آرش

باسلام.چند سالی احساس میکنم هر کاری میخوام انجام بدم...

باسلام.چند سالی احساس میکنم هر کاری میخوام انجام بدم همه درها به روم بسته میشه.واسه کنکور خیلی تلاش کردم ولی اونی که دلم میخواست نشد.با کسی که دوس داشتم نتونستم ازدواج کنم و چون به گناه افتاده بودم مجبور شدم برای بدتر نشدن اوضام با یکی دیگه ازدواج کنم و...و الانم چند هفته است واسه گواهینامه رانندگی امتحان میدم ولی رد میشم.هر چی از خدا میخوام انگار اصلا صدام نمیشنوه.دارم اعتقادم به همه چی از دست میدم.کمکم کنید خیلی حال بدی دارم
پنجشنبه، 27 تير 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

آرش

باسلام.چند سالی احساس میکنم هر کاری میخوام انجام بدم...

آرش ( تحصیلات : لیسانس ، 27 ساله )

باسلام.چند سالی احساس میکنم هر کاری میخوام انجام بدم همه درها به روم بسته میشه.واسه کنکور خیلی تلاش کردم ولی اونی که دلم میخواست نشد.با کسی که دوس داشتم نتونستم ازدواج کنم و چون به گناه افتاده بودم مجبور شدم برای بدتر نشدن اوضام با یکی دیگه ازدواج کنم و...و الانم چند هفته است واسه گواهینامه رانندگی امتحان میدم ولی رد میشم.هر چی از خدا میخوام انگار اصلا صدام نمیشنوه.دارم اعتقادم به همه چی از دست میدم.کمکم کنید خیلی حال بدی دارم


مشاور: حجة الاسلام منتظمی

جواب:کاربر محترم: از حسن اعتمادتان به مشاوره راسخون، تشكر مي‌كنيم: ابتدا بهتر است روایتی را برای شما نقل کنیم به شرح زیر: أَدْخِلْ عَلَیَّ الشَّابَّ یَا مُعَاذُ فَأَدْخَلَهُ عَلَیْهِ فَسَلَّمَ فَرَدَّ عَلَیْهِ السَّلَامَ ثُمَّ قَالَ مَا یُبْکِیکَ یَا شَابُّ قَالَ کَیْفَ لَا أَبْکِی وَ قَدْ رَکِبْتُ ذُنُوباً لَوْ أَخَذَنِیَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِبَعْضِهَا أَدْخَلَنِی نَارَ جَهَنَّمَ وَ لَا أَرَانِی إِلَّا سَیَأْخُذُنِی بِهَا وَ لَا یَغْفِرُ لِی أَبَداً فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص هَلْ أَشْرَکْتَ بِاللَّهِ شَیْئاً قَالَ أَعُوذُ بِاللَّهِ أَنْ أُشْرِکَ بِرَبِّی شَیْئاً قَالَ أَ قَتَلْتَ النَّفْسَ الَّتِی حَرَّمَ اللَّهُ قَالَ لَا فَقَالَ النَّبِیُّ ص یَغْفِرُ اللَّهُ لَکَ ذُنُوبَکَ وَ إِنْ کَانَتْ مِثْلَ الْجِبَالِ الرَّوَاسِی قَالَ الشَّابُّ فَإِنَّهَا أَعْظَمُ مِنَ الْجِبَالِ الرَّوَاسِی فَقَالَ النَّبِیُّ ص یَغْفِرُ اللَّهُ لَکَ ذُنُوبَکَ وَ إِنْ کَانَتْ مِثْلَ الْأَرَضِینَ السَّبْعِ وَ بِحَارِهَا وَ رِمَالِهَا وَ أَشْجَارِهَا وَ مَا فِیهَا مِنَ الْخَلْقِ- (قَالَ الشَّابُّ فَإِنَّهَا أَعْظَمُ مِنَ الْأَرَضِینَ السَّبْعِ وَ بِحَارِهَا وَ رِمَالِهَا وَ أَشْجَارِهَا وَ مَا فِیهَا مِنَ الْخَلْقِ) فَقَالَ النَّبِیُّ ص یَغْفِرُ اللَّهُ لَکَ ذُنُوبَکَ وَ إِنْ کَانَتْ مِثْلَ السَّمَاوَاتِ وَ نُجُومِها وَ مِثْلَ الْعَرْشِ وَ الْکُرْسِیِّ قَالَ فَإِنَّهَا أَعْظَمُ مِنْ ذَلِکَ قَالَ فَنَظَرَ النَّبِیُّ ص إِلَیْهِ کَهَیْئَةِ الْغَضْبَانِ ثُمَّ قَالَ وَیْحَکَ یَا شَابُّ ذُنُوبُکَ أَعْظَمُ أَمْ رَبُّکَ فَخَرَّ الشَّابُّ عَلَی وَجْهِهِ وَ هُوَ یَقُولُ سُبْحَانَ رَبِّی مَا شَیْ‏ءٌ أَعْظَمَ مِنْ رَبِّی رَبِّی أَعْظَمُ یَا نَبِیَّ اللَّهِ مِنْ کُلِّ عَظِیمٍ فَقَالَ النَّبِیُّ ص فَهَلْ یَغْفِرُ لَکَ الذَّنْبَ الْعَظِیمَ إِلَّا الرَّبُّ الْعَظِیمُ الْخَبَر خلاصه ترجمه روایت: جوانی گریان خدمت آقا رسول الله صلی الله علیه وآله می رسد. حضرت می فرمایند: چرا گریانی، جوان عرض می کند چرا گریان نباشم در حالی که گناهی بزرگ مرتکب شده ام و خداوند آنرا نمی آمرزد و من در آتش خواهم سوخت، حضرت می فرمایند: مشرک شده ای به خداوند، گناه تو هر چقدر بزرگ باشد خداوند متعال می آمرزد آنرا جوان عرض می کند گناه من از کوه، زمین، آسمان و ستارگان هم بزرکتر است حضرت می فرماید: گناه تو بزرگتر است یا خداوند جوان عرض می کند خداوند متعال. حضرت فرمودند: گناه تو هر چقدر بزرگ باشد خداوند بزرگ و مهربان آن را می آمرزد. چگونه مي توان بر نااميدي غلبه كرد و توكل خود را زياد كنيم؟ ابتدا از شما مي پرسم که «نا اميدي از چه؟» 1- اگر نا اميدي از رحمت خداست که حقيقتاً جاي ندارد زيرا خدايي که رحمت واسعه اش همه را فرا گفته نا اميدي در مورد او معنا ندارد آيا مي شود کنار دريا بود و از ديدن دريا نا اميد شد؟ خير، فقط کافي است چشم باز کنيم تا دريا را ببينيم. نا اميدي در مورد خدا به ما بر مي گردد و ايراد از ناحيه ماست. ما به وظايف خود عمل نمي کنيم آن وقت از رحمت خداوند نا اميد مي گرديم. در قرآن کريم آمده که «از رحمت خدا نا اميد نمي شوند مگر گروه کافران».(1) زني خدمت رسول خدا رسيد و عرض کرد که «زني بچه خود را به دست خود کشته آيا براي او توبه است؟ حضرت فرمود: قسم به خدائي که جان محمد (صلي الله عليه و آله و سلم) در دست قدرت اوست اگر آن زن هفتاد پيغمبر را کشته باشد و پشيمان شود و توبه نمايد و خداي تعالي صدق او را بداند که ديگر به هيچ گناهي رجوع نمي نمايد توبه اش را قبول مي نمايد و گناهانش را عفو مي کند و به درستي که توبه کننده از گناه مثل کسي است که گناه نکرده.(2) حساسيت فراوان روي نا اميدي از رحمت خدا بدان جهت است که شخص مأيوس از رحمت الهي ديگر هيچ بازگشتي براي خود نمي بيند و به همين علت به هر کاري ممکن است دست بزند. اگر قدري در صفات خدا مطالعه نماييم هيچ گاه از رحمت او نا اميد نمي گرديم. 2- گاهي هم نا اميدي در امور دنيوي است و ناراحت است که چرا به فلان نقطه نرسيده؟ و اميدي هم به رسيدن آن ندارد. اول بايد دانست که آرزوهاي دنيوي ما بايد با ميزان تلاش و توانمندي هاي ما هماهنگ باشد. شخصي که تلاش نمي کند، پر واضح است که به نقطه موفقي هم نخواهد رسيد. فاصله اي که بين آرزوهاي انسان و ميزان تلاش و توانمندي هاي او وجود دارد، عاملي براي پديدار شدن نااميدي و يأس در افراد است. به عبارت ديگر صرف آرزو داشتن اما برنامه اي مشخص براي رسيدن به آن نداشتن و تلاش و جديت لازم را انجام ندادن مشکلي را حل نخواهد کرد. در گام اول بايد محدوده آرزو را مشخص کرد، در گام دوم بايد توانمندي هاي خود را شناخت و در گام سوم بايد به صورت جدي