعه قرار بگيرد و جوابي عليه آن بنويسند. علامه حلّي با آن همه عظمت و جلال علمي، به دنبال وسيله¬اي براي به دست آوردن آن کتاب، به مجلس درس آن مخالف مي¬رود و براي حفظ ظاهر، خود را شاگرد او مي¬خواند و بعد از مدتي به واسطه رابطه استادي و شاگردي، تقاضاي دريافت آن کتاب را مي¬نمايد. آن شخص در يک حالت عاطفي قرار مي¬گيرد و چون نمي¬تواند دست رد بر سينه او بزند لذا مي¬گويد: من نذر کردم که کتاب را جز يک شب به کسي واگذار نکنم؛ علامه به ناچار مي¬پذيرد و همان شب را غنيمت مي¬شمرد. آن شب علامه با يک دنيا شعف، به رونويسي آن کتاب قطور مي¬پردازد؛ امّا همين که شب به نيمه مي¬رسد خواب او را فرامي¬گيرد و در همين هنگام، ميهمان جليل¬القدري داخل اتاق او مي¬شود و با او هم صحبت مي¬شود. پس از مدتي مي¬فرمايد: علامه تو بخواب و نوشتن را به من واگذار؛ علامه بي چون و چرا اطاعت مي¬کند و به خواب عميقي فرو مي¬رود؛ وقتي از خواب برمي¬خيزد از ميهمان نوراني¬اش اثري نمي¬بيند. به سراغ نوشته مي¬رود و کتاب را مي¬بيند که به صورت تمام و کمال نوشته شده و در پايان آن چنين نقشي به عنوان امضا مشاهده مي¬شود: کَتَبَهُ الْحُجَّةُ؛ حجّت خدا آن را نگاشت. 3- دعاي امام براي عموم: طبق روايات متعدد اعمال انسان دائماً به حجت الهي عرضه مي¬شود و امام به حکم مسؤوليتش نسبت به اين اعمال نگران است لذا دست به دعا برمي¬دارد و براي عاقبت به خيري صاحبان اعمال و درخواست عفو و بخشش دعا مي¬کند و از خداوند براي جبران غفلت و نقص¬هايي که دامن¬گير اعمال است، طلب کمال دارد. علي(ع) مي¬فرمايد:«هيچ مؤمني نيست که اندوهگين شود مگر اين که ما به جهت او اندوهگين مي¬شويم و دعايي نکند مگر اين که براي او آمين مي¬گوييم و ساکت نماند مگر اين که براي او دعا مي¬کنيم.» 4- علت غايي جهان: امام زمان مصداق انسان كامل بوده و علت غايي فعل خداوند در آفرينش جهان است. در هر دستگاهي، برترين محصول هدف اصلي آن مي¬باشد. هدف اصلي عالم هستي نيز محصول ارجمندي به نام انسان کامل است که اگر او نبود اساس خلقت آغاز نمي¬شد. 5- حفظ اصول و اساس دين: امام براي اين که دين از اساس خود به انحراف کشيده نشود وظيفه دارد در مواردي اگر چنين مشکلي پيش آمد اقدام نموده، دين را از انحراف و اضمحلال نجات بخشد. من الله توفیق



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.