ایسان

سلام خسته نباشید.دختری 19ساله هستم که 4سال پیش برای...

سلام خسته نباشید.دختری 19ساله هستم که 4سال پیش برای ازدواج باپسرداییم پیشقدم شدموابرازعلاقه کردم اونم قبول کرد.4سال پیش هم اعتیاد داشت هم اهل دختر بود اما همه چیو گذاشت کنار خیلی رابطمون باهم خوب بود خیلی به هم وابسته بودیم دائم خانوادش زنگ میزدن که بیان خواستگاری امابه خاطر خواهرم پدر مادرم نمیزاشتن میگفتن اول اون ازدواج کنه بعد اینابیان .الان 4 ساله گذشته وامسال تازه خواهرم عقد کرده .امسال بعداز4 سال اولین بار دعوامون شدوهمه چی خراب شد. وقتی کوچکترین حرفی یابحثی پیش میومد خودش معذرت خواهی میکرد پیشقدم میشد اخلاقش خوبه .نمیدونم چرابعداز 4 سال این شک افتاده تووجودم که نکنه ازدستش بدم نکنه کناربکشه یا نکنه هنوز بادختر دوست بشه بااینکه حتی مزاحم هم داشته باشه بهم میگه ولی بازم بهش شک دارم درروز خیلی بهش اس ام اس میدم دعواهام باهاش بیشتر شده فقط دوست دارم زودتر عقدکنیم پیشم باشه وابستگی شدیدبهش پیدا کردم ازوقتی رفته توکما.وقتی میبینمش یازنگ میزنه بیشتراون حرف میزنه تامن یعنی نمیدونم چی بهش بگم درموردچی حرف بزنم اعتماد به نفس اصلا ندارم .جدیدا خانوادش بهم میگن پخته نیستی خودش منوبابقیه مقایسه میکنه چون ساکتم; نمیدونم دیگه چیکارکنم؟وقتی این حرفارو ازخودش یاازخانوادش مشیشنوم دائم بهش گیرمیدم که منونمیخوایو پشیمون شدیو ازاین حرفا که بازم باعث دعوامون شده تواین 1 سال خیلی باهم دعوامون شده خداییش خیلی جاها باهام کنارمیاد کوتاه میاد اماوقتی دعوامیکنیم حرفاشو به دل میگیرم وباعث این همه شک میشه بااینکه جلوی خانوادش خیلی ازم حمایت میکنه ولی من بارفتارای نسنجیدم بیشترهمه چیوخراب مبکنم.خیلی زودرنج شدم.فقط دلم میخواد این دعواهامون تموم شه و مثل قبل خوب باشیم .لطفا راهنماییم کنید ممنون.
دوشنبه، 1 مهر 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

ایسان

سلام خسته نباشید.دختری 19ساله هستم که 4سال پیش برای...

ایسان ( تحصیلات : دیپلم ، 19 ساله )

سلام خسته نباشید.دختری 19ساله هستم که 4سال پیش برای ازدواج باپسرداییم پیشقدم شدموابرازعلاقه کردم اونم قبول کرد.4سال پیش هم اعتیاد داشت هم اهل دختر بود اما همه چیو گذاشت کنار خیلی رابطمون باهم خوب بود خیلی به هم وابسته بودیم دائم خانوادش زنگ میزدن که بیان خواستگاری امابه خاطر خواهرم پدر مادرم نمیزاشتن میگفتن اول اون ازدواج کنه بعد اینابیان .الان 4 ساله گذشته وامسال تازه خواهرم عقد کرده .امسال بعداز4 سال اولین بار دعوامون شدوهمه چی خراب شد. وقتی کوچکترین حرفی یابحثی پیش میومد خودش معذرت خواهی میکرد پیشقدم میشد اخلاقش خوبه .نمیدونم چرابعداز 4 سال این شک افتاده تووجودم که نکنه ازدستش بدم نکنه کناربکشه یا نکنه هنوز بادختر دوست بشه بااینکه حتی مزاحم هم داشته باشه بهم میگه ولی بازم بهش شک دارم درروز خیلی بهش اس ام اس میدم دعواهام باهاش بیشتر شده فقط دوست دارم زودتر عقدکنیم پیشم باشه وابستگی شدیدبهش پیدا کردم ازوقتی رفته توکما.وقتی میبینمش یازنگ میزنه بیشتراون حرف میزنه تامن یعنی نمیدونم چی بهش بگم درموردچی حرف بزنم اعتماد به نفس اصلا ندارم .جدیدا خانوادش بهم میگن پخته نیستی خودش منوبابقیه مقایسه میکنه چون ساکتم; نمیدونم دیگه چیکارکنم؟وقتی این حرفارو ازخودش یاازخانوادش مشیشنوم دائم بهش گیرمیدم که منونمیخوایو پشیمون شدیو ازاین حرفا که بازم باعث دعوامون شده تواین 1 سال خیلی باهم دعوامون شده خداییش خیلی جاها باهام کنارمیاد کوتاه میاد اماوقتی دعوامیکنیم حرفاشو به دل میگیرم وباعث این همه شک میشه بااینکه جلوی خانوادش خیلی ازم حمایت میکنه ولی من بارفتارای نسنجیدم بیشترهمه چیوخراب مبکنم.خیلی زودرنج شدم.فقط دلم میخواد این دعواهامون تموم شه و مثل قبل خوب باشیم .لطفا راهنماییم کنید ممنون.