و با داشتن برنامه براي رسيدن به آرزوها و اهداف اقدام نمود. بسياري از نا اميدي ها ناشي از عدم برنامه ريزي و عجله است. انسان دوست دارد زود به ثروت برسد و مشکلات پيشاروي او فوراً حل شود. در حالي که اين عالم، عالم اسباب و علل است و هر کاري از طريق خود انجام مي شود. انسان با برنامه ريزي صحيح بر اساس داشته ها و توانمندي ها و با تکيه بر پشتکار و توکل بر خداوند موفق خواهد شد. جوان مؤمني که براي همه کارش برنامه دارد نااميدي به سراغش نخواهد آمد.. او براي کار، زندگي، درس، مطالعه،عبادت، ورزش، تفريح، خواب و ... برنامه دارد و هر لحظه در حال پيمودن مسير کمال و رسيدن به قرب الهي است، چرا نا اميد شود؟ از چه نا اميد شود؟ قرب الهي آن قدر لذيذ و زيباست که کسي در اين مسير خسته نخواهد شد چه رسد به نا اميدي. آيا عاشقي که در پي معشوق است و او را روبروي خود مي بيند و به سوي او مي رود از ديدن او نا اميد مي شود؟ جوان مؤمن تلاشش را مي کند و بقيه را به خدا مي سپارد، اگر به مصلحت او بود خدا مي دهد و اگر نبود که هيچ. ديگر جاي اعتراض نيست. چه بسيار ثروتمنداني که آب خوش از گلويشان پايين نمي رود و چه بسيار انسان هاي معمولي و با قناعتي که با لذت زندگي مي کنند. چند نکته: 1- نا اميدي معمولاً از سرگرداني نشأت مي گيرد و انساني که نداند« ز کجا آمده؟ آمدنش بهر چه بود؟ و به کجا مي رود آخر؟» سرگردان است. اگر اين سه سؤال براي انسان حل شد، اصلاً نا اميدي برايش معنا ندارد. پس از حل شدن اين سه سؤال ، آرزوهاي بلند دنيوي نيز کم شده و ريشه هاي نا اميدي نيز قطع مي گردد. 2- گرفتاري هاي دنيوي به صلاح ما بوده و در سازندگي ما بسيار مؤثر است. با ديدن سختي ها نبايد نا اميد شد. مولوي در مثنوي داستاني آورده به اين مضمون که :اگر شخصي بر گليم چوب مي زند ، مي خواهد گرد و غبار آن را بگيرد و قصد ندارد گليم را کتک بزند. مصيبت ها و گرفتاري ها از اين باب است. يعني اگر بخواهد گرد و غبار غفلت و زنگار از دل ها زدوده شود راه آن تازيانه مصيبت و گرفتاري است. البته گرفتاري ها هم دوره اي دارد و خواهد گذشت. انّ مع العسر يسراً. 3- توجه به اين که خداوند، عالِم، آگاه و رازق است و از احوال ما با خبر مي باشد نيز در رفع نا اميدي مؤثر است. اگر ما به وظيفه خود که بندگي خداوند است عمل کنيم، قطعاً خداوند هم روزي معنوي و مادي بندگانش را افزايش خواهد داد. «من يتق الله يجعل له مخرجاً و يرزقه من حيث لا يحتسب» کسي که تقواي الهي پيشه کند خداوند براي او راه چاره قرار مي دهد و او را از جايي که گمان نمي کند روزي خواهد داد.(سوره طلاق/2و3). 4- توجه به خداوند و از حدود بندگي خارج نشدن در زمان نا اميدي و گرفتاري بسيار ارزشمند بوده و دوره اين سختي نيز خواهد گذشت. اين مسأله امتحان سخت الهي است که با صبر و ياري جستن از خداوند از آن بيرون خواهيد آمد. 5- به اين نکته نيز توجه داشته باشيم که «اقبال و ادبار در زندگي هر انساني ديده مي شود. اقبال يعني «روح انسان به معنويات مايل است و از آن لذت مي برد و ادبار يعني روح انسان به معنويات تمايل ندارد و