ناشناس
بسمه تعالی باسلام وخسته نباشید حضور تمامی شما عزیزان...
بسمه تعالی
باسلام وخسته نباشید حضور تمامی شما عزیزان
حدود 36سال سن دارم وچهار ساله ازدواج کردم ،البته بدلیل مشکلات اقتصادی تصمیمی برای ازدواج وتشکیل خانواده نداشتم و بنا به اصرار خانواده مجبور به ازدواج شدم،آدم کم حرف وساکتی هستم.مشکلی که دارم اینه که اغلب اوغات احساس خستگی ودلتنگی می کنم به طوری که حوصله وانگیزه انجام هیچ کاری رو حتی حرف زدن رو هم ندارم و احساس پوچی وبیهودگی می کنم البته این حالت در فصل پائیز وزمستان در من بیشتر میشه واخیرا هم این رفتار من باعث بروز مشکلاتی در خصوص رابطه من با خانواده خودم شده ،چند بار تصمیم گرفتم به یک روانپزشک مراجعه کنم اما بدلیل ترس از مصرف دارههای اعصاب منصرف شدم ،لطفا بگین من چیکار باید بکنم تا از این وضع خلاص بشم ؟
ممنون
مشاور: خانم مریم مردانی
باسلام. باتوجه به علایمی که بیان کردیداحتمالا مبتلا به اختلال افسردگی و به خصوص از نوع فصلی آن هستید و اگر همه ملاکهای لازم برای این اختلال را نداشته باشید زمینه ابتلا به آن در شما بالاست.آنچه در این اختلال شمارا آزار میدهد افکار ناامیدکننده و احساس بی حوصلگی است. اینگونه. افکار. و احساسات منجر به اختلال در برنامه روزانه تان می گردد. برای خلاصی از این افکار و احساسات تنها کافی است که درگیر آنها نباشید. پیش از هرچیز. ارزشهای خود را در زندگی مشخص کنید. در زندگی به دنبال رسیدن به چه هستید؟ و میخواهید به چه چیز برسید؟برای رسیدن به این ارزشها. چه اهدافی راباید دنبال کنید. این اهداف را به دقت مشخص کنید . مشخص کنید برای رسیدن به اهداف چه کارهایی لازم است انجام دهید . مشخص کنید چه موانعی بر سر راه این اعمال وجود دارد. برای موانع بیرونی حل مساله کنید. مانع درونی همان افکار و احساسات آزار دهنده است که لازم است در اینباره درگیر این احساسات و افکار نشوید. به مسوولیتهای روزانه خود بپردازید. افکار و احساسات هم می آیند و می روند، احساسا بیحوصلگی هم وجود دارد اما شما در گیر اعمالی باشید که برای رسیدن به اهدافتان باید انجام دهید. بیکاری یعنی بها دادن به احساس خستگی ، ناراحتی، بی حوصلگی. پس درگیر کارها و وظایفتان باشید. همانطور که در طول روز افکار و احساسات. زیادی می آیند و میروند و شما در گیر بسیاری از انها نمی شوید درگیر اینگونه افکار و احساسات آزاردهنده هم نباشید. نه با آنها مبارزه کنید و نه به آنها بها دهید. آنها بارها می آیند و میروند و شما درگیر اعمالتان باشید. به تدریج این افکار و احساسات هم کمتر می شوند. فعلا بهتر است از راهکارهای رواندرمانی استفاده کنید. و. از دارو استفاده نکنید. از جمله ارزشهایی که اکنون در زندگی شما مطرح است ارتقای شغل خود، ارتقای رابطه با خانواده، ارتقای سلامت جسمانی در راستای رسیدن به اهداف ،.... است.