م
سلام.خسته نباشین.1سال ونیمه ک عقدکردیم.شوهرم خیلی بهم...
سلام.خسته نباشین.1سال ونیمه ک عقدکردیم.شوهرم خیلی بهم کم توجهی میکنه.جالب اینه که اصلانمی پذیره رفتارش ایرادداره.بارهاازش خواستم بریم مشاوره امامیگه من نیازی به مشاورندارم.توطول سال همش خوابگاهم.فقط سه ماه تابستون وعیدمیرم خونمون ومیتونیم باهم باشیم.توسه ماه تابستون هرچی بهش گفتم بریم بیرون.پارک.پیاده روی.میگفت وقت ندارم.درصورتی که 4 شبانه روزرفت شهرستان وخونه داداشش موند.هروقت پیش همیم میگه من کاردارم.وقت نداریم و...ازش خواستم خونمون ازخونه مامانش ایناجداباشه اصلاقبول نکرد.نمیفهمم توزندگیش جایی واسه من داره یانه.تابحال نشده خودش پیشنهادبده بریم جایی.حتی خودم بهش میگم چرابهم زنگ نمیزنی و...دلم میترکه ازبی احساسیاش.توقع داره علاقه ووقت وهمه چیموفدای خودش واطرافیاش کنم.حتی بهم این حقونمیده ک جداازمامانش اینازندگی کنیم.خونشون خیلی شلوغ وخسته کنندس.هیچ تلاشی نمیکنه که رابطمون بهتربشه.بودونبودم براش یکیه.واقعاخسته شدم.احساس میکنم دارم محبت روازیه دیوارگدایی میکنم.به بن بست رسیدم.لطفاراهنماییم کنین.تصمیم گرفتیم طلاق توافقی بگیریم.
مشاور: خانم سعیده صفری
باسلام خواهر عزیزم از متن سؤالتان مشخص است که رنج زیادی در این رابطه متحمل شده اید و نیازهای عاطفیتان برآورده نشده است اما توصیه می کنم مدتی صبر کنید. اگر همسرتان اوایل آشنایی مطابق میل شما رفتار می کردند و این سردی و بی توجهی به تدریج در رفتار ایشان پدید آمده باید بدانید که مشکلی در کار است که احتمالا خودتان هم غیر مستقیم در آن نقش داشته اید اگر اینگونه باشد شما می توانید با اصلاح مشکل و درک کردن شوهرتان رابطه تان را بهبود ببخشید. اما اگر با مرور مدت آشناییتان به این نتیجه می رسید که همسرتان همیشه همین طور بوده و هیچ وقت نتوانسته نیاز شما را به صمیمیت برآورده کند و نه تنها با شما بلکه با سایر اطرافیانشان نیز به نسبت سرد برخورد می کند، شاید تغییر دادن ایشان کار آسانی نباشد و دلایلی همچون افسرگی های خفیف، اختلالات شخصیتی، صفت درون گرایی بارز و یا حتی ازدواج تحمیلی مسبب آن باشد و اگر این شرایط وجود داشت شما مجبور نیستید خود را قربانی تحمل این شرایط کنید.