گويا به آن پشت کرده و مطالبه ندارد. در زمان ادبار گفته اند که به واجبات عمل کنيد تا زمان آن بگذرد. بالاخره روح انسان در اين دنياي مادي حالات مختلف دارد. و اما توکل براي زياد شدن توکل ابتدا بايد با حقيقت توکل آشنا شد و سپس به ثمرات آن توجه جدي کرد. توکل به خداوند به فرد کمک کند که بتواند مراحل زندگي را با توان و اميد هرچه بيشتر طي نمايد. توكل از ماده وكالت ‏به معنى سپردن كارها به خدا و اعتماد بر لطف اوست، نه به اين معنى كه دست از تلاش و كوشش بردارد بلكه تا آنجا در توان دارد تلاش كند و منزلگاه ها را يكى بعد از ديگرى با تمام توان بپيمايد، اما خود را مستقل نپندارد و آنچه از توان او بيرون است ‏را به خدا واگذارد و از الطاف جليه و خفيه او مدد بطلبد. حقيقت توكلى كه در شرع اسلامى آمده همان اعتماد قلبى در تمام كارها بر خدا، و صرف نظر كردن از ماسوى الله است در حديثى از پيامبر اكرم(ص) مى‏خوانيم از جبرئيل سؤال فرمود: «ما التوكل على الله عز و جل; توكل بر خداوند بزرگ چيست؟» عرض كرد: «العلم بان المخلوق لايضر و لاينفع و لايعطى و لايمنع و استعمال الياس من الخلق; حقيقت توكل علم و آگاهى به اين است كه مخلوق نه زيانى مي زند و نه سودى مي رساند، نه چيزى مي بخشد، و نه بازمي دارد، و(ديگر) نا اميد شدن از خلق است(يعنى همه چيز را از سوى خدا و به اذن و فرمان او بداند)». سپس فرمود: «فاذا كان العبد كذلك لم يعمل لاحد سوى الله و لم يرج و لم‏يخف سوى الله، و لم يطمع فى احد سوى الله، فهذا هو التوكل; هنگامى كه بنده خدا چنين باشد، جز براى خدا عملى انجام نمى‏دهد و اميد و ترسى جز به خدا ندارد، و به احدي جز خدا دل نمى‏بندد، اين است‏حقيقت توكل‏»(3) در حديث ديگرى مى‏خوانيم كه از امام معصوم پرسيدند: توكل چيست؟ فرمود: «لاتخاف سواه; توكل اين است كه از غير خدا نترسى‏». (4) از اين تعبيرات به خوبى استفاده مى‏شود كه روح توكل انقطاع الى الله يعنى بريدن از مخلوق و پيوستن به خالق است، و آن كه داراى اين روحيه نباشد به حقيقت توكل نايل نشده است توکل يعني توجه به اين نکته که «لا مؤثـّر في الوجود الا الله». ثمرات توکل 1- نجات انسان توسط خداوند: لقمان به فرزند خود اندرز کرد که : فرزند عزيزم! به خداوند اعتماد کن و آن گاه در ميان مردم پرس و جو کن(ببين) آيا کسي هست که به خدا اعتماد کرده باشد و خداوند او را نجات نداده باشد؟ فرزند عزيزم به خدا توکل کن و آن گاه در ميان مردم پرس و جو کن ببين کيست که به خدا توکل کرده و خداوند کفايتش نکرده باشد؟(5) 2- هر که دوست دارد نيرومند ترين مردم باشد، بايد به خداوند متعال توکل کند.(6) 3- هر که به خدا توکل کند دشواري ها براي او آسان شود و اسباب برايش فراهم گردد.(7) 4- هر که به خدا اعتماد کند خداوند شادماني نشانش دهد و کارهايش را کفايت کند.(8) 5- توکل به خدا باعث مغلوب نشدن در کارها مي شود.(9) 6- بي نيازي و عزت از ثمرات توکل است. امام صادق عليه السلام : بي نيازي و عزت به هر طرف مي گردند و چون به جايگاه توکل دست يافتند در آن جاي گير مي شوند.