مشاور: خانم مریم مردانی

با سلام دوست عزیز به نظرم در ازدواج با این آقا شتاب نکنید و فکر نکنید که راه حل مشکلات موجود این است که سریعتر سر خانه و زندگی خود بروید وزندگی مشترک را با او شروع کنید. چراکه زندگی مشترک معمولاً مسئولیتها و مشکلات خاص خود را دارد که با اضافه شدن به مشکلات موجود، وضعیت نامساعدی را ایجاد خواهد کرد. بهتر است برای حل این همه مسئله و مشکل و اختلاف وقت بیشتری بگذارید. به خود و ایشان فرصت تصمیم گیری عاقلانه را بدهید. به نظر می رسد ملاکهای شما برای ازدواج نیاز به بازبینی و بررسی بیشتری دارد و بهتر است در این راستا و نیز در راستای حل سایر مشکلات خود به دنبال کمک گرفتن از روانشناسی با صلاحیت باشید تا به شما در بازبینی ملاکها و انتخاب ملاکهای درست و نیز تصمیم گیری صحیح کمک کند. به نظر می رسد هم شما و هم این آقا نیاز به مهارتهای بیشتری برای زندگی مشترک را دارید و هنوز آمادگی زندگی مشترک را ندارید. باز هم تأکید می کنم که سعی نکنید برای تمام شدن این تشویش و نگرانی ها و به دلیل وابستگی ایجاد شده سریعتر با ایشان ازدواج کنید. به نظر می رسد این انتخاب از ابتدا عاقلانه و به خوبی صوت نگرفته و احتمالاً بر اساس یک عشق و علاقه نوجوانی بوده که به تدریج تا جوانی ادامه پیدا کرده است. پس دوست عزیز توصیه می کنم با وجود گذر 4 سال باز هم کمی صبر کنید و به خود فرصت بیشتری دهید. با توجه به سابقه اعتیاد ایشان، صداقت حرف های این آقا و نیز کفایت او را در اداره یک زندگی بیشتر بسنجید. ترس های شما با وجود گذشته ای که از ایشان سراغ دارید غیر طبیعی نیست. پس بهتر است تحقیق و بررسی بیشتری در مورد او کنید. برای رهایی از این تشویش ها از یک فرد با صلاحیت و با تجربه کمک بگیرید تا با کسب آرامشی هرچند کوتاه بهتر تصمیم بگیرید. مسایل را جزء به جزء برای او مطرح کنید و برای حل مسایل از او کمک بخواهید. میزان جدیت این آقا برای ازدواج را بیشتر بررسی کنید و اطمینان یابید که تا چه حد توانایی و نیز تمایل اداره و مدیریت یک زندگی را دارد. ضمناً در مشاوره پیش از ازدواج از تست های شخصیت معتبر نیز کمک بگیرید تا در صورتی که اختلالی در این میان وجود دارد تشخیص داده شده و پیش از شروع زندگی درمان شود.



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.