(10) 7- اعتماد به خداوند متعال، بهاي هر چيز گراني است و نردبان رسيدن به هر بلندايي.(11) _________________________________________________ اولین و مهمترین نکته ای که شما باید به آن توجه کنید و ایمان بیاورید این است که انسان هیچگاه نباید از رحمت خداوند ناامید شود بخاطر همین خداوند ناامیدی از رحمت و بخشش خودش را از گناهان کبیره شمرده است و صراحتا در قرآن به آن اشاره کرده است ولا تایئَسُوا مِنْ رَوح اللَّهِ إنّهُ لا یایئَسُ مِنْ روحِ اللَّهِ الا القومُ الکافِروُن[12] و نومید مباشید از رحمت خدا؛ چه تنها کافران از رحمت خداوند، نا امیدند.حتی خداوند در سوره فرقان آیه 70 می فرماید: «کسی که توبه کند و ایمان آورد و کار نیکو کند، خداوند، بدی های آنان را به نیکی ها مبدّل می کند».با وجود داشتن چنین خدایی که نه تنها بدی ها را می بخشد بلکه آنها را تبدیل به خوبی می کند آیا ناامیدی صحیح است، آگاه باشید که شیطان از راه ناامیدی بر شما وارد شده است و از این راه می خواهد شما را گمراه کند در روایات نیز به ما دستور داده شده که به رحمت خداوند در هر حالی امیدوار باشیم روایت کرده اند که کودکی را در یکی از جنگ ها، اسیر گرفته بودند و در مَن یزید (مزایده و حراج) نهاده، در روزی به غایت گرم. زنی را از خیمه، چشم بر آن کودک افتاد، شتابان دوید و اهل آن خیمه از پس وی می دویدند، تا کودک را بگرفت و به سینه خویش باز نهاد و گرما از او می راند. وی گفت: «این پسر من است». مردمان، چون آن بدیدند، بگریستند و دست از همه کار بداشتند از بزرگی شفقت او. پس رسول(ص) آن جا رسید و قصّه با وی بگفتند. او شاد شد از رحیمْ دلی و گریستنِ ایشان، و گفت: «عجب آمد شما را از شفقت و رحمت این زن بر پسر؟». گفتند: «آری یا رسول اللّه!». گفت: «خدای - تعالی - بر همگان، رحیم تر است که این زن بر پسر خویش». پس مسلمانان از آن جا پراکنده شدند بر حالِ شادی و سروری که مثل آن نبوده بود[13] با این اوصاف توبه از هر گناهی امکان پذیر است و خداوند بسیار توبه پذیر، در این راه نباید اسیر دامهای شیطان شد و با کمال امید به خدای متعال به خودش پناه بریم و اوست که خود وعده کرده است که توبه کنندگان را رد نمی کند و می پذیرد یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا تُوبُوا إِلَی اللَّهِ تَوْبَةً نَصُوحاً عَسی‏ رَبُّکُمْ أَنْ یکَفِّرَ عَنْکُمْ سَیئاتِکُمْ وَ یدْخِلَکُمْ جَنَّاتٍ تَجْری مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ یوْمَ لا یخْزِی اللَّهُ النَّبِی وَ الَّذینَ آمَنُوا مَعَهُ نُورُهُمْ یسْعی‏ بَینَ أَیدیهِمْ وَ بِأَیمانِهِمْ یقُولُونَ رَبَّنا أَتْمِمْ لَنا نُورَنا وَ اغْفِرْ لَنا إِنَّکَ عَلی‏ کُلِّ شَی‏ءٍقَدیرٌ[14] یعنی: ای کسانی که ایمان آورده‏اید، به درگاه خدا توبه‏ای راستین کنید، امید است که پروردگارتان بدیهایتان را از شما بزداید و شما را به باغهایی که از زیر [درختان‏] آن جویبارها روان است درآورد. در آن روز خدا پیامبر [خود] و کسانی را که با او ایمان آورده بودند خوار نمی‏گرداند، در حالی که نورشان از پیشاپیش آنان، و سمت راستشان، روان است می‏گویند: «پروردگارا، نور ما را برای ما کامل گردان و بر ما ببخشای، که تو بر هر چیز توانایی.»و در جای دیگر می فرماید(قُلْ یا عِبادِی الَّذینَ أَسْرَفُوا عَلی أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمیعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحیم[15] بگو ای بندگان من که به در باره خودتان اسراف کرده اید از رحمت خدا نا امید نشوید همانا خدا تمام گناهان را می بخشد همانا او بخشنده و مهربان است.پس از امروز ناامیدی و سخن یأس را فراموش کنید و به فکر آینده باشید و از خداوند متعال در همه حال کمک بگیرید و به یاد او باشید چرا که خداوند می فرماید: الَّذینَ آمَنُوا وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِکْرِ اللَّهِ أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوب[16]‏ آنها کسانی هستند که ایمان آورده‏اند، و دلهایشان به یاد خدا مطمئن (و آرام) است آگاه باشید، تنها با یاد خدا دلها آرامش می‏یابد! آيه 53 سوره «الزمر» است: «استقُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ»؛ اي بندگان من كه بر خود اسراف و ستم كرده‌ايد، از رحمت خداوند نااميد نشويد كه خدا همه گناهان را مي‌آمرزد، زيرا او بسيار آمرزنده و مهربان است. آيه شريفه فوق يكي از مهمترين آيات قرآن كريم در مورد رحمت و غفران الهي است. اين آيه با صراحت و تاكيد اعلام مي‌دارد كه اگر بنده‌اي بر خويشتن ستم كرده بود و اهل گناه و عصيان به شمار مي‌رفت، باز نبايد از رحمت حضرت حق مأيوس باشد زيرا خداوند تمام گناهان را مي‌آمرزد و او بسيار مهربان و بخشنده است. از حضرت اميرالمومنين علي(ع) منقول است كه فرمودند: «در قرآن كريم هيچ آيه‌اي به قدر آيه «يا عبارتي الذين اسرفوا علي انفسهم...» گشايش‌آورتر نيست.(17) و نيز از رسول مكرم اسلام حضرت محمد(ص) روايت كرده‌اند كه فرمود: «من دوست نمي‌دارم كه دنيا و آنچه را كه در آن است با اين آيه معاوضه كنم.(18) آري، حقيقت اين است كه اين آيه انسانهاي گنهكار را نيز، بندگان خدا خطاب كرده است و دستور بر عدم ناميدي داده و تاكيد كرده است كه خدا تمام گناهان را مي‌بخشد و اين اوج گشايش و اميد براي بندگان گنهكار خداست كه قصد توبه دارند و مي‌خواهند به آغوش رحمت الهي بازگردند. در شأن نزول اين آيه شريفه گفته شده است كه اين آيه درباره «وحشي» قاتل حمزه سيدالشهدا، نازل شده است. وقتي وحشي نيت كرد كه مسلمان شود مي‌ترسيد! نگران بود كه توبه‌اش قبول نشود. پس همين كه آيه شريفه نازل شد، اسلام آورد. بعضي از صحابه پرسيدند از رسول خدا(ص) كه آيا اين آيه بخصوص درباره وحشي و توبه او نازل شده است؟ حضرت فرمودند: نه، براي عموم مسلمانان است.(19) مهمترين درس اين آيه، عدم نااميدي از رحمت بي‌پايان خداوند است. خداوند در آيه 56 سوره مباركه حجر نيز اعلام مي‌دارد كه: «فقط گمراهان، از رحمت پروردگارشان نااميد مي‌شوند.» همچنين در آيه87 سوره مباركه يوسف از قول حضرت يعقوب به فرزندانش چنين آمده است كه: «از رحمت خدا مأيوس نشويد كه تنها گرووه كافران از رحمت خدا مأيوس مي‌شوند.» لذا علماي اخلاق قائل هستند كه بزرگترين گناه، نااميدي از رحمت خداست. در باب وسعت رحمت و غفران الهي روايات و داستان‌هاي زيادي وجود دارد كه يكي از آنها را از نظر مي‌گذرانيم: روزي يكي از اصحاب خدمت رسول خدا(ص) آمد در حالي كه اشك مي‌ريخت. حضرت پرسيدند: چرا گرياني؟ گفت: جواني بيرون درب، ايستاده و از شدت گريه او، گريه‌ام گرفت. حضرت دستور داد تا جوان را به محضر مباركش آوردند. فرمودند: چرا گريه مي‌كني؟ جوان گفت: از گناه خود و خشم خدا مي‌ترسم. فرمودند: موحدي يا مشرك؟ گفت: موحد هستم. حضرت فرمود: گريه مكن كه خدا ترا مي‌آمرزد اگرچه مثل هفت آسمان و هفت زمين گناه كرده باشي! گفت: گناه من عظيم‌تر از آن است! حضرت فرمود: خداي كريم گناهان بزرگ را نيز مي‌آمرزد. بعد فرمود: اي جوان بگو گناهت چيست؟ گفت: شرم دارم زيرا گناه من از عرش عظيم‌تر و از كرسي ثقيل‌تر است. حضرت فرمود: گناه تو عظيم‌تر است يا خدا؟ فرمود: خداي عظيم گناه عظيم را مي‌آمرزد. بگو چه كرده‌اي كه از رحمت خدا نااميد شده‌ايد؟ گفت: يا رسول‌الله(ص) من كفن دزد هستم و 7 سال است كه نبش قبر مي‌كنم و كفن مرده‌ها را مي‌دزدم. روزي دختري از انصار وفات يافت و من وقتي قبر او را شكافتم و كفن او را برداشتم، شهوت بر من غلبه كرد و با جسد آن دختر گناه كردم. چون خواستم از قبر بيرون بيايم ندايي آمد كه: اي جوان! واي برتو! از روز قيامت انديشه نكردي؟ مرا برهنه كردي و در بين مردگان مرا رسوا نمودي! نزد خدا و رسول(ص) چه جوابي داري؟ چون حضرت اين سخنان را شنيد فرمود: اين فسق را بيرون كنيد كه از او به جهنم كسي نزديكتر نيست! (حضرت براي اضطراب و منقلب شدن او چنين كرد تا او مستوجب رحمت شود). جوان بيرون آمد و رو به بيابان نهاد و مدتها روز و شب زاري و تضرع مي‌كرد. بدنش لاغر و رويش سياه شده بود او جز گريه كاري نداشت. آخر سر به خدا گفت: خدايا به حق انبيايت توبه مرا قبول كن و از من درگذر. آگر توبه من قبول است رسولت را سراغم بفرست و اگرنه آتشي بفرست و مرا بسوزان. اين بود كه جبرئيل نازل شد و گفت كه خداي متعال فرموده است توبه او را قبول كرده و از او درگذشته‌ام. او را طلب كن و به او اعلام كن. رسول خدا(ص) او را طلبيد و مژده مغفرت را به او داد.(20) پي‌نوشت‌ها: منابع: 1- سوره يوسف/87 2- گناهان کبيره ، شهيد دستغيب، ج1، ص89، بحث يأس 3- بحارالانوار، جلد 68، صفحه 138، حديث‏23. 4- بحارالانوار، جلد 68، صفحه‏143، حديث 42. 5- منتخب ميزان الحکمة، 6706 6- منتخب ميزان الحکمة،6707 7- منتخب ميزان الحکمة،6708 8- منتخب ميزان الحکمة،6709 9- منتخب ميزان الحکمة،6710 10- منتخب ميزان الحکمة،6711 11- منتخب ميزان الحکمة،6713 مطالعه بيشتر: 12- سوره یوسف، آیه 87 13- برگرفته از کیمیای سعادت، امام محمد غزالی، ج 2، ص 385 - 397. 14- سوره تحریم،آیه 8 سوره تحریم،آیه 8 15- الزمر-53 16- رعد-28 17- مجمع‌البيان، ج 8، ص 503 18- درالمنضور، ج 5 ، ص 331 19- ترجمه الميزان ، ج 27، ص 432 20- تفسير اثني‌عشري ، ج 11 ، ص 258 من الله توفیق